سکوت علمای شیعه و فرار از موضوع
هنگامیکه مولانا عبدالستار این پیشنهاد را مطرح کردند رنگ از چهره علمای شیعه حاضر در جلسه پرید و مدیر مجلس شیعیان امیر محمد از جایش برخواست و گفت در این موضوع به اندازه کافی بحث شده و این موضوع را خاتمه دهید.
علامه تونسوی گفت فقط کافی است شما فتوای کفر علمائی که معتقد به تحریف قرآن بودهاند را صادر کنید و ما ختم مناظره را اعلام میکنیم؛ اما علمای شیعه که هیچ پاسخی نداشتند با شرمندگی سکوت پیشه کردند زیرا نمیتوانستند فتوای کفر علمای خود را صادر کنند و همچنین نمیتوانستند علمای خود را از این عقیده تبرئه کنند.
چنانچه مولانا عبدالستار گفتگو را ادامه داده و فرمودند: کتاب فصل الخطاب روایتی نقل کرده است: کان لأمیر المومنین علیه السلام قرآنا مخصوصا جمعه بنفسه بعد وفاة رسول الله صلی الله علیه وسلم وعرض علی القوم فأعرضوا عنه فحجبه عن أعینهم وکان عند ولده علیه السلام یتوارثه إمام عن إمام کسائر خصائص الإمامة وخزائن النبوة وهو عند الحجة عجل فرجه یظهره للناس بعد ظهوره ویأمرهم بقوانینه وهو مخالف لهذا القرآن الموجود من حیث التالیف وترتیب السور والآیات بل الکلمات ومن جهة الزیادة والنقیصة [۵۷].
ترجمه: حضرت امیر المومنین(علی) قرآن مخصوصی داشت که خودش آن را پس از وفات پیامبر جمع آوری کرده بود و آن را بر قوم (اصحاب پیامبر) عرضه نمود اما آنان از آن قرآن روگردانی کردند و امیر آن را پنهان نمود و نزد فرزندانش بود و هر امامی آن را از امام قبلی مانند سایر ویژگیهای امامت و خزائن نبوت به ارث میبرد و آن قرآن نزد حجت(امام مهدی) عجل فرجه میباشد و آن را پس از ظهورش ظاهر میکند و به مردم دستور عمل کردن به قوانین آن را میدهد و آن قرآن در تالیف و ترتیب سورهها و آیهها و حتی کلمات و از جهت زیادت و نقصان با قرآن موجود تفاوت دارد.
ببینید سروران عزیز این اعتقاد شیعیان نسبت به قرآن است که در کتب شیعه با صراحت بیان شده است.
[۵۷] فصل الخطاب ص ۲۷