شیخ اسماعیل، بعد از خواندن خطبه:
ای مومنان، در قرآن مجید الله تعالی میفرماید: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾.
ترجمه: «بیشک ما قرآن را نازل کرده ایم و بیشک ما محافظ آنیم».
هنگامیکه خود الله محافظ قرآن است چه کسی جرات دارد در قرآن تحریف کند و یا آیههای آن را تغییر دهد؟
در برابر این نص قرآنی هیچ روایتی پذیرفته نمیشود و ما به تحریف قرآن اعتقاد نداریم چنانچه مولف تفسیر صافی در تفسیر آیه فوق مینویسد: من التحریف والتغییر والزیادة و النقصان.
لذا نزد ما شیعیان قرآن از تحریف و تغییر و زیادت و نقص مصون و محفوظ است و ما همین قرآن را میخوانیم و در نمازها تلاوت میکنیم و به آن ایمان داریم.
مولای ما امام علی÷ میفرماید: إنا لم نحکم الرجال وإنما حکمنا القرآن وهذا القرآن إنما هو خط مسطور بین الدفتین.
ترجمه: ما مردان را حکم قرار ندادیم و به تحقیق که قرآن را حکم قرار دادیم و قرآن بین دو جلد نوشته شده است. [۲۹]
مولای ما علی÷قرآن بین دو جلد را پذیرفته و ما شیعیان هم مانند مولای خود آن را میپذیریم.
کتاب معروف و معتبر ما اصول کافی روایتی از پیامبر نقل کرده است که آنحضرت ج فرمودند: فما وافق کتاب الله فخذوه وما خالف کتاب الله فدعوه. [۳۰]
ترجمه: آنچه موافق کتاب الله است بدان عمل کنید و آنچه مخالف کتاب الله باشد از آن بپرهیزید.
قرآن نزد ما مقام ومنزلتی بزرگ دارد و در برابر آن هیچ حدیث و روایتی را قبول نمیکنیم و فقط بر قرآن ایمان داریم.
همچنین قرآن متواتر طبقاتی است و خبرهای واحد نمیتوانند تحریف قرآن را ثابت کنند و تمام روایاتی که مولوی عبدالستار بیان کرد موضوع واشتباه هستند چون قرآن متواتر طبقاتی است و مولوی عبدالستار باید برای اثبات عقیده تحریف قرآن نزد اهل تشیع روایت متواتر ارائه دهد و روایاتی که درجه خبر واحد دارند نمیتوانند تحریف نزد ما را ثابت کنند و مولوی عبدالستار با چنین روایاتی چگونه میتواند عقیده تحریف قرآن نزد تشیع را ثابت کند و اگر قرآن به عقیده ما تحریف شده بود و یا ستونهای کفر با آن برپاداشته شده بود چرا ما آن را میخوانیم و در نمازها تلاوت میکنیم و به بچههای خود یاد میدهیم و در سخرانیها با استناد از آن سخنرانی میکنیم؟
[۲۹] نهج البلاغة جلد دوم صفحه ۷ [۳۰] اصول کافی ص ۳۹