۲- سادهزیستی:
هرچند که استفاده از نعمتهای مادی و امکانات موجود از نظر شرعی ایرادی ندارد، اما گاهی از بزرگان و پیشوایان دینی و مذهبی اموری مطلوب است که عموم مردم چندان به آن مأمور نیستند، چون آنها الگوی و اسوۀ مردم میباشند. مردم دین و ایمان و رفتار خود را از آنها یاد میگیرند.
از این نظر میبینیم حضرت مولانا زندگی بسیار ساده و بیآلایشی داشتند. به دنبال جمعآوری امکانات رفاهی و توجه به بعد مادی زندگی نبودند. از تجملات و تکلفات به دور بودند، از اسراف و تبذیر دوری میکردند، تا زمانی که لباسی و جورابی قابل استفاده بود آن را استعمال میکردند. گاهی جورابی را که سوراخ شده بود میداد تا بدوزند و دوباره استفاده مینمودند تا ناشکری نعمتهای الله تعالی را ننمایند. مسیر راه منزل و مسجد جامع قدیم و دبیرستانی را که تدریس میکردند، با این که دور بود بیشتر اوقات پیاده میرفتند. با این که بسیار مهماننواز بود، اما در پذیرایی تکلف نداشتند، بلکه به مصداق الجود من الموجود، هرچه داشت برای مهمانان تقدیم میکردند. و با توجه به موقعیت و جایگاه اجتماعی ایشان و امکان دستیابی به بهترین موقعیتهای تجاری هرگز در فکر جمعآوری مال نیفتاد و بعد از وفاتش منزل سادهای را برای وارثان بجای گذاشتند.