بیماری و درگذشت
سال ۱۳۵۸ هـ . ش بود که برای اولین بار عارضهی قلبی به ایشان دست داد که با هواپیمای اختصاصی دولتی به تهران منتقل شدند و در بیمارستان قلب شهید رجایی بستری شدند.
در سال ۱۳۵٩ هـ . ش جهت معالجهی قلب به انگلستان مسافرتی داشتند و تا حدودی حالشان بهتر شدند، با افزایش ناراحتی قلبی این بار در سال ۱۳۶۴ هـ. ش به آمریکا سفر نمودند. ولی متأسفانه نه تنها ناراحتی قلبی ایشان بهبود نیافت، بلکه هردو کلیۀ ایشان هم از کار افتادند و از آن پس هرچند روز برای تصفیه خون دیالیز میشدند، به دلیل بالابودن سن، امکان پیوند کلیه هم وجود نداشت. در سال ۱۳۶۶ به مشهد منتقل شد و در بیمارستان پانزده خرداد مشهد بستری شدند.
در تمام دوران بیماری هیچ وقت بیصبری و شکوهای از ایشان دیده نشد، بلکه همیشه وقتی از حال ایشان سئوال میشد میفرمودند: الحمد لله، هرچه از دوست رسد نکوست. گاهی میفرمودند: بیماری باعث شده بیشتر به ضعفهایم پی ببرم. در دوران مریضی وقتی قرآن را تلاوت میکردند، خیلی تدبر و تفکر داشتند و میفرمودند: بسیاری از آیات قرآن را در دوران بیماری بهتر فهمیدم.
شیفتۀ رسول خداصبودند و خیلی درود و صلوات میفرستادند.
در واپسین روزهای حیات خیلی ضعیف و لاغر شده بودند. سرانجام پس از عمری تلاش و کوشش در سحرگاهان روز چهارشنبه ۲۱ / ۵ / ۱۳۶۶ برابر با ۱۶ ذوالحجه ۱۴۰٧ با به زبان آوردن کلمۀ مبارکۀ شهادتین جان به جان آفرین تسلیم کردند. «إنا لله وإنا إلیه راجعون».
پس از رحلت جانگذار ایشان، جنازهشان به زاهدان منتقل شد و پس از غسل، کفن و نماز جنازه، طبق وصیت ایشان در روستای حیط، کنار آرامگاه پدرشان مولانا عبدالله/به خاک سپرده شد.