مبحث چهارم زندگی حضرت هود ÷
خداوند حضرت هود ÷را برای هدایت قوم عاد به پیامبری برانگیخت. حضرت هود بعد از هشت پشت به سام پسر حضرت نوح ÷میرسد.
قوم عاد طایفهای بود که بین عمان و حضرت موت سکونت داشتند و از این جهت که جد بزرگ ایشان «عاد» نام داشت، به قوم عاد مشهور شدند. قوم عاد قومی بودند که دارای اموال و ثروتهای زیادی بودند و مزارع و باغهای زیادی داشتند و از نظر جسمی بسیار تنومند و بلند بالا بودند ولی هیچگاه فکر نمیکردند که چه کسی آنها را آفریده است و به آنها این همه نعمت و ثروت داده است.
این قوم ساختمانهای مجلل و باشکوهی را از سنگهای مرمر و تراشیده شده میساختند و به جای اینکه خدای یکتا را بپرستند چند بتی را از سنگ ساخته بودند و آنها را کرنش میکردند. در این موقع بود که خداوند حضرت هود ÷را برای هدایت ایشان به پیامبری برگزید چنانکه خداوند در چند سوره قرآن سرگذشت حضرت هود ÷و قوم عاد را بیان میفرماید و خصوصاً یک سوره قرآن را به نام هود نامگذاری کرده است.
﴿وَإِلَىٰ عَادٍ أَخَاهُمۡ هُودٗاۚ قَالَ يَٰقَوۡمِ ٱعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مَا لَكُم مِّنۡ إِلَٰهٍ غَيۡرُهُۥٓ﴾[الأعراف: ۶۵].
«و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم، گفت: ای قوم من! خدا را بپرستید که شما را جز او معبودی نیست».
﴿قَالَ ٱلۡمَلَأُ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوۡمِهِۦٓ إِنَّا لَنَرَىٰكَ فِي سَفَاهَةٖ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ ٱلۡكَٰذِبِينَ٦٦﴾[الأعراف: ۶۶].
«اشراف و سران قومش که کافر بودند گفتند: ما تو را در سبک مغزی و نادانی میبینیم و تو را از دروغگویان میپنداریم».
+قَالَ يَٰقَوۡمِ لَيۡسَ بِي سَفَاهَةٞ وَلَٰكِنِّي رَسُولٞ مِّن رَّبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ٦٧﴾[الأعراف: ۶٧].
حضرت هود فرمود: «ای قوم من! در من هیچ سبک مغزی و نادانی نیست، بلکه من فرستادهای از سوی پروردگار جهانیانم».
﴿أُبَلِّغُكُمۡ رِسَٰلَٰتِ رَبِّي وَأَنَا۠ لَكُمۡ نَاصِحٌ أَمِينٌ٦٨﴾[الأعراف: ۶۸].
حضرت هود فرمود: «من مأموریت دارم که دستوران خداوند را به شما تبلیغ کنم و من برای شما یک نصیحتگر امین هستم».
﴿أَتَبۡنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ ءَايَةٗ تَعۡبَثُونَ١٢٨ وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمۡ تَخۡلُدُونَ١٢٩﴾[الشعراء: ۱۲۸-۱۲٩].
«حضرت هود به قوم خود گفت: «آیا شما بر روی هر مکان بلندی به بیهوده کاری و بدون نیاز، برجی عظیم و برافراشته بنا میکنید؟ و قلعهها و کاخهای استوار و مجلل برمی گیرید، که شاید جاودانه بمانید».
﴿وَإِذَا بَطَشۡتُم بَطَشۡتُمۡ جَبَّارِينَ١٣٠﴾[الشعراء: ۱۳۰].
«هر گاه خشمگین و غضبناک شدید انسانهای فقیر و بینوا را مورد ظلم و ستم قرار میدهید».
﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُونِ١٣١﴾[الشعراء: ۱۳۱].
«از خدا بترسید و از من فرمان ببرید».
﴿وَٱتَّقُواْ ٱلَّذِيٓ أَمَدَّكُم بِمَا تَعۡلَمُونَ١٣٢ أَمَدَّكُم بِأَنۡعَٰمٖ وَبَنِينَ١٣٣﴾[الشعراء: ۱۳۲-۱۳۳].
«ای قوم عاد از خدایی بترسید که به شما این همه دام، فرزند، باغ و آبهای گوارا داده است».
﴿إِنِّيٓ أَخَافُ عَلَيۡكُمۡ عَذَابَ يَوۡمٍ عَظِيمٖ١٣٥﴾[الشعراء: ۱۳۵].
حضرت هود فرمود: «ای قوم من با این حال و رفتار بدی که دارید میترسم که روزی خداوند شما را به عذاب سخت گرفتار کند».
﴿قَالُواْ يَٰهُودُ مَا جِئۡتَنَا بِبَيِّنَةٖ وَمَا نَحۡنُ بِتَارِكِيٓ ءَالِهَتِنَا عَن قَوۡلِكَ وَمَا نَحۡنُ لَكَ بِمُؤۡمِنِينَ٥٣﴾[هود: ۵۳].
«قوم عاد گفتند ای هود تو هیچ دلیلی را برای ادعای خودت نداری و ما با حرف تو از پرستش خدایان خود دست بر نمیداریم و ما به حرف شما ایمان نداریم».
﴿إِن نَّقُولُ إِلَّا ٱعۡتَرَىٰكَ بَعۡضُ ءَالِهَتِنَا بِسُوٓءٖۗ قَالَ إِنِّيٓ أُشۡهِدُ ٱللَّهَ وَٱشۡهَدُوٓاْ أَنِّي بَرِيٓءٞ مِّمَّا تُشۡرِكُونَ٥٤ مِن دُونِهِۦۖ فَكِيدُونِي جَمِيعٗا ثُمَّ لَا تُنظِرُونِ٥٥﴾[هود: ۵۴-۵۵].
«[ما درباره تو] جز این نمیگوییم که برخی از معبودهای ما به تو گزند و آسیب [روحی] رساندهاند [به همین سبب سخنان جنون آمیز و بیمنطق میگویی]. هود گفت: من خدا را گواه میگیرم و شما هم گواه باشید که یقیناً من از آنچه شریک او قرار میدهید، بیزارم (٥٤) [آری، از هر معبودی] به غیر او [بیزارم] پس همه شما بر ضد من نیرنگ بزنید، سپس مهلتم ندهید».
﴿إِنِّي تَوَكَّلۡتُ عَلَى ٱللَّهِ رَبِّي وَرَبِّكُمۚ مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلَّا هُوَ ءَاخِذُۢ بِنَاصِيَتِهَآ﴾[هود: ۵۶].
«یقیناً من بر خدا که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم؛ هیچ جنبندهای نیست مگر اینکه او مهارش را به دست [قدرت و فرمانروایی خود] گرفته است».
﴿قَالُواْ سَوَآءٌ عَلَيۡنَآ أَوَعَظۡتَ أَمۡ لَمۡ تَكُن مِّنَ ٱلۡوَٰعِظِينَ١٣٦﴾[الشعراء: ۱۳۶].
«کافران قوم هود گفتند: ای هود چه ما را نصیحت کنی و چه نکنی برای ما مساوی است و به حرفهای شما گوش نمیکنیم».
بعد از آنکه دعوت هود برای قوم خود هیچ فایده و تأثیری نداشت و همچنان بر بتپرستی و بد رفتاری و ناسپاسی خود باقی ماندند، خداوند عذاب خود را بر آنان نازل کرد. باد سوزندهای که تمام چیزها را میسوزاند و نابود میکرد و مدت سه سال باران نبارید و گرفتار قحطی و گرانی سختی شدند.
﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ غَفَّارٗا١٠ يُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَارٗا١١﴾[نوح: ۱۰-۱۱].
حضرت هود فرمود: «پس [به آنان] گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید که او همواره بسیار آمرزنده است. (١٠) تا بر شما از آسمان باران پی در پی و با برکت فرستد».
﴿فَلَمَّا رَأَوۡهُ عَارِضٗا مُّسۡتَقۡبِلَ أَوۡدِيَتِهِمۡ قَالُواْ هَٰذَا عَارِضٞ مُّمۡطِرُنَا﴾[الأحقاف: ۲۴].
«هنگامی که ابر (عذاب) را روی سرزمینهای خود دیدند، شاد شدند و گفتند این ابر بر اثر التماس ما از خدایان خود برای ما آمد تا باران را بر ما فرود آورد».
﴿بَلۡ هُوَ مَا ٱسۡتَعۡجَلۡتُم بِهِۦۖ رِيحٞ فِيهَا عَذَابٌ أَلِيمٞ٢٤ تُدَمِّرُ كُلَّ شَيۡءِۢ بِأَمۡرِ رَبِّهَا﴾[الأحقاف: ۲۴-۲۵].
«[هود گفت: نه] بلکه این همان چیزی است که آن را به شتاب خواستید، بادی است که در آن عذابی دردناک است؛ (٢٤) [چنان بادی است که] همه چیز را به فرمان پروردگارش در هم میکوبد و نابود میکند».
خداوند به حضرت هود دستور داد که خانوادهاش و پیروان خود را از منطقه مسکونی خارج سازد همچنان که خدا میفرماید:
﴿وَلَمَّا جَآءَ أَمۡرُنَا نَجَّيۡنَا هُودٗا وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ﴾[هود: ۵۸].
«قبل از نزول عذاب و غضب الهی بر قوم عاد، خانواده هود و پیروانش را از این مهلکه نجات دادیم».
﴿وَأَمَّا عَادٞ فَأُهۡلِكُواْ بِرِيحٖ صَرۡصَرٍ عَاتِيَةٖ٦ سَخَّرَهَا عَلَيۡهِمۡ سَبۡعَ لَيَالٖ وَثَمَٰنِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومٗا﴾[الحاقة: ۶-٧].
«قوم عاد به سبب باد به غایت سرد و شدید هلاک و نابود شدند، بادی که خداوند به طور متوالی و پشت سر هم به مدت هفت شب و هشت روز بر آنان مسلط گردانید».
﴿فَتَرَى ٱلۡقَوۡمَ فِيهَا صَرۡعَىٰ كَأَنَّهُمۡ أَعۡجَازُ نَخۡلٍ خَاوِيَةٖ﴾[الحاقة: ٧].
«هنگام نزول عذاب قوم عاد را اگر در تیررس دید شما قرار گرفته بودند آنها را با همه داراییهایشان مانند شاخههای پوسیده درخت خرما در حالت نابودی و هلاکت میدیدی».
بنا به روایتی حضرت هود ÷با پیروانش راهی «حضرموت» شدند و در آنجا وفات فرمود و بنا بر روایت دیگر روانه مکه مکرمه شد و در عمر ۱۵۰ سالگی در مکه وفات یافت و در کنار حجره حضرت اسماعیل ÷مدفون گردید.