سؤال ۱۸:
مدعیان تشیع برای حضرت علی و امامان قائل به عصمت هستند، ولی جملات خود ایشان و مطالب مندرج در تاریخ، خلاف این امر را ثابت میکند، حضرت علی ÷در خطبه ۲۱۶ نهج البلاغه فرموده: پس از گفتن حق یا مشورت دادن به من خودداری نکنید زیرا خود را از آن که اشتباه کنم مصون نمیدانم مگر آنکه خداوند مرا حفظ کند. در نهج البلاغه نامه ٧۱ به منذربن جارود عبدی فرموده: «همانا شایستگی پدرت مرا نسبت به تو فریب داد و گمان کردم همانند پدرت میباشی و راه او را میروی و از تواریخ معلوم میشود که آن حضرت، منذر بن جارود را برای جمع صدقات فرستاده و او را انتخاب کرده برای این کار و او اموال را اختلاس کرده و ملحق به معاویه سشده، حضرت به او مینویسد: «فإن صلاح أبيك غرني..» تا آخر. و از نامۀ ۶۳ نهج البلاغه و تواریخ معلوم میشود که آن حضرت، ابوموسی اشعری سرا عامل کوفه قرار داده درحالی که ابوموسی س(به عقیده خود شما) هم منافق در آمد و هم با حضرت مخالفت کرد و از نامۀ ۶۱ نهج البلاغه و تواریخ معلوم میشود که آن حضرت، کمیل بن زیاد را عامل هیت قرار داد در حالی که او مقاومت نکرد و شهر هیت را تسلیم دشمن نمود، و حضرت او را مذمت کرده است. و از نامۀ ۴۴ نهج البلاغه و تواریخ معلوم میشود که حضرت، زیاد بن ابیه را عامل بر فارس قرار داده و اشتباه نموده است. و از نامۀ ۴۳ نهج البلاغه معلوم میشود که «مصقلة بن هبيرة» را عامل اردشیر قرار داده و او خائن در آمد. و از نامۀ ۴۱ نهج البلاغه و رجال و تواریخ (نزد شیعه) معلوم میشود در تعیین ابن عباس ساشتباه نموده است و همچنین طبق تمام تواریخ قيس بن سعد بن عبادة را که حاکم او بر مصر بود معزول نمود و بواسطۀ عزل او و نصب محمد بن ابی بکر، مصر سقوط کرد و معلوم شد حضرتش اشتباه کرده و نباید به سخن نمامین گوش مینمود. و حضرت علی ÷در صحیفۀ علویه دعای سوم ماه و در دعای کمیل و دعای صباح و چند دعای دیگر فرموده: «اللهم اغفر لي الذنوب التي تنزل البلاء، لا تفضحنی بخفی ما اطلعت علیه من سري ولا تعاجلني بالعقوبة علی ما عملته في خلواتي من سوء فعلي وإسائتي ودوام تفریطی وجهالتی وكثرة شهواتي وغفلتی، اللهم اغفر لي خطایای وعمدی وجهلی وهزلی وجدي فكل ذلك عندی، أبیت إلا تقحما علی معاصیك وانتهاكا لحرماتك وتعدیا لحدودك، الحمد لله الذي ستر عیوبي ولم یفضحني بین الناس، فبئس المطیة التي أمتطت نفسي من هواها، ومعصیتي كثیرة، ولساني مقر بالذنوب، وأعوذبك أن تحول خطایاي أو ظلمي أو إسرافی علی نفسی واتباع هوای واستعمال شهوتی دون رحمتك وبرك، الهي سترت علي في الدنیا ذنوبا ولم تظهرها للعصابة وأنا إلی سترها یوم القیامة أحوج وقد أحسنت بی إذ لم تظهرها للعصابة من الـمسلمین فلا تفضحني بها یوم القیامة علی رءوس العالـمین، واستر علي ذنوبي، إلهي لو لا ما قرفت من الذنوب ما فرقت عقابك، ألقني السیئات بین عفوك ومغفرتك، قد أصبت من الذنوب ما قد عرفت وأسرفت علی نفسی بما قد علمت، أوقرتنی نعما وأوقرت نفسي ذنوبا، أذكر لك فاقتي ومسكنتي ومیل نفسي وقسوة قلبي وضعف عملي، حاجتي إلیك اللهم العتق من النار». حضرت سجاد در صحیفۀ سجادیه دعای ۳۴ میفرماید: «كم نهي لك قد أتيناه وسيئة اكتسبناها». و در دعای دهم فرموده: «اللهم إن الشيطان قد شمت بنا إذ شايعناه على معصيتك»، و در دعای ۵۲ فرموده: شهواتی حرمتنی یعنی، شهواتم مرا بیبهره ساخته، و در دعای ۴۱ فرموده: «لا تعلن علی عيون الـملأ خبري»، «أخف عنهم ما يكون نشره علي عارا»، و در دعای ۲۵ و ۱۶ فرموده: «أعذني وذريتي من الشيطان الرجيم، سلطته منا على ما لم تسلطنا عليه منه»، «ومن أبعد غورا في الباطل وأشد إقداما علي السوء مني حين أقف بين دعوتك و دعوة الشيطان فأتبع دعوته»، یعنی،...... هنگامی که بین دعوت تو و دعوت شیطان بایستم دعوت شیطان را میپذیرم. حضرت علی بن الحسین ÷در دعای ۳۲ صحیفۀ سجادیه فرموده: «کثر على ما أبوء به من معصيتك»، یعنی، بسیار است معصیت تو بر من که اقرار میکنم، و فرموده: «اللهم إنك أمرتني فتركت ونهيتني فركبت» یعنی، خدایا تو مرا امر نمودی پس سر باز زدم و نهی نمودی، پس بجا آوردم، و فرموده: «كبائر ذنوب اجترحتها» یعنی، گناهان عظیمی که مرتکب شدم، و در دعای رمضان از خدا خواسته که: «تطهرنا به من الذنوب» و قابل توجه است که عبدالله بن عباس بکه از یاران نزدیک امام بوده برای او قائل به عصمت نبوده است و در مورد طریقه عزل معاویه با حضرت علی ÷مخالف بوده، و به حضرت علی ÷پیشنهاد میدهد که معاویه سرا نگه دار و پس از آرام شدن مملکت او را عزل کن (تاریخ طبری ج ۶ ص ۳۰۸٩) که حضرت علی سقبول نمیکند و در پاسخ میگوید: بر تو است که رای خود را به من بگویی، و من باید پیرامون آن بیندیشم، آنگاه اگر خلاف نظر تو فرمان دادم باید اطاعت کنی. (نهج البلاغه حکمت ۳۲۱).
شما در مقابل این مطالب دوباره دست به تاویل زده و میگویید: امام در خیلی از امور مشورت میکرده است، و نظر بقیه را اجرا میکرده که در بعضی اوقات نتیجه آن خیانتکار شدن بعضی از والیان میشده است چون امام همیشه از علم غیب خود استفاده نمیکرده است!!! و در شرایطی مجاز به استفاده از آن نبوده است!!! در جواب میگوئیم: پیامبر صطبق آیات بسیاری از قرآن مثل آیه ﴿وَلَوۡ كُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ لَٱسۡتَكۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَيۡرِ وَمَا مَسَّنِيَ ٱلسُّوٓءُ﴾[الأعراف: ۱۸۸]. «علم غیب نداشته است، و در همین آیه آمده که اگر علم غیب داشتم حتما از آن استفاده میکردم».حال چگونه است که حضرت علی ÷علم غیب داشته ولی استفاده نکرده؟! و علم غیبی که از آن استفاده نشود و به کار حکومت و مردم نیاید چه فایدهای دارد؟! اگر به قول شما حضرت علی ÷از علم غیب خود استفاده نکرده و در نتیجه باعث خیانتکار شدن والیان و سست شدن و انحراف حکومت اسلامیشده، پس فرق او با دیگر خلفا در چیست؟! شما آنها را نیز فاقد علم غیب میدانید و میگوئید: صلاحیت حکومت را نداشتهاند و باعث انحراف اسلام شدهاند، پس هیاهوی شما برای دادن خلافت به علی ÷چیست؟! یا میگویید: حضرت علی ÷فرموده: خود را مصون از خطا نمیدانم مگر آنکه خدا مرا حفظ کند، و البته خداوند او را حفظ میکرده چون او دارای عصمت بوده است!!! در جواب میگوئیم: این در مورد همه صدق میکند و خداوند هر کس را که حفظ کند از خطا مصون خواهد ماند، و اگر حضرت علی ÷دارای عصمت بود و به هیچ عنوان خطایی نمیکرد، دیگر گفتن این جمله بیمعنا بود که به من مشورت دهید چون خود را مصون از خطا نمیدانم مگر اینکه خدا مرا حفظ کند، و این جمله را کسی میگوید که ممکن است خطا بکند و به مشورت نیاز داشته باشد.