سرخاب و سفید آب - شیعه پاسخ نمی دهد (جلد دوم)

فهرست کتاب

سؤال ۵۲:

سؤال ۵۲:

اگر وجود احادیث در کتب مخالفین سند است پس ۲۰۰۰ حدیث مبنی بر تحریف قرآن در کتب شما چیست؟! (کتاب فصل الخطاب محدث نوری) حتی در مهمترین کتاب شما پس از قرآن یعنی کتاب اصول کافی نوشته جناب کلینی نیز چنین آمده: «علی بن الحكم عن هشام بن سالم عن أبی عبدالله ÷قال: إن القرآن الذی جاء به جبرئیل إلی محمد صسبعة عشر ألف آیة» (اصول کافی، ج۲، ص۶۳۴) یعنی امام صادق فرمود: قرآنی که جبرئیل برای پیغمبر اسلام صآورد هفده هزار آیه بوده است [۴۰]. مطالب دیگری نیز از علمای خودتان و از کتب خودتان مبنی بر تحریف قرآن به شرح زیر: (فراموش نکنید هر جوابی بدهید که مثلا اینها دروغ هستند و سند صحیحی ندارند و به ائمه نسبت داده شده‌اند و مورد اتفاق و اجماع علمای ما نیستند، همین جواب‌ها را نیز مخالفین شما در خصوص مطالب کتب خود، به شما خواهند داد):

اول- فضل بن شاذان نیشابوری متوفای سال (۲۶۰هـ) در کتابش (الایضاح ۱۱۲-۱۱۴) می‌گوید: باب در بیان آنچه از قرآن از بین رفته است. و او برای اثبات مدعای خود روایاتی از اهل سنت آورده – که با توجیه نادرست آن – کوشیده ناقص بودن قرآن را ثابت کند، و نوری طبرسی تأکید کرده که معتقد به تحریف قرآن است.

دوم- فرات بن ابراهیم کوفی از علمای قرن سوم هجری با سند خودش در تفسیرش روایت کرده که ابو جعفر این آیه را این گونه می‌خواند: «إن الله اصطفی آدم ونوحا وآل ابراهيم (وآل محمد) على العالـمين».

و چند آیه به همین صورت آورده است (۱/٧۸).

سوم- عیاشی از علمای قرن سوم در تفسیرش در (۱/۱۲، ۱۳، ۴٧، ۴۸).

چهارم- قمی استاد کلینی در تفسیرش در (۱/۵، ٩، ۱۰).

پنجم- کلینی در اصول کافی (۱/۴۱۳) روایات زیادی برای اثبات تحریف قرآن آورده است، از آن جمله: (۸، ۲۳، ۲۵، ۲۶، ۲٧).

ششم- ابو القاسم علی بن احمد کوفی متوفای (۳۵۲ هـ) ابوبکر را متهم کرده که او از ترس آن که کارشان خراب نشود همه قرآن را جمع‌آوری نکرد. این را در کتاب «الاستغاثة من بدع الثلاثة» (۱/۵۱-۵۳) ذکر کرده است.

هفتم- محمد بن ابراهیم نعمانی در قرن پنجم ناقص بودن قرآن را در کتاب«الغيبة» ذکر کرده است.

هشتم- ابو عبدالله محمد بن نعمان، ملقب به مفید متوفای سال (۴۱۳ هـ) در کتابش «أوائل المقالات» می‌گوید: (می‌گویم: روایات و اخبار بسیار زیادی از امامان هدایت از فرزندان پیامبر اکرم ص آمده که شاهد و گواهی است بر اختلافاتی که در قرآن است، و بر آنچه برخی از ظالمان از جمله حذف کردن و بریدن برخی آیات در آن انجام داده‌اند....).

نهم- ابو منصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی از علمای قرن ششم در کتابش (الاحتجاج ۱/۲۴۰-۲۴۵-۲۴٩) ادعا کرده که قرآن کم شده است.

دهم- ابو الحسن علی بن عیسی اربلی (متوفای ۶٩۲ هـ) در کتابش (كشف الغمة في معرفة الأئمة ۱/ ۳۱٩).

یازدهم- فیض کاشانی (متوفای ۱۰٩۱) در تفسیرش (الصافی) در اول تفسیر می‌گوید: (اما اینکه در قرآن با چیزهایی برخورد می‌کنی که درست به نظر نمی‌آیند، (پس از آوردن سوره/نساء: ۳ بدینصورت نوشته. رفتار عادلانه با یتیمان تشابهی با ازدواج با زنان ندارد، و بلکه منافقان مطالبی را از وسط حذف کرده‌اند و بیش از یک سوم قرآن را کم کرده‌اند).

و این گونه کاشانی به دروغ بستن بر خدا ادامه می‌دهد. (ورقه ۱٧-۱۸).

دوازدهم- محمد بن حسن حر عاملی (متوفای ۱۱۰۴ هـ) در کتابش (وسائل الشيعة ۱۸/۱۴۵).

سیزدهم- محمد باقر مجلسی (متوفای ۱۱۱ هـ)، کتابش (بحار الانوار) را پر از روایاتی کرده که تأکید می‌کنند قرآن ناقص است. همچنین روایات زیادی در کتابش مرآة العقول ۱۲/۵۲۵ آورده که قرآن ناقص است.

چهاردهم- نعمة الله موسوی جزائری (متوفای ۱۱۱۲ هـ) در کتابش (الأنوار النعمانية ۲/۳۶۰-۳۶۴).

پانزدهم- یوسف بن احمد بحرانی (متوفای ۱۱۸۶‍ در کتابش (الدرر النجفیة ۲٩۴-۲٩۶).

شانزدهم- در کتاب کلینی (کتاب الحجه) (باب ذکر الصحیفه و الجفر و الجامعه و مصحف فاطمه) (۱/۲۳٩-۲۴۱) آمده است: از ابی بصیر است که می‌فرماید: بر ابی‌عبدالله ÷وارد شدم، سخن به درازا کشید و در پایان ابوعبدالله گفت: «همانا مصحف فاطمه ÷نزد ماست، و شما چه می‌‌دانید از مصحف فاطمه؟ گفتم یا اباعبدالله مصحف فاطمه چیست؟ فرمود: سه برابر قرآن شماست، به خداوند سوگند حرف واحدی از قرآن شما در آن نیست).

باز در همان کتاب کتاب (الحجة) آمده است (به راستی هیچ کسی جز امامان شیعه قرآن را تماماً جمع ننموده است) (۱/۲۲۸):

جابر الجعفی می‌گوید: از اباجعفر ÷شنیدم: «هر کسی که ادعا کند تمام قرآن را بدان منوال که نازل شده جمع‌آوری نموده، به راستی کذّاب است و هیچ کس جز امام علی ÷و ائمۀ پس از ایشان قرآن را به صورت منزلش جمع‌آوری ننموده است).

و باز روایت می‌کند (۲/۶۳۳) البته روایتی مکذوب از امام جعفر صادق، که ایشان قرآن حضرت علی ÷را بیرون آورده و فرمودند: (هنگامی که امام علی ÷از کتابت قرآن فارغ گشت، آن را بر مردم عرضه نمود، و به مردم گفت: این کتابِ خداوندِ است، من آن را همانطوری که بر پیامبر اعظم صنازل شده در دو لوح گرد آورده‌ام. مردم بدو گفتند: کتابی که نیز در دست ماست مصحف جامع قرآن حکیم است و ما را به مصحف شما نیازی نیست. امام گفت: به خدا سوگند پس از امروز دیگر شما آن را نمی‌یابید و تنها بر من بود که شما را از آن آگاه نمایم که شاید آن را بخوانید!!!).

کلینی روایات دیگری نیز مبنی بر تحریف قرآن دارد، نگاه کنید به کتاب (الحجة): (۱/۴۱۲، ۴۱۴، ۴۱۶، ۴۱٧، ۴۲۲، ۴۲۴، ۴۲۵)

هفدهم- قمی در مقدمۀ تفسیر خویش (۱/۵) (نجف ۱۳۸۶ ه‍ (می‌گوید: «قرآن دارای آیات ناسخ و منسوخ است، قسمتی از آن آیات محکمه و قسمتی هم متشابهه می‌باشد و در قرآن نیز آیاتی وجود دارد خلاف آنچه که خداوند نازل فرموده است!!! و در مقدمۀ کتابش (۱/۱۰) می‌گوید: «آنچه که خلاف قول خداوند متعال است این آیه است: ﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ تَأۡمُرُونَ بِٱلۡمَعۡرُوفِ وَتَنۡهَوۡنَ عَنِ ٱلۡمُنكَرِ وَتُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ[آل عمران: ۱۱۰]. ابوعبدالله به قاری این آیه گفتند: آیا خیر امت اقدام به کشتن امیرالمؤمنین و حسین‌بن علی می‌کند؟ به ابوعبدالله گفته شد، پس چگونه نازل شده‌ است، ابن رسول‌الله ص؟ فرمود: این‌طور نازل شده، +كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ_ و باز فرمود: «اما آنچه که از قرآن برداشته شده این است: {لكن اللهَ یشهدُ بما انزل الیك فی علّی} ترجمه: (و خداوند گواه است بر آنچه به تو نازل شده ای پیامبر در مورد علی) و باز خداوند می‌فرماید: {یا أیها الرسول بلّغ ما أنزل إلیك من ربّك فی علی} ترجمه: (ای پیامبر آنچه در مورد علی بر تو نازل گشته ابلاغ نمایید). برای اطلاع بیشتر در این رابطه رجوع کنید به تفسیر قمی در این مواضع (۱/۸۴، ۲۱۱، ۳۶۰، ۳۸٩) (۲/۱۱٧، ۱۲۵). و حتی در آیه‌الکرسی نیز به اثبات تحریف می‌پردازد.

هجدهم- در تفسیر الصافی، کاشانی [۴۱]در مقدمۀ ششم تفسیرش (ص ۱۰) (تهران) از مفسّر بزرگی نقل می‌کند که او نیز یکی از مشایخین بزرگ و مفسّر به نام شیعه است و می‌گوید: «در تفسیر خویش از ابی‌جعفر ذکر می‌کند که: اگر در قرآن مطالب زائد و نقصان روی نمی‌داد صاحب حجّت بر ما مخفی نمی‌گشت، و اگر قائم بپاخیزد قرآن او را تصدیق می‌نماید. و همچنین در مقدمۀ کتابش (ص ۱۱) از تفسیر عیّاشی و او نیز از ابی‌عبدالله ÷روایت می‌کند که: «اگر قرآن بدان شیوه که نازل شده قرائت می‌شد دو اسم را در آن می‌یافتیم». و در همان مقدمه باز می‌گوید (ص ۱۴): «مجموع آنچه که از اخبار و روایات منقوله از طریق اهل بیت به ما رسیده این نکته را می‌رساند که؛ به راستی قرآنی که در میان ماست کامل و تمام نیست، همانطوری که بر محمد صنازل گشته. بلکه برخی از مطالب آن خلاف آنچه هست که نازل شده، و برخی نیز تغییر و تحریف یافته، و مطالب زیادی نیز در میان آن حذف شده است. از آن جمله اسم علی در بسیاری جاها و لفظ آل محمد در بیشتر از یک بار، و همچنین اسامی منافقین در جاهایی خاص، و چیزهای دیگر، و این قرآن به آن ترتیبی نیست که خدا و رسول از آن خشنود هستند». و باز در (ص ۱۴) می‌گوید: و اما اعتقاد بزرگان ما رحمهم الله در این باره: ظاهر آنچه که از امام محمدبن یعقوب کلینی (ثقة ‌الاسلام) برمی‌آید آن است که وی معتقد به تحریف و نقصان در قرآن کریم است. و در این باره روایاتی را در کتاب (کافی) می‌آورد و نیز ملامحسن نه اینکه هیچگونه نقد و اعتراضی در نوشته کلینی ندارد بلکه در اول تفسیرش کلینی را فردی موثق و مطمئن در روایات منقول دانسته است.

نوزدهم_ نوری طبرسی در مقدمه کتاب (فصل الخطاب) اسم چهل نفر از کسانی که گفته‌اند قرآن ناقص است و تحریف شده است را نام برده است، و او از علمای گذشته هیچ کسی را استثناء نکرد به جز چهار نفر (ص ۵۱).

خوب، شما اینهمه حدیث و مطلب دال بر تحریف قرآن در کتب خودتان دارید ولی می‌گویید به آنها عقیده ندارید، پس چرا اهل سنت باید به برخی از احادیث ضعیف و واحد و جعلی مبنی بر خلافت حضرت علی یا.... در برخی از کتب خودشان معتقد باشند؟

[۴۰] جالب است که سند این حدیث نیز صحیح است!!!. [۴۱] ملامحسن و ملقّب به فیض کاشانی یا کاشی.