سؤال ۲۸:
مدعیان تشیع بر این باورند که بنا به دستور پیامبر صدین را میبایست تنها از امامان و معصومین گرفت، یعنی تنها اهل بیت شایستگی تعلیم قرآن و سنت را بطور صحیح و بدون خطا دارند و به احادیثی چون قرآن و عترتی و... اشاره دارند و حتی قرآن را بدون وجود اهل بیت، کافی و یا قابل فهم نمیدانند، اما سوال اینجاست: اگر چنین است پس چرا پیامبر صافرادی دیگر به جز علی ÷را نیز برای تعلیم قرآن به قبایل مختلف میفرستاده است؟ مگر نه اینکه اینکار باید توسط علی ÷انجام میشده است؟ پس چرا صحابه شدیگر نیز مردم را تعلیم میدادهاند؟ و برای این امر به قبایل و شهرهای مختلف میرفتهاند؟ برای نمونه به برخی از این موارد اشاره میکنیم: بعد از عقبه اولی (در سال ۱۲ نبوت، ۶۲۱ میلادی) بود که مردم مدینه به پیامبر در مکه نوشتند که مردی برای ما بفرست تا فقه و قرآن به ما بیاموزد. پیامبر صهم مصعب بن عمیر سرا به مدینه فرستاد که او قبایل اطراف مدینه را به اسلام و قرآن دعوت کرد و قرآن را بر مردم قرائت میکرد. وقتی هم که اوس و خزرج نتوانستند درباره تعیین امام جماعت به توافق برسند مصعب سبر آنها نماز میخواند [۲۰]. و به قولی در این کار مهم عبدالله بن ام مکتوم سهم یار و یاور او بود [۲۱]. وقتی نمایندگان مردم یمن آمدند، ابوعبیده بن جراح سبرای تعلیم همراه آنها فرستاده شد [۲۲]عمروبن حزم انصاری سرا که نوجوان هفده سالهای بود در سال دهم هجری با نامهای به نجران فرستاد تا به مردم آنجا قرآن و فقه بیاموزد. این نامه مفصلی بود که تکلیف قاریان قرآن در آن روشن بود. بشارت مردم به خیر و امر به نیکی- تعلیم قرآن و بیان احکام شرع- بشارت به بهشت و انذار از آتش، در این نامه مفصل، جزء تکالیف قاریان قرآن بیان شده است [۲۳]و نیز اسید بن حضیر و خالد بن سعید بن عاصی شهم بودند که چنین ماموریتهایی یافتهاند [۲۴]گروهی از بنی تمیم که نزد پیامبر ص آمدند وی عباد بن بشر سرا همراه آنها فرستاد تا شرایع اسلام و قرائت قرآن را بدانها بیاموزد [۲۵]، در فتح مکه هنگام عزیمت به حنین رسول کریم صجوان بیست سالهای به نام عتاب بن اسید سرا به امارت در مکه نهاد و معاذ بن جبل سرا برای آموختن و حفظ قرآن و یاد دادن مبادی اسلام در مکه باقی گذارد [۲۶]، در سال چهارم هجرت در نیمه ماه صفر ده تن از اصحاب شدر رجیع (آبی در نزدیکی مکه) به دست کفار افتادند. اینها برای تعلیم قرآن به اعراب عضل و قاره فرستاده شده بودند [۲٧]در همین ماه، یعنی چهار ماه بعد از احد، پیامبر صچهل نفر و یا به روایتی هفتاد نفر از برگزیدگان انصار شرا که قراء نامیده میشدند به تقاضای رئیس قبیله بنی عامر برای آموزش قبیله بدآنجا فرستاد. در راس آنها منذر بن عمرو بود سکه پیش از اسلام هم نوشتن میدانسته. در بئر معونه که آبی است در کوه بر سر راه مدینه به مکه، کافران بر سر آنها ریخته، همه را کشتند [۲۸]. در حدیث نیز آمده که پیامبر صفرمود: قرآن را از چهار نفر فرا بگیرید: عبدالله بن مسعود، سالم مولی ابن حذیفه، معاذ بن جبل و ابی بن کعب ش [۲٩]و البته در این روایت هیچگونه حصری نیست. یعنی تعداد معلمین کتاب به هیچ وجه محدود به همین چهار نفر نشده و عده زیاد دیگری نیز بودهاند، همچون: اهل الصفه، مصعب بن عمیر، عتاب بن اسید، عمرو بن حزم، خالد بن سعید، رافع بن مالک، اسید بن حضیر، شهاب قرشی شو..... تنها پاسخ مدعیان تشیع این است که چنانچه خطایی از این قاریان سر میزده، پیامبر صتوسط علم غیب و وحی مطلع میشده و به آنها تذکر میداده است و چون خود پیامبر(ص) زنده بوده و بر کار ایشان نظارت داشته، بنابراین فرستادن این نائبان بلامانع بوده است، در پاسخ میگوئیم، اولا: امکان دارد چند مورد از این خطاها را که توسط صحابه شدر شهرهای دیگر رخ داده است و سپس توسط پیامبر صمتذکر شدهاند را نام ببرید، ثانیا: آیا پیامبر صاز طرفی میگوید دین را تنها از اهل بیت بگیرید ولی از آن طرف افرادی دیگر را برای تعلیم میفرستد؟ ثالثا: این قاریان و حافظان قرآن ابتدا در مقابل پیامبر صقرآن را میخواندهاند و چنانچه خطایی داشتند متذکر میشدهاند و سپس برای تعلیم به جاهای دیگر میرفتهاند، بنابراین پس از رحلت نبی اکرم ص نیز به همان طریق قبل کار تعلیم خود را ادامه میدادهاند، پس نیازی نبوده که این امر تنها منحصر به حضرت علی و اهل بیت باشد، رابعا: طبق نظر شما یعنی پیامبر ص در موقع زنده بودنش نظارت شخصی داشته و توسط علم غیب و وحی از خطای قاریان مطلع میشده و پس از او نیز علی ÷دارای علم غیب بوده و به همان روش عمل میکرده است، یعنی همیشه و در هر زمان باید معصومی من عندالله حاضر و ناظر باشد تا این کار عملی شود، خوب با این تفاسیر میشود بفرمائید الان چه کسی بر کار عالمان نظارت دارد و خطاهای ایشان را متذکر میشود؟! امام زمان که غائب و در پس پرده است و لابد با تمام عالمان در تمامی شهرها ارتباط مخفی دارد؟!! خامسا: اگر به عنوان مثال حضرت علی ÷در مدینه خلیفه باشد و فرستاده او در یمن مشغول تدریس قرآن باشد، سپس آن فرستاده خطایی بکند و حضرت علی ÷توسط علم غیب متوجه شود، میشود بفرمائید چگونه آن فرستاده را مطلع میکند؟! لابد سریعا با طی الارض به یمن میرود و پس از تذکر دادن سریعا به مدینه بر میگردد!!! در ضمن فراموش نکنید تلفن و لوازم مخابراتی نیز در کار نبوده تا مورد استفاده قرار بگیرد!! [۳۰]اگر هم بگویید حضرت علی ÷از آنها آزمایش میگرفته تا خطایی نداشته باشند، باید گفت بنابراین صحابه شحافظ قرآن نیز میتوانستهاند مامور انجام این کار باشند و حتی خودشان از اشخاص تعلیم دیده آزمایش بگیرند و سپس ایشان را روانه شهرهای مختلف کنند، چون قرائت این صحابه نیز قبلا توسط پیامبر ص تایید شده است (یعنی در یک کلام دین را از صحابه شنیز میتوان گرفت [۳۱]، ولی مدعیان تشیع نمیخواهند این را قبول کنند) [۳۲].
[۲۰] ابن هشام ٧۶:۲، ابن سعد۱:۱/۱۴۸،۳: ۱/۸۳،۳: ۲/۲، و ۱۳۶، احمد ۲۸۴:۴ و ۲٩۱، طیالسی: ح ٧۰۴، در مدینه او را مقری میخواندند(طبری ۱۲۱۴:۱) چه، قرائت قاریان قرآن را اصلاح میکرد. [۲۱] ابن سعد۴:۱/۱۵۱، اضافه مراجعه کنید: امتاع مقریزی ۳۴-۳۵، جوامع السیرة ٧۲، تراتیب- الاداریة کتانی ۴۲:۱. [۲۲] تراتیب الاداریة کتانی ۴۳:۱. [۲۳] ابن هشام۴: ۲۴۱-۲۴۳، مجموعه الوثائق السیاسة ۱۰۵-۱۰۶. [۲۴] تراتیب الاداریه ۴۴:۱. [۲۵] ابن سعد۲:۱/۱۱۶ و۳: ۲/۱٧و تهذیب التهذیب ٩۰:۵. [۲۶] ابن هشام ۳۶۲:۲ و ابن سعد ۲: ۲/۱۰۸. [۲٧] در قرآن هم بر این حادثه اشاره شده است(۲۰۴:۲-۲۰٧) رک. واقدی۳۴۴ (یا۱۵٧ برلن)، ابن هشام۱٧۸:۲ به بعد(یا۶۴۸ گوتینگن)، ابن سعد۲: ۱/۳۶ و۳: ۲/ ۳۳-۳۴، طبری ۱۴۳۱:۱ به بعد، ابن سیدالناس ۴۰:۲، سیره ابن کثیر ۶۲:۴، امتاع ۱٧۴، مواهب ۱۳۰:۱، تاریخ الخمیس ۴۵۴:۱، جوامع ابن حزم ۱٧۶، بخاری: مغازی، باب غزوه الرجیع، احمد ۳۱۰:۲. [۲۸] واقدی۳۳٧، ۳٧۸ (۱۵۳ برلن) ابن هشام ۱٩۳:۳ به بعد (۶۴۸ گوتینگن)، ابن سعد۲: ۱/۳۶و۳: ۲/٧۱و۴: ۱/۱۸۳و۴: ۲/۸٩، طبری۱۴۴۱:۱به بعد، ابن کثیر۴: ٧۱-٧۴، زادالمعاد ۲٧۲:۲، تاریخ الخمیس ۴۵۱:۱ یا۵۰۸، فتح الباری۲٩۸:٧، بخاری: جهاد ۱۸۴،٩، مغازی۲۸، احمد۱۰٩:۳، ۱۱۱، ۱۳٧، ۲۱۰، ۲۳۵، ۲۵۵، ۲٧۰، ۲۸۸، ۲۸٩، عمده القاری ۲۳۰:۸، مجمع الزواید۶: ۱۲۸-۱۲٩، التاج ۴۳٩:۴، جوامع ابن حزم۱٧۸. [۲٩] اتقان ۲۴۴:۱ نوع۲۰، الجامع الصغیر ۲۶:۱ ۵ح ۳۸۸٩، قرطبی ۵۸:۱، مقدمتان٩۵، قسطلانی ۲٧۸:۱۰ کتاب الاحکام شماره۲۵، النووی ۳٧۲، ابوشامه۳۶، ایضا رک. بخاری: فضائل اصحاب ۲۶ و ۲٧، مناقب الانصار۱۴، ۱۶، فضائل القرآن۸، مسلم: فضائل الصحابة ح ۱۱۶-۱۱۸، ابن سعد۲: ۲/۱۱۰، احمد ۱۶۳:۲، ۱۸٩، ۱٩۵، و ۱۶۵:۶، طیالسی: ح ۲۲۴۵، ۲۲۴٧. [۳۰] البته آنقدر در مذهب روافض روایات جعلی وجود دارد که بعید نیست چندی دیگر با تاویل و تفسیر نمودن روایات به وجود تلفن و بیسیم نیز دست پیدا کنند!!!. [۳۱] اصلا همین صحابه پس از رحلت نبی اکرمص به جمع آوری قرآن پرداختند تا در زمان حضرت عثمان سکار و تلاش خود را به نتیجه رساندند، حال چگونه است که مدعیان تشیع تعلیم این قرآن را تنها از جانب علی و اهل بیت میپذیرند؟!! و ای کاش بر روش همان اهل بیت بودند، ولی چیزی که ما از شما میبینیم عمل به احادیث و روایات جعلی کتب علامه مجلسی و جناب کلینی است. [۳۲. ] ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ وَأَعَدَّ لَهُمۡ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي تَحۡتَهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُ خَٰلِدِينَ فِيهَآ أَبَدٗاۚ ذَٰلِكَ ٱلۡفَوۡزُ ٱلۡعَظِيمُ١٠٠﴾[التوبة: ۱۰۰]. «و پیشگامان نخستین از مهاجران و انصار و کسانى که با نیکوکارى از آنان پیروى کردند خدا از ایشان خشنود و آنان [نیز] از او خشنودند و براى آنان باغهایى آماده کرده که از زیر [درختان] آن نهرها روان است همیشه در آن جاودانهاند این است همان کامیابى بزرگ». (و سوره حشر ۸ به بعد).