سؤال ۵٧:
افرادی مانند آقای قزوینی در مناظرات خود به سخنی از فلان عالم سنی در صفحه فلان از کتاب فلان تکیه دارند [۴۳]، بنابراین ما نیز در اینجا از علمای خودتان و از کتب خودتان، مطالبی پیرامون واجب نبودن خمس میآوریم و هر جوابی که بدهید ما نیز همان جواب را به خودتان باز میگردانیم:
اول- ابن جنید که از بزرگان علمای شیعه بوده در زمان دیالمه به نقل علامه در کتاب مختلف ج ۲ ص ۳۱.
دوم- مرحوم ابن عقیل به نقل محقق سبزواری در کتاب ذخیرة الـمعاد.
سوم- شیخ مفید به نقل محدث بحرانی در کتاب حدائق ج ۱۲ ص ۳۸.
چهارم- شیخ صدوق محمدبن بابویه القمی در کتاب من لایحضر که سخنی از ارباح مکاسب و خمس تجارت نیاورده، ولی احادیث تحلیل خمس را برای شیعیان آورده. و از کلام حاج شیخ عباس قمی در منتهیالامال در ذکر جلالتشان زکریا ابن آدم که نوشته: «و اهل قم اول کسانی هستند که خمس فرستادند بسوی ائمه ÷» معلوم میشود تا آن زمان خمس معمول نبوده است.
پنجم- شیخ طوسی درکتاب تهذیب ج ۴ ص ۱۴۳ فرموده: ائمه ÷خمس متاجر را برای ما مباح کردهاند که تصّرف شیعه در آن جائز است، و نیز در کتاب المبسوط ج ۱ ص ۲۶۳ و در کتاب النهایةص ۲۰۰ چنین فرموده است.
ششم - شیخ فقیه سلاّر حمزه بن عبدالعزیز به نقل علامه در مختلف ج ۲ ص ۳۰ و ۳٧ که راجع به خمس فرموده: «قد أحلونا ما نتصرف من ذلك کرما وفضلاً».
هفتم - محقق ثانی الکرکی در کتاب خراجیةص ۲۶ فرموده خمس مناکح و متاجر و مساکن برای عموم شیعه حلال است که ندهند.
هشتم - مقدس اردبیلی در کتاب زبده البیان ص ۲۱۰ و در شرح ارشاد ص ۲٧٧ بکلی خمس را ساقط نموده.
نهم - الشیخ الجلیل ابراهیم القطیفی در خراجیه خود ص ۱۰۱ تا ص ۱۱۶ شرح داده که خمس برای شیعه مباح است تا روز قیام قائم و خمس و انفال را ائمه ÷حلال و مباح نمودهاند.
دهم - السید السند سید محمد صاحب مدارک در ذیل جمله شرائع: «الخامس ما یفضل عن مؤنة السنة» فرموده: این خمس بطور مطلق عفو شده است.
یازدهم - مرحوم محقق سبزواری میرزا محمد باقر خراسانی در کتاب «ذخیرة المعاد».
دوازدهم - ملامحسن الفیض در کتاب وافی ج ۲ جزوۀ ۶ ص ۴۸ فرموده: سهم امام چون دسترسی به امام نیست پس بکلی ساقط است و چنین فرموده در المفاتیح. و شیخ یوسف بحرانی در کتاب حدائق ج ۱۲ ص ۴۴۲ سقوط حق امام را نسبت به کاشانی داده است.
سیزدهم - الشیخ الحر العاملی در وسائل الشیعة کتاب الخمس، سهم امام را در صورت تعذّر ایصال به امام برای شیعه مباح دانسته است. و در حدائق ج ۱۲ ص۴۴۲ فرموده او قائل به سقوط سهم امام است.
چهاردهم - صاحب الحدائق شیخ یوسف بحرانی در حدائق ج ۲ ص ۴۴۸ قائل به سقوط سهم امام است.
پانزدهم - صاحب جواهر در باب خمس فرموده: ظاهر اخبار این است که جمیع خمس مخصوص امام باشد و ایشان هم به شیعیان بخشیدهاند، ولی نایبان ادعائی نفله کردهاند (شاه بخشیده شیخ علی خان نمیبخشد) چاپ تبریز ص ۱۶۴.
شانزدهم - شیخ بزرگوار عبدالله بن الصالح البحرانی که فرموده: «یکون الخمس بأجمعه مباحا للشیعة وساقطا عنهم».
هفدهم - به نقل علامه مجلسی در مرآت العقول ج ۱ ص ۴۴۶ که فرموده: جمعی از متأخرین خمس ارباح را واجب نمیدانند [۴۴].
هجدهم: حکیم موذن بنی عبس: از امام صادق در تفسیر آیه خمس: به خدا قسم آن غنیمت بهرهها و ربحهای روز به روز است که به دست میآید جز آنکه پدرم بر شیعیان ما حلال فرمود تا نسل آنان پاک شود. (استبصار ج ۲ ص ۵۴).
نوزدهم: وافی ج ۶ ص ۲٧۶: امام باقر: ما خمس را برای شیعیان پاک ساختیم تا موالید آنان پاک و فرزندانشان حلال و پاکیزه گردند.
بیستم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۲٩: ابوبصیر گوید: امام باقر فرمود: هر چیزی که بر اساس شهادت به وحدانیت خدا و رسالت حضرت محمد در کارزار با کفار غنیمت گرفته شود خمس آن حق ماست و بر کسی حلال نیست که چیزی از خمس بخرد تا آنکه حق ما را به ما برساند. (پس منافع مال چه؟).
بیست و یکم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵۳۳: محمد ابن مسلم گفت: از امام باقر درباره طلا و نقره و مس و آهن و سرب پرسیدم فرمود: در همه آنها خمس است. (آیا دولت خمس این معادن را به مراجع میدهد؟).
بیست و دوم: جامع احادیث الشیعه ج ۸ ص ۵٩۳ داوود بن کثیر رقی: امام صادق: همه مردم در حقوق پایمال شده (خمس) ما زندگی میکنند جز آنکه ما برای شیعیان آنرا حلال کردیم.
بیست و سوم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵٩٧ – فضیل از امام صادق: حضرت علی به فاطمه گفت: بهرهای را که از بیت المال داری به پدران شیعیان ما حلال کن تا پاکیزه شوند.
بیست و سوم: جامع احادیث شیعه ج ۸ ص ۵٩۵ – از امام صادق پرسیدند یابن رسول الله به هنگامی که قائم شما از نظرها غائب است حالت شیعیان شما درباره ویژگی هایی که خدا به شما داده (خمس) چه خواهد بود؟ فرمود: اگر از آنان بگیریم با آنا انصاف نورزیده ایم و اگر به خاطر پرداخت نکردن آنانرا مواخذه کنیم دیگر ایشان را دوست نداشته ایم بلکه مسکنها و منزلها را مباحشان ساختیم تا عبادتهای ایشان درست باشد و نکاحها و ازدواجها را بر آنها مباح کردیم تا ولادتشان پاک گردد و کسب و تجارت را مباح کریم تا اموال و دارای خود را پاک سازند. (به جز خمس!).
بیست و چهارم: قالالصادق ÷ليس الخمس إلا فيا لغنائم خاصة(من لا یحضرهالفقیه یکی از چهار کتاب اصلی و پایه شیعه) امام صادق فرمودند: خمس نیست مگر در غنایم.
بیست و پنجم: دادن خمس غنائم به حاکم قبل از اسلام نیز رایج بوده در کتب توارخ و سیر از جمله کتاب تاریخ قم که از کتب معتبر شیعه است (ص ۲٩۱) مینویسد ابومالک اشعری آنکسی است که خمس را قسمت کرد قبل از نزول قرآن بذکر خمس. و در (ص ۲٧۸) مینویسد: مالک بن عامر که از جمله مهاجران است ابتدا کرد پیش از نزول آیه خمس، خمس را قسمت کرد و این معنی در وقتی بود که مالک بن عامر غنیمتی را یافت در بعضی از غزوات، رسول صفرمود او را که یک سهم از آن بهر خدا بنه، مالک بن عامر گفت خمس آن از بهر خداست، پس حق سبحانه و تعالی به قسمت مالک بن عامر رضا داده و آن قسمت را امضاء فرموده این آیه را فرستاد: ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّمَا غَنِمۡتُم مِّن شَيۡءٖ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ﴾[الانفال: ۴۱]. «بدانید یک پنجم غنایم جنگی که بدست میآورید، از آنِ الله..»، و در پارهای از کتب تاریخ است که اولین خمس را عبدالله بن جحش سقبل از جنگ بدر در سریه خود بخدمت رسول خدا آورد (تاریخ ابوالفدا واقدی و ابن خلدون).
[۴۳] شیوه کار آخوندهای رافضی و امثال قزوینی، جدا کردن احادیث و روایات ضعیف و نامعتبر است آن هم بصورت گزینشی و دلخواه از کتب اهل سنت و یا اشاره به سخن فلان عالم سنی در فلان کتاب، در صورتیکه برای بررسی و تحقیق علمی باید به قرآن و سنت و احادیث متواتر و حتمی و موضوعات مسلم تاریخی مراجعه نمود، وگرنه از این اخبار واحد و روایات جعلی همه جا به وفور یافت میشود و سخن هر عالمی نیز حجت و وحی الهی نیست. پس باید بطور کلی و جامع به بررسی متون مختلف پرداخت و تنها به دنبال مطالب مورد دلخواه بودن کار علمی و تحقیق نیست! بلکه گول زدن عوام ساده و بیخبر است. اکثر علمای اهل سنت نیز شیوه درست را انتخاب کرده و با رجوع به قرآن و احادیث معتبر و متواتر و موضوعات مسلم و حتمی تاریخی به این عقاید رسیدهاند و عقاید اهل تشیع را قبول نکردهاند، وگرنه مطمئن باشید تقیه نمیکردند و همگی شیعه میشدند. [۴۴] جالب است که اگر ما کسانی چون عبدالرزاق صنعانی را از قدمای شیعه بدانیم و مطلبی بر خلاف اعتقادات شیعیان فعلی از او نقل کنیم، فوری میبینیم که منتقدین گرامی مطالبی از کتب او بر خلاف عقاید مدعیان تشیع میآورند و او را بطور کل از مذهب تشیع خارج میکنند تا به این طریق ما نتوانیم به سخنان او استدلال کنیم، ولی این منتقدین فراموش کردهاند که پس این علمای شما نیز در اینجا خمس را واجب نداستهاند و علمایی دیگر نیز مواردی دیگر را، پس لطف کنید و همه آنها را (به جز جناب قزوینی) از دایره تشیع بیرون کنید!!!.