سؤال ۵۸: دو تحلیل مشابه پیرامون تنها استدلال آخوندها: در کتب خودتان (اهل سنت)!
• عالم شیعه، خطاب به عالم سنی: طبق احادیث موجود در کتب خود شما (اهل سنت) ابوبکر و عمرب، ترسو بودهاند، شک داشتهاند (منظور شک خلیفه دوم در جریان صلح حدیبیه) متمایل به یهود و یا کفار بودهاند [۴۵]، با مسلمانها سختگیر و عبوس بودهاند و... ولی حضرت علی ÷چنین نبودهاند! پس شما باید شیعه شوید!!!.
• عالم مسیحی، خطاب به عالم مسلمان: طبق آیات قرآن خود شما (مسلمانها) پیامبر اسلام ص: میترسیدهاند (احزاب ۳٧ و مائده ۶٧ به کنایه) متمایل به مشرکین بودهاند (الاسراء ٧۳ به بعد) با مسلمانها عبوس بودهاند (سوره عبس،۱ به بعد) گناهکار و خطاکار بودهاند (غافر/۵۵، محمد/۱٩ و فتح/۲) ساده دل بوده و فریب میخورده (توبه/۴۳ و ۶۱و ۴۸) نسبت به رسالتش یا برخی امور دیگر شک داشته (یونس/ ٩۴ و هود/ ۱٧ به طور کنایه و ۱۰٩ و سجده/۲۳) انجام دادن عملی بدون اجازه خداوند (توبه ۴۳ و تحریم) امکان لغزش و تردید (هود/۱۲) فراموشکار (انعام/۶۸) و... ولی حتی یک مورد و یک نکته از چنین مواردی در خصوص حضرت عیسی ÷در قرآن وجود ندارد، پس شما باید مسیحی شوید!!!!! [۴۶](قضاوت و نتیجهگیری با عقل و شعور خواننده).
- میگویید چرا عمر بن خطاب احادیث را سوزاند؟ در پاسخ میگوئیم:
- حدیث معتبری از قول رسول خدا صوجود دارد که به ابوسعید خدری سمیفرمایند: از من چیزی ننویسید و اگر نوشته باشید محو نمایید، فقط قرآن را بنویسید [۴٧](با عنایت به اینکه ابوسعید خدری ساز اهل مدینه بوده و در ابتدای هجرت، بچهای بیش نبوده پس به احتمال زیاد، این حدیث مربوط به اواخر عمر پیامبر ص است، زیرا بعید است پیامبر صبه یک بچه سفارش کند که احادیث مرا ننویسید! پدر ابوسعید سنیز وقتی او را برای شرکت در جنگ بدر میآورد پیامبر صبخاطر کم بودن سن او، اجازه شرکت نمیدهد).
- حضرت علی ÷دستور داده که حدیث را مذاکره کنند تا از یادها نرود [۴۸].
- گفتن حدیث آزاد بوده و نوشتن آن ممنوع بوده.
- اگر خلیفه دوم اجازه ثبت حدیث را میداد و قرآن از اصالت میافتاد و تحریف میشد همین جناب آقای قزوینی با انبوه تحلیلگران و مداحان و وعاظ شیعه از صبح تا شب چهها که نمیکردند که قصد عمر بن خطاب ساز اینکار، تحریف قرآن بود و موفق هم شد و ما بقی تحلیلهای آبگوشتی دیگر...
[۴۵] کتاب مسخره تبار انحراف مهار انحراف. [۴۶] البته برخی افراد احمق ممکن است با دیدن این آیات ناراحت شده و در صدد توجیه و سفسطه و بازی با کلمات برآیند ولی برای من اتفاقا همین آیات دلیل حقانیت حضرت محمدص است و راز آنرا عاقلان دانند! گرچه فهم آن نیاز به هوش چندان بالایی ندارد. ۲- این موارد استثناءاتی هستند که لازمه ذات بشری است و قطعا هم پیامبر صو هم حضرات ابوبکر و عمر و عثمان وعلی در کل، نه عبوس بودهاند و نه فریب میخوردهاند. ولی چون بشر بودهاند به ندرت دچار اشتباه و فراموشی و سهو و خشم و... میشدهاند. [۴٧] مسلم: زهد٧۲، الدارمی: مقدمه۴۲، احمد ۱۲:۳، ۲۱، ۳٩، ۵۶. [۴۸] کنزالعمال ۲۴۲:۵، مستدرک حاکم ٩۵:۱.