سؤال ۵۵:
علمای مدعی تشیع، دائم به نفع خود، مطالبی را بصورت گزینشی از کتب اهل سنت بیرون میکشند و به احادیث ضعیف و اخبار واحدی که در کتب اهل سنت هستند استناد میکنند، همین علما وجود شخصی بنام عبدالله بن سبا را منکرند [۴۲]ولی میبینیم که در کتب خودشان پیرامون این شخص مطالب بسیاری نقل شده است، اما وقتی نوبت به خود ایشان میرسد میبینیم که به راحتی همه این مطالب و احادیث را رد کرده و باطل میدانند، این است روش علمی و تحقیقی آخوندها در اثبات حقانیت خودشان، برخی مطالب پیرامون ابن سبا به این شرح هستند و برای خواننده گرامی لازم به تذکر است که ریشه تاسیس و به وجود آمدن خرافات در تشیع و اصل امامت و وجود غلات شیعی، به این شخص بر میگردد: کسی از امام باقر ÷روایت میکند که فرمودند: «عبدالله بن سبا مدعی نبوت بود، و عقیده داشت که نعوذبالله امیرالمؤمنین خودش خداست، وقتی به امیرالمؤمنین خبر رسید او را فراخواندند، و در مورد از وی پرسیدند، اعتراف کرد و گفت: آری، تو خدایی، در دلم آمده است که تو خدایی و من پیامبرم، امیرالمؤمنین ÷فرمودند: هلاکت برتو باد، شیطان ترا مسخره کرده است، مادر مرده! فورا برگرد و توبه کن، وی انکار کرد، او را زندان کردند و سه روز به او مهلت دادند که توبه کند ولی توبه نکرد، بنابراین امیرالمؤمنین او را به آتش انداختند و فرمودند: شیطان او را فریب داده بود، و چنین کفریاتی را در دلش وسوسه میکرد» (رجال کشی۱/٧۰) و از امام صادق ÷روایت است که فرمودند: «خداوند لعنت کند عبدالله بن سبا را که در بارۀ امیرالمؤمنین ÷ادعای ربوبیت میکرد، و به خدا سوگند که امیرالمؤمنین ÷جز بندۀ فرمانبرداری برای خدا نبود، هلاکت باد برکسی که برما دروغ میبندد، عدهای درباره ما چیزهایی را ادعا میکنند که خودمان دربارۀ خود ادعا نکرده ایم، از آنان بیزاریم و به خدا پناه میجوییم» (رجال کشی ۱/٧۱) مامقانی میگوید: «عبدالله بن سبا کسی است که به کفر بازگشت و اظهار غلو نمود و میگوید: «غالی مطعونی است که امیرالمؤمنین او را با آتش سوزاند، وی معتقد بود که علی ÷خدا و خودش پیامبرست» (تنقیح المقال ج۲ / ۱۸۳-۱۸۲) نوبختی میگوید: «سبائیها به امامت علی ÷قائل بودند، و اعتقاد داشتند که امامت فرض است و از سوی خدا تعیین میگردد، آنها پیروان عبدالله بن سبا هستند، ابن سبا از کسانی بود که بر ابوبکر و عمر و عثمان و دیگر صحابه شآشکارا طعن وارد میکرد و از آنان بیزاری میجست و مدّعی بود که علی ÷او را به این کار مکلف کرده است، امیرالمؤمنین از وی در این باره توضیح خواستند، او اعتراف نمود، بنابرین دستور به قتلش دادند، مردم سراسیمه پیش امیرالمؤمنین رفتند و گفتند: آیا کسی را میکشی که به محبت شما اهل بیت دعوت میکند و بسوی ولایت شما و بیزاری از دشمنان شما میخواند، بنابراین او را به مدائن تبعید کردند» نیز میگوید: عدهای از اهل علم حکایت کردهاند که عبدالله بن سبا مردی یهودی بود که مسلمان شد، و با علی ÷دوستی کرد، او قبلاً، که هنوز یهودی بود در باره یوشع بن نون که پس از موسی ÷آمد همین مقوله را میگفت وقتی که مسلمان شد درباره علی بن ابیطالب ÷نیز چنین ادعائی کرد. او اولین کسی بود که از فرض بودن امامت علی ÷و اظهار بیزاری از دشمنانش سخن گفت از اینجاست که کسانی که با شیعه مخالفند میگویند: اصل رفض از یهودیت است» (فرق الشيعة ص ۳۲-۴۴) سعد بن عبدالله اشعری قمی در آغاز سخنش از سبائیت میگوید: «سبائیها پیروان عبد الله بن سبا هستند، او عبدالله بن وهب راسبی همدانی است، عبد الله بن خرسی وابن اسود که از معتمدترین یارانش بودند او را در این کار یاری کردند، وی اولین کسی بود که بر ابوبکر و عمر و عثمان آشکارا طعن وارد کرد و از آنان اعلان بیزاری نمود» (المقالات والفرق ص ۲۰) ابن ابی الحدید تصریح کرده که درحالی که علی ÷خطبه میخواند عبدالله بن سبا بلند شد و گفت: «أنت أنت» تویی تویی، چندین بار این جمله را تکرار کرد، حضرت علی ÷فرمودند: «نفرین بر تو باد من کیستم؟ گفت: «أنت الله» تو خدایی، دستور دادند که او را با پیروانش دستگیر کنند» (شرح نهج البلاغه ج ۵/۵) نعمة الله جزائری میگوید: «عبدالله بن سبا به امیرالمؤمنین گفت: تو الهِ بر حقی، امیرالمؤمنین او را به مدائن تبعید کردند، او از یهودیت مسلمان شده بود، و مانند آنچه که به حضرت علی ÷گفت در یهودیت به یوشع بن نون و موسی ÷میگفت» (الانوار النعمانیة ج ۲ /۲۳۴) برای اطلاع و آشنائی بیشتر با ابن سبا میتوانید به این کتب نیز مراجعه کنید: «غارات ثقفي، رجال طوسي، رجال حلي، قاموس الرجال تستري، دائرة الـمعارف اعلمي حائري موسوم به مقتبس الاثر، الكني والالقاب از عباس قمي، حل الاشكال بن طاووس، رجال بن داود، تحرير طاووسي، مجمع الرجال قهبائي، نقد الرجال تفرشي، جامع الرواة مقدسي اردبيلي، مرآة الانوار محمد بن طاهر عاملي ومناقب آل ابي طالب از ابن شهر آشوب».
[۴۲] جالب است که ابن سبا وجود ندارد ولی امام زمان وجود دارد و نباید ذرهای در وجودش شک کرد و حتی نائب بر حقش باید ولی امر مسلمین جهان باشد!!!.