سؤال ۶٧:
مراجع تقلید برای توجیه تقلید میگویند: تقلید در امور دینی مانند رجوع یک نفر غیر متخصص به متخصص در امری است، مثل بیماری که چشم او درد میکند و برای معالجه به نزد چشم پزشک میرود، ما میگوئیم:
اولا: علوم کفائی را به متخصص رجوع میدهند ولی علم دین واجب عینی است و بنابراین هر مسلمان خودش میبایست عالم به اصول و فروع دینش باشد نه اینکه از دیگران تقلید کند.
ثانیا: مردم عادی و غیر متخصص چطور بفهمند شما متخصص هستید؟ درجه اجتهاد نیز توسط مجتهدی دیگر صادر میشود، چون تشخیص داده آن شخص نیز مثل خودش مجتهد و متخصص شده است، پس مردم برای تشخیص میبایست بروند و در امورد دینی تحقیق کنند، وقتی هم که در اثر تحقیق آگاه شوند که دیگر نیازی به تقلید از شما ندارند و خودشان میتوانند بفهمند.
ثالثا: عاقبت کار چشم پزشکان و متخصصین دیگر در همین دنیا مشخص میشود و حتی چنانچه مشهور شد که پزشکی در کار خود ناشی است بطور حتم کسی نزد او نخواهد رفت ولی در مورد تقلید کسی نتیجه آن را نمیفهمد و از آن جهان کسی بر نمیگردد تا نتیجه را به مردم اطلاع دهد (گرچه اگر ذرهای عقل خود را بکار بیندازید نتایج شوم آنرا در همین جا میبینید)
رابعا: شما قیاس را قبول ندارید، پس چرا امور دینی انسانها را با مسائلی چون پزشک و بیمار و غیره... قیاس میکنید؟
خامسا: در سوره نجم آیه۲۸ و سوره اسراء آیه۳۶ و سوره یونس آیه۳۶ پیروی از ظن و گمان نهی شده است و به اجماع علما رسالههای تقلیدی ظنی الصدورند و البته واضح است، چون رسالهها گوناگون هستند و ممکن است مرجعی دیگر نظری دیگر داشته باشد، پس طبق قرآن نمیتوان از ظن پیروی کرد.