صد هزاران جمعه می آید، نمی آید کسی!!
صدهزاران جمعه میآید، نمیآید کسی
نور کی با خدعه میآید؟ نمیآید کسی
بعد قرآن و پیمبر حجتی دیگر نبود
چون تو را تغییر می باید، نمی آید کسی
بی پدر شاید بزاید چرخ بازیگر ولی
طفل بی مادر نمی زاید، نمی آید کسی
جز خدای پاک ستار العیوب بی بدیل
کس تو را هرگز نمیپاید، نمیآید کسی
اینهمه ظلم وتو دراوهام خود خوابیدهای
ذرهای شک کن دلا، شاید نمیآید کسی
کار مذهب نیست جز آلودگی و تفرقه
دین ز روی عقل فرماید نمی آید کسی
قصه وافسانه وحرف وحدیث روضه ها
جهل روی جهل افزاید، نمی آید کسی
چون عمل بافکرصالح هست تنها راه تو
این ندا از عرش می آید، نمی آید کسی
بشنود آخوند اگر این شعرهای آتشین
خشمگین دندان خودساید، نمیآید کسی
مکتب آخوند با توجیه و مکر و سفسطه
دین تو با قصه آلاید، نمی آید کسی
کاش می آمد که تا آخوندها رسوا شوند
مشت آنها وا شود شاید، نمی آید کسی
در خیالی خام اجداد تو مُردند ای عزیز
صد هزاران جمعه میآید، نمیآید کسی