* سنت مهمترين وسيلۀ تبيين و توضيح قرآن
حدیث پیامبر جعلاوه بر اینكه در ذات خود دومین مرجع احكام شرعی و دینی است كه این امر به تنهایی جایگاه سنت را روشن میسازد، همچنان از این جهت كه مهمترین وسیلۀ تبیین و توضیح مرجع اول احكام اسلامی (قرآنکریم) است، نیز حایز اهمیت فوق العاده میباشد.
طوریكه خداوند متعال بیان و توضیح قرآن كریم را یكی از و ظایف عمدۀ پیامبر جقرار داده فرموده است:﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلذِّكۡرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَعَلَّهُمۡ يَتَفَكَّرُونَ﴾ [النحل: ۴۴]. «و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى و امید كه آنان بیندیشند».
از آنجائیكه پیامبر جممثل و اقعی و حقیقی قرآن بود؛ لذا بتاسی از این توصیه پروردگارش برخی آیات مجمل و مشكل قرآن كریم را توضیح نمود، برخی نصوص عام و مطلق قرآن كریم را خاص و مقید ساخت در ضمن برخی احكام جدید و مستقل را كه در قرآن دیده نمیشد، معرفی نموده فرمود: «أَلاَ إِنِّى أُوتِيتُ الْكِتَابَ و مِثْلَهُ مَعَهُ أَلاَ يُوشِكُ رَجُلٌ شَبْعَانُ عَلَى أَرِيكَتِهِ يَقُولُ عَلَيْكُمْ بِهَذَا الْقُرْآنِ فَمَا وجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَلاَلٍ فَأَحِلُّوهُ ومَا وجَدْتُمْ فِيهِ مِنْ حَرَامٍ فَحَرِّمُوهُ أَلاَ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ لَحْمُ الْحِمَارِ الأَهْلِىِّ ولاَ كُلُّ ذِى نَابٍ مِنَ السَّبُعِ ولاَ لُقَطَةُ مُعَاهِدٍ إِلاَّ أَنْ يَسْتَغْنِىَ عَنْهَا صَاحِبُهَا ومَنْ نَزَلَ بِقَوْمٍ فَعَلَيْهِمْ أَنْ يَقْرُوهُ فَإِنْ لَمْ يَقْرُوهُ فَلَهُ أَنْ يُعْقِبَهُمْ بِمِثْلِ قِرَاهُ» [۱۶]. «آگاه باشید كه به من كتاب (قرآن كریم)، و همچنان مانند آن را كه حدیث است نیز داده شده است، آگاه باشید كه باگذشت وقت و زمان نه چندان دور مرد شكم سیری بیاید، بر تخت و اریكهاش تكیه زده و به شما بگوید: تنها قرآن را با خود داشته باشید و به آن اكتفا كنید، حلال كردۀ آن را حلال بدانید، و حرام كردۀ آن را حرام بدانید، آگاه باشید كه خوردن خران خانگی برای شما حلال نیست كه قرآن كریم از حرام بودن آن یاد آور نشده است، همچنان آگاه باشید كه حیوان اشک دار كه خاصیت پاره كردن را دارد برای شما حلال نیست، همچنان گرفتن و یا برداشتن مال و متاع گمشده هیچ انسان حتی كافر معاهد و ذمی به شما حلال نیست مگر در صورتیكه صاحبش براساس عدم نیازمندی آن را انداخته باشد...».
با توجه به اهمیت سنت در تبیین و توضیح دین و احكام آن، خداوند متعال در آیات متعدد قرآن كریم كسانی را كه از سنت پیامبر جمخالفت میورزند، مورد تهدید و زجر شدید قرار داده و عمل ایشان را سبب نزول عذاب قرار داده است.
طوریكه یكی از شیوههای تهدید آمیز را در سورۀ حشر ملاحظه میكنیم كه خداوند متعال فرموده است:﴿وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ﴾ [الحشر: ۷]. «و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت بازایستید و از خدا پروا بدارید كه خدا سختكیفر است».
از این آیه كریمه دانسته میشود كه تخلف از اوامر و نواهی پیامبر جپیامد بسیار بدی داشته، و شخص تخلف كننده با این عملش خود را هدف عقوبت الهی قرار میدهد. نوعیت این عقوبت و یا عذاب چطور خواهد بود؟ نفصیل آن را خداوند متعال در آیۀ دیگری چنین بیان نموده است: ﴿فَلۡيَحۡذَرِ ٱلَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنۡ أَمۡرِهِۦٓ أَن تُصِيبَهُمۡ فِتۡنَةٌ أَوۡ يُصِيبَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٌ﴾ [النور: ۶۳]. «پس كسانى كه از فرمان او تمرد مىكنند بترسند كه مبادا بلایى بدیشان رسد یا به عذابى دردناک گرفتار شوند».
در این آیت طوریكه دیده میشود خداوند متعال برای تخلفكنندگان از اوامر و احكام پیامبر جیكی از این دو وعید را تعیین نموده است:
اول: مواجه شدن با فتنه و مصیبت نامعلومی كه در نتیجۀ آن انسان از مسیر هدایت منحرف گردیده، در دامن كفر و پرتگاه ضلالت سقوط میكند.
دوم: مواجه شدن به عذاب الیم و درد ناک در دنیا و در آخرت. در دنیا به وسیلۀ قتل، مرضهای مهلک، و سایر آفات و حوادث تلخ و ناگواری كه كفار و سایر گنهگاران بسا اوقات با آن مواجه میشوند. و عذاب الیم در آخرت همانا جهنم و آتش دوزخ است.
دریک آیت دیگر خداوند عدم اطاعت از سنت پیامبر را مرادف اطاعت از هوی و هوس قرار داده است، یعنی كسیكه از سنت و روش پیامبر اطاعت و پیروی نكند حتما از هوا و خواهشهای خود اطاعت و پیروی میكند كه پیامد بسیار زشت و خطرناكی را در قبال دارد، چنانچه فرموده است:
﴿فَإِن لَّمۡ يَسۡتَجِيبُواْ لَكَ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهۡوَآءَهُمۡۚ وَمَنۡ أَضَلُّ مِمَّنِ ٱتَّبَعَ هَوَىٰهُ بِغَيۡرِ هُدٗى مِّنَ ٱللَّهِۚ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يَهۡدِي ٱلۡقَوۡمَ ٱلظَّٰلِمِينَ ٥٠﴾ [القصص: ۵۰]. «پس اگر تو را اجابت نكردند بدان كه فقط هوسهاى خود را پیروى مىكنند و كیست گمراهتر از آنكه بىراهنمایى خدا از هوسش پیروى كند؟ بىتردید خدا مردم ستمگر را راهنمایى نمىكند».
وهم چنان نتیجه و پیامد زشت و شوم عدم اطاعت از سنت و روش پیامبر را خود پیامبر جدر یک حدیث چنین بیان داشتهاند:
«کلکم يدخل الجنة إلا من أبی، فقالوا: يا رسول الله! ومن يأبی؟! قال: من أطاعنی دخل الجنة، ومن عصانی فقد أبی» [۱۷]. «همۀ شما داخل بهشت خواهید شد مگر کسیکه از رفتن به بهشت خودش ابا ورزد. اصحاب با لهجۀ بسیار شگفت انگیز پرسیدند: ای رسول خدا کسی هست که از رفتن به جنت ابا ورزد؟ پیامبر جفرمودند: کسیکه از من اطاعت کند بهشت خواهد رفت ولی کسیکه نافرمانی مرا کند او از رفتن به بهشت ابا ورزیده است».
اکنون بخاطر توضیح بیشتر میتوان دونمونۀ زنده را برای اطاعت از سنت و روش پیامبر ج، و عدم اطاعت از آن که در عصر خود پیامبر جاتفاق افتاده بود، بطور مثال و نمونه ذکر کرد.
در مورد شتافتن به طاعت پیامبر جكه شیوه هر مسلمان صادق و راستین است حدیثی آمده که پیامبر جدر دست مردی انگشتری طلائی را مشاهده نمود و برایش گفت: «يعمد أحدکم إلی جمرة من نار فيضعها في يده». «جای بس تعجب است که فردی از شما اخگر و یا قوغ آتش را عمدا در دستش مینهد!».
سپس انگشتری را از دست آن شخص بیرون نموده و دور انداختند. زمانیکه پیامبر جاز مجلس برخواسته رفتند و انگشتری طلائی هم روی زمین افتاده بود افراد و مردمان موجود در صحنه به صاحب انگشتری گفتند: چه میشود که انگشتری ات را برداری و از آن مستفید شوی؟ صاحب انگشتری گفت: «والله لا آخذه وقد طرحه رسول الله ج» [۱۸]. «قسم به خدا چیزی را که پیامبر جدور انداخته باشد من هرگز آن را در دستم نخواهم گرفت».
این است نمونه زنده اطاعت از پیامبر ج.
نمونه عدم اطاعت از پیامبر را با پیامد زشت آن در روایت دیگری باید دید.
در روایات آمده است که مردی غذا را به دست چپش میخورد. پیامبر جامر فرمود تا نان را به دست راستش بخورد، اما آن شخص به اساس تکبر و خود خواهی از اجابت و پذیرفتن امر پیامبر جامتناع ورزیده به دروغ گفت: من نمیتوانم.
پیامبر جاز این برخورد وی ناراحت شده در موردش دعای بد نموده فرمود: «لا استطعت» یعنی برای همیش تو این کار را نتوانی. در همان لحظه دست آن مرد خشک شد و بعد از آن دوباره قادر نشد تا دستش را تا دهانش بالا کند [۱۹].
اکنون تفاوتی را که میان این دونفر است میتوان درک کرد که یکی به اساس تکبر میگوید من بدست راستم نان و غذا خورده نمیتوانم، و دیگری میگوید من هرگز آماده نیستم تا انگشتری را که پیامبرجانداخته است دوباره بدست خود بگیرم.
• اطاعت و پیروی از پیامبر، و عمل نمودن به سنت ایشان یكی از تقاضاهای كلمه شهادت بشمار میرود.
نقطه مهم دیگر در مورد جایگاه سنت در دین این است كه اطاعت و پیروی نمودن از پیامبر جو عمل نمودن به سنت ایشان یكی از مقتضیات عمدۀ شهادت دادن به رسالت آنجناب است؛ زیرا تقاضای خواندن و گفتن كلمه شهادت «أشهد أن محمدا رسول الله» طوریكه علما گفتهاند، پنج چیز است:
۱- اطاعت و پیروی نمودن از اوامر و فرامین پیامبر ج.
۲- تصدیق كردن به تمام گفتهها و فرمودههای او.
۳- باز ایستادشدن از همه آن چیزی كه پیامبرجاز آن منع فرموده است.
۴- محبت داشتن با پیامبر، و یا دوست داشتن پیامبر بیشتر از دوست داشتن هركس دیگر.
۵- انجام دادن تمام عبادات مطابق روش و طریقه او.
[۱۶] سنن ابو داود ص: ۵۰۳. [۱۷] صحیح البخاری (۶۸۵۸). [۱۸] صحیح مسلم (۸۶۷). [۱۹] صحیح مسلم (۸۳۸).