* بدون در نظر داشت سنت، عمل نمودن بر دين بيرون از امكان است
علاوه بر آنچه گفته شد، هر مسلمان باید بخاطر داشته باشد كه به غرض اقامت دین، و عمل نمودن بر احكام و مقررات آن، برگشت و رجوع نمودن بطرف سنت و حدیث یک ضرورت غیر انكار نا پذیر تلقی میگردد؛ زیرا كسیكه تنها به قرآن كریم اكتفا نماید و چنین گمان داشته باشد كه قرآن كریم به تنهایی كفایت میكند، پس شیوه و كیفیت ادا كردن نماز، شروط، اركان و اوقات آن، و همچنان نصاب و مقدار زكات، مفطرات و شكنندههای روزه را از كجا میتواند نماید؟.
بر همین اساس پیامبرجگاهی سنت را مثل قرآن قرار داده، گاهی عمل به سنت را بمثابۀ عمل به قرآن قرار داده است. طوریكه در مورد مماثلت سنت با قرآن كریم فرموده است «أَلاَ إِنِّي أُوتِيتُ القُرآنَ ومِثلَهُ مَعَهُ» [۲۰]. «به من قرآن و مثل آن را داده شده است».
و در مورد اینكه حرمت ثابت شده با سنت، بمثابۀ حرمت ثابت با قرآن كریم است، فرموده است: «ألا وإن ما حرم رسول الله مثل ما حرم الله» [۲۱]. «آنچه را رسول حرام قرار داده مانند همان چیزهای است که خداوند حرام قرار داده است».
پس از روایات فوق این حقیقت را هركس میتواند درک نماید كه سنت و یا حدیث در صورتیكه از صحت برخوردار بوده و به ثبوت رسیده باشد، براساس احادیث فوق در وجوب پیروی و اتباع مثل قرآن بوده، عمل كردن مطابق آن، امری است حتمی و ضروری، طوریكه بدون در نظر داشت آن عمل نمودن بر قرآن كریم و احكام آن امر غیر ممكن به نظر میرسد.
• تلازم قرآن و سنت با یکدیگر، مانند تلازم «لا إله إلا الله» و «محمد رسول الله» با یکدیگر است:
از لابلای گفتههای فوق که سنت مانند قرآن وحی الهیست و سنت مانند قرآن واجب الاتباع است، و سنت با قرآن یکجا مصدر دین و تشریع اسلامی است، بدون در نظر داشت سنت عمل نمودن به دین و احکام آن ممکن نیست، و هم چنان سنت وسیلۀ مهم توضیح و تبیین قرآن است، از لابلای تمام گفتههای فوق این حقیقت معلوم میگردد که سنت و قرآن هردو با یکدیگر طوری تلازم دارند که «لا إله إلا الله» و «محمد رسول الله» با یکدیگر متلازماند. پس کسیکه سنت را نپذیرد، قرآن را نیز نپذیرفته است.
برهمین اساس امام سیوطی /انکار از سنت را کفر قرار داده، گفته است: «من أنکر کون حديث النبی جقولا کان أو فعلا بشرطه الـمعروف فی الأصول حجة، کفر وخرج عن دائرة الإسلام وحشر مع اليهود والنصاری..» [۲۲]. «کسیکه از حجت و دلیل بودن حدیث نبوی اعم از اینکه قولی باشد آن حدیث یا فعلی، انکار ورزد البته بعد از اینکه شرایط و معیارهای پذیرفته شدۀ صحت حدیث دران موجود باشد، آن شخص به سبب انکار نمودنش از حجت و دلیل بودن سنت کافر گردیده و از دائرۀ اسلام بیرون میگردد و روز قیامت با یهود و نصاری یکجا حشر میگردد».
با توجه بر اهمیت، مقام و منزلتی كه حدیث در چوكات شریعت اسلامی دارد، پیامبر جهمواره امتش را به حفظ و روایت حدیث و نقل بدون كم و كاست آن ترغیب و تشویق نموده، فرمودهاند: «نضر الله امرءاً سمع مقالتي فوعاها وحفظها ثم أداها كما سمعها» [۲۳]. «خداوند آن مرد را تر و تازه نگهدارد که به قول و حرف من گوش مینهد و سپس آن را حفظ میکند و طوریکه شنیده به دیگران میرساند».
و همچنان پیامبر جبعد از ارائۀ خطبه تاریخی حجة الوداع مردم و سامعین حاضر در صحنه را به تبلیغ آنچه شنیدهاند امر نموده، فرمودند: «فلييبلغ الشاهد منکم الغائب، فرب مبلغ أوعی من سامع» [۲۴]. «اشخاص حاضر در صحنه باید به افراد غایب از صحنه ابلاغ نماید؛زیرا بسا افرادیکه مستقیما نشنیدهاند نسبت به کسانی که شنیدهاند شاید فهمیدهتر باشند».
این بود نکات چندی پیرامون (سنت و جایگاه رفیع آن در دین اسلام) كه در پرتوی آیات و احادیث رسول اكرم جارائه گردید، و در این شكی نیست كه تمام نكات متذكره ایجاب مینماید تا تمام مسلمانان سنت و احادیث به ثبوت رسیدۀ پیامبر اكرم جرا یكی از مراجع عمده شریعت اسلامی تلقی نموده، در مسائل اعتقادی و عملی، فردی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی... از آن پیروی نمایند.
اما جای بسیار تاسف این است كه برخیها یكتعداد احادیث و روایات صحیح را به دلیل اینكه از جمله احادیث آحاد به شمار میرود در برخی مسائل اعتقادی نادیده میگیرند؛لذا در فصل دوم كتاب مناسب میدانم تا در پرتو آیات و احادیث صحیح نبوی، موضوع حجیت احادیث احاد را نیز به شكل موجز مورد بحث و بررسی قرار دهم تا باشد كه در ضمن روشن شدن جایگاه سنت به شكل عموم جایگاه خبر آحاد كه اكثریت سنت را تشكل میدهد نیز روشن گردد.
[۲۰] سنن ابو داود ص: ۵۰۳. [۲۱] سنن ابن ماجه، ص: ۱۲. [۲۲] مفتاح الجنة في الاحتجاج بالسنة ص: ۸. [۲۳] سنن ابو داود ص: ۴۰۴. [۲۴] صحیح البخاری ص: ۶۷.