مقدمه [۲]
چنان که میدانیم پیشوایان دینی ما آنچه تاکنون گفتهاند و نوشتهاند تنها به قاضی رفتهاند و دیگران هم یا جرأت نداشتهاند در برابر [آن] سخنی بگویند و یا اطلاع [نداشتهاند] و اگر هم گاهی یک نفر دلسوز و بااطلاعی پیدا شده و خواسته سخنی بگوید، از هر راه توانستهاند صدای او را خفه کردهاند و حال آنکه اگر کسی راستی به خود اطمینان دارد، نه تنها از پیدا شدن حریف باکی ندارد، بلکه خود در پی آن است؛ زیرا یک پهلوان اگرچه قرنها در میدانِ خالی رجز خوانده باشد و یا میلیونها کتاب را از رجزخوانی پر کرده باشد، تا با حریفی روبرو نشود دیگران نمیتوانند درست بفهمند چه کاره است.
اینک من میگویم این چیزی را که شما دین نام نهادهاید نود و پنج در صدش گمراهی است و برای اثباتش هم حاضرم؛ ولی چنان که گفتیم یک مدعی هر چه هم درست بگوید تا گفتگوی خود را با طرف در یکجا تمام نکند، دقیقترین قاضیان هم نمیتوانند درست قضاوت کنند چه رسد به توده. حال اگر شما راستی به گفتههای خود اطمینان دارید بیایید تا این گفتگو را در یک کتاب تمام کنیم و به قضاوت عامه واگذاریم شاید بفرمایید که ما چیزی است در تصرف داریم و هر کس هم حرفی دارد، خودش برود ثابت کند؛ ولی باید دانست که آن سد استواری که در جلو افکار توده گذاشته شده بود و شما هم در پناه آن بودید، شکسته شد و اکنون جز دلیل و منطق چیزی نمیتواند جلو آن را بگیرد. اگر دارید که چه بهتر، وگرنه دیگر با سکوت و تکفیر و یا فاسدالعقیده خواندن و استکان آب کشیدن نمیتوان جلو سیل احساسات مردم ایستاد. اکنون یا جواب یا استعفا.
حکمی زاده
[۲] نوشته زیر به قلم حکمیزاده در سال ۱۳۲۲ در مجله پرچم چاپ شد و یک کپی از نسخه قدیمی توسط یکی از خوانندگان تلاش در اختیار ما قرار داده شد. با توجه به اینکه بسیاری از مباحثی که در این جزوه مطرح شده امروز نیز در جامعه ما مورد بحث و جدال نظری است و میتواند مورد توجه علاقمندان قرار گیرد، تصمیم به درج آن گرفتیم.