اسرار هزار ساله [دعوت از پیشوایان دین کنونی ایران و سخنرانان و نویسندگان و جمعیت‌های طرفدار آن]

۱۳ پرسش

۱۳ پرسش

ما برای اینکه تنها به قاضی نرفته باشیم اول کتاب اسرار هزارساله را در ۱۵ پرسش خلاصه کردیم و برای کسان بسیاری فرستادیم ولی بیشتر آنان هیچ جواب ندادند و بعضی نوشتند که جواب می‌دهم ولی بعد از گفتۀ خود برگشتند، و بعضی نوشتند که زبانی جواب می‌دهیم، ولی معلوم شد که در جواب زبانی هم جز مطالب خارج از موضوع یا بدگویی چیزی نیست. در این میان، تنها انجمن تبلیغات اسلامی در نامۀ شمارۀ ۶۹۷۴/۴ تاریخ ۳۱/۲/۲۲ خود نوشت که اینها را جواب می‌دهیم و چاپ می‌کنیم و ما هم به انتظار دیدن جواب، چاپ این کتاب را به عقب انداختیم ولی تاکنون از آن خبری نیست. حال اگر چنان که وعده داده‌اند چاپ شد که شما خواهید دید موضوع از چه قرار است، وگرنه دیگر با خود شماست که مطلب را تا به آخر بخوانید.

به هر حال دوباره این پرسش‌ها با کمی تغییر در اینجا آورده می‌شود و از اهل اطلاع (نه از دیگران) خواهشمند است جواب آنها را به نشانی «عشرت آباد، برابر کارپردازی لشکر ۲، خواربارفروشی رضوی» بفرستند و یقین بدانند اگر از روی متانت و انصاف باشد، پذیرفته و جبران خواهد شد، و اگر به عادت همیشه بدگویی و تکفیر باشد، آن هم تلافی می‌شود.

آیا حاجت خواستن از پیغمبر و امام و شفا خواستن از تربت و سجده کردن بر آن و ساختن این گنبد و بارگاه ها شرک هست یا نه؟ اگر هست بگویید و اگر نیست خواهشمند است اول معنای شرک را بیان کنید تا ببینیم آن شرکی که این همه اسلام و قرآن با آن جنگیده با این کارها چه فرق دارد.

آیا می‌توانیم به وسیلۀ استخاره یا غیر آن با خدا راه پیدا کنیم و از نیک و بد آینده با خبر شویم یا نه؟ اگر می‌توانیم پس باید از این راه سودهای خیلی بزرگ مالی و سیاسی و جنگی ببریم و از همۀ دنیا جلوتر باشیم پس چرا مطلب به عکس شده ﴿قُل لَّآ أَمۡلِكُ لِنَفۡسِي نَفۡعٗا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَآءَ ٱللَّهُۚ وَلَوۡ كُنتُ أَعۡلَمُ ٱلۡغَيۡبَ لَٱسۡتَكۡثَرۡتُ مِنَ ٱلۡخَيۡرِ وَمَا مَسَّنِيَ ٱلسُّوٓءُ [۲۶]و اگر نمی‌توانیم پس چرا با نام خدا و جان و مال مردم بازی می‌‌کنید؟

اگر امامت اصل چهارم از اصول مذهب است و اگر چنان که مفسرین گفته‌اند بیشتر آیات قرآن ناظر به امامت است، چرا خدا چنین اصل مهم را یک بار هم در قرآن صریح نگفت که این همه نزاع و خونریزی بر سر این کار پیدا نشود؟

مزد هر کاری بسته است به کوششی که برای آن می‌شود و سودی که از آن به دست می‌آید. پس این احادیثی که می‌گوید ثواب یک زیارت یا عزاداری یا مانند آنها برابر است با ثواب هزار پیغمبر یا شهید (آن هم شهید بدر) آیا درست است یا نه؟

اینکه می‌گویند مجتهد در زمان غیب نایب امام است، راست است؟ اگر راست است حدودش چیست؟ آیا حکومت و ولایت نیز در آن هست یا نه؟

اگر روحانی خرج خود را به وسیلۀ کار کردن یا از یک راه ثابت و معیّن دیگری به دست آورد که در گفتن حقایق آزاد باشد، بهتر است، یا مانند امروز خرج خود را بی‌واسطه از دست توده بگیرد و ناچار شود به میل آنها رفتار کند؟

اینکه می‌گویند دولت ظلمه است یعنی چه؟ آیا مقصود این است که دولت چون به وظیفه‌اش رفتار نمی‌کند ظالم است؟ یا مقصود این است که دولت باید به دست مجتهد باشد؟

اینکه می‌گویند مالیات حرام است یعنی چه؟ آیا مقصود این است که به طور کلی مالیات نباید گرفت؟ یا آنکه باید به جای مالیات زکات گرفت؟ اگر قسم دوم است، در مثل امروز از مثل شهر تهران یا شهرهای مازندران یا کشورهای صنعتی از چه چیز زکات (زکوة) بگیریم؟

آیا بشر حق دارد برای خود قانون وضع کند یا نه؟ اگر دارد، آیا اطاعت چنین قانونی واجب است یا نه؟ و در صورت وجوب اگر کسی تخلف کند سزایش چیست؟

این مسلّم است که هم در قرآن و هم در حدیث ناسخ و منسوخ زیاد است و علت این تغییر هم البته رعایت اقتضای زمان است. حال در جایی که در یک محیط آن هم در یک زمان کمی، قانونی برای رعایت زمان عوض شود، آیا ممکن است در همۀ روی زمین تا آخر دنیا عوض نشود؟ و به علاوه، اینکه می‌گویند همۀ قوانین اسلام برای همیشه است، اگر مدرک مسلم و روشنی دارد خواهشمند است بیان فرمایید؟ [۲۷]

چنان که گفته‌اند این احادیثی که امروز در دست ماست ظنّی است و عقل هم این را نمی‌پذیرد که خدای قادر و عادل اشرف مخلوقات خود را به چیزی امر کند و راه علم به آن را هم بر رویش ببندد. احادیث بسیاری رسیده که با علم و عقل و زندگی و بلکه گاهی با حس نمی‌سازد و در عین حال، سندشان هم صحیح است، مانند احادیث گاو، ماهی و جابُلقا و جابُلسا و بدا و زکات و جهاد؛ اینها را چه باید کرد؟

به نظر شما علت اینکه امروز مردم به دین بی‌علاقه شده‌اند چیست؟

* * *

خواهشمند است در نوشتن جواب این چند نکته را در نظر بگیرند:

اول: اینکه خارج از موضوع نباشد؛

دوم: هرچه ممکن است مختصرتر باشد؛

سوم: چون دیگران هم باید از این گفتگو آگاه شوند، بنابراین جواب باید کتبی باشد؛

چهارم: چون جواب‌هایی را که می‌توانند به این پرسش‌ها بدهند در خود کتاب بیان شده، بنابراین پیش از نوشتن جواب باید خود کتاب هم دیده شود؛

پنجم: اگر می‌خواهند یک موضوع را جواب بدهند، باید دربارۀ باقی مطالب هم هرگونه نظری، از رد یا قبول یا عدم اطلاع دارند، بدهند.

دفتر پرچم چاپخانۀ پیمان ۱۳۲۲

[۲۶. - «بگو جز آنچه خدا بخواهد براى خودم اختیار سود و زیانى ندارم و اگر غیب مى‏دانستم، قطعاً خیر بیشترى مى‏اندوختم و هرگز به من آسیبى نمى‏رسید». [الأعراف: ۱۸۸]. [۲۷] راجع به این پرسش‌های مؤلف محترم، نگا: پاورقی صفحه ۶۵ کتاب حاضر.