بدعت در اصطلاح و شریعت
امام ابوشامه مقدسی میگوید: غالب استعمال لفظ بدعت بر حوادث زشت و ناپسند در دین و مستحدثات جدیدی که اصلی در دین ندارند، اطلاق میشود. و در دین فقط در موضع ذم بکار برده میشود.
جوهری میگوید: (البدیع والمبتدع والبدعة) «بدعت نوآوری در دین بعد از اکمال دین است»۲۳ پس بدعت، یعنی طریقهای جدید و به وجود آمده در دین که خود را به شکل شریعت در آورده و اصلی در شریعت ندارد.
امام شاطبی در «الأعتصام» (ج: ۱ ص: ۳۷) نیز همین تعریف را آورده و پسندیده است.
بدعت چیزی است، بر خلاف حقیقتی که از پیامبر جاز لحاظ علم و عمل و احوالاتش به ما رسیده و به صورت دین درآمده است.
فیروز آبادی میگوید: بدعت، نوآوری در دین بعد از اکمال دین است؛ و گفته شده: آنچه که بعد از پیامبر جبه وجود آمده، که جملگی آنها بدعت خوانده میشود؛ و گفته شده: بدعت، گفتن سخن یا انجام فعلی است که گوینده یا انجام دهندهی آن، اصلی در شریعت برای آن پیدا نکرده است.
شیخ الإسلام ابن تیمیه/میگوید: «بدعت در دین، چیزی است که خدا و رسولش آن را تشریع و تبیین نکردهاند و به آن دستور ندادهاند».
امام شاطبی میفرماید: شیوه و روشی ابداعی در دین است که خود را به شکل و مانند شریعت در آورده و هدفش عبادت و بندگی الهی است.
ابن رجب حنبلی میگوید: منظور از بدعت، چیزی است که بوجود آمده و هیچ اصلی در شریعت بر آن دلالت نمیکند اما چیزی که در شرع اصلی بر آن دلالت کند، بدعت نیست، هرچند که از لحاظ لغوی بر آن بدعت اطلاق شود.
سیوطی میگوید: بدعت، عملی است که تضاد و برخورد با شریعت دارد و سبب زیادتی یا نقصانی در شریعت میشود.
خلاصه، تعریفات زیادی از لحاظ اصطلاحی و شرعی برای بدعت آوردهاند که ما در اینجا به خاطر محدودیت در گفتار به همین مقدار بسنده مینماییم.
بدعت به نوبهی خود دارای تقسیمات گوناگون و متفاوتی است، که علما در مورد آن توضیحات مفصلی دادهاند که ما در اینجا به خاطر اینکه سر رشته کلاممان را از دست ندهیم، فقط به ذکر اجمالی آنها برای آشنایی ذهنی مخاطبان به آنها میپردازیم.
(حقیقی و اضافی، کلی و جزئی، مسیئه و غیر مسیئه، عادی و تعبدی، ساده و مرکب، تقسیم آنها به احکام، فعلی و ترکی، مکفره و غیر مکفره، خمسه( واجب، مکروه، حرام، مستحب و مباح )اعتقادی و عملی، مفسقه و غیر مفسقه).