شبهۀ اول
سلف معصوم نیستند و فهم آنان از نصوص یک منبع بشری است. بنابر این نمیتوان آن را با مفهومی مقایسه کرد که منبع آن وحی است، پس چگونه فهم سلف را مانند وحی واجب الاتباع میدانید؟
از این رو بین شریعت و فقه باید فرق گذاشت، چون شریعت یک منبع الهی است که پیروی از آن واجب میباشد، اما فقه یک منبع بشری است که الزامی [۲۸] در اطاعت از آن نیست، و فهم سلف از فقه بشری به شمار میرود.
دکتر احمد کمال ابو المجد میگوید: همه انسانها پارهای از سخنان شان پذیرفته میشود و پارهای رد میشود و به گفتهها و کارهای شان اعتراض میگردد و مورد مناقشه قرار میگیرند [۲۹].
و دکتر محمد سلیم العوا: کلام فقها شریعت به شمار نمیآید و از آن به عنوان دین استدلال نمیشود و بلکه به عنوان نوعی استنباط از نصوص شرعی مورد استدلال قرار میگیرد و راهی است برای بهتر فهمیدن این نصوص و کیفیت به کارگیری آن، اما این فهم و دیدگاه معصوم نیست و همان طور که ممکن است درست باشد گاهی نادرست خواهد بود [۳۰].
و جمال الدین عطیه تاکید میکند که: «نوشتههای فقهی جز اجتهاداتی بشری چیزی بیش نیست، و الزام شرعی ندارند» [۳۱].
[۲۸] ن. ک. الثقافة العربية الإسلامية بين الأصالة والمعاصرة. قرضاوی، ص۶۳- ۶۸. [۲۹] حوار لا مواجهة، ص۸۶. [۳۰] الفقه الإسلامي في طريق التجديد ص۱۸۵. [۳۱] نحو فقه جديد للأقلیات ص۶۲.