حجيت فهم سلف و پاسخ به شبهات مخالفين

پاسخ به این شبهه:

پاسخ به این شبهه:

اول: اینکه بیشتر کسانیکه پرچمدار این شبهه هستند متجددان افراطی هستند از سکولاریست‏ها و کسانیکه چپ اسلامی نامیده می‏شوند و امثال آنها که استناد به تعالیم اسلامی را به صورت کلی یا جزئی در تنظیم شؤونات زندگی نمی‏پذیرند، برخی ازاین افراد عبارتند از: عبدالله الغزوی، و جابری، و محمود امین العالم، و جابر عصفور، و معن زیاده و حسین احمد امین و امثال‏شان [۱۷۸].

پرداختن به این افراد خارج از حدود کتاب ماست اما افرادی هستند که کم و بیش تحت تاثیر این شبهه قرار گرفته‌اند.

دوم: اینها به تقلید از غربی‏هایی که کلیسا و روحانیان دینی و همه اموری را که مربوط به دین بود را از بزرگترین موانع نهضت و پیشرفت اروپای جدید می‏دانشتند و ازاین رو به دشمنی با آنها برخاسته و از آنها متنفر شده و خواهان آزادی شدند آنان برای این کارث دلایل موجّهی داشتند سلفی‏گری و گذشته‏گرایی را تهمت و عیب و ننگ قرار داده‌اند، بنابر این متفکران مقلّدی که از غربی‏ها تقلید می‏کنند تاریخ امت خود و اوضاع آن را با آنچه در اروپا اتفاق مقایسه می‏کنند در صورتی که خرافات و حق و اجتهادت بشر و حدس و گمان‏های‏شان با وحی معصوم الهی قابل مقایسه نیست.

سوم: اینکه اگر به این اعتراض از روی منطق و انصاف نگاه شود در واقع این فضیلتی است برای سلفی‏ها، به دو دلیل:

۱- در سطح تثوری:

این شیوه بر پایه تمسک به نصوص وحی بر اساس شیوه سلف امت و افراد برگزیده و عالم‏تر و عادل‏تر آن، استوار است، تردیدی نیست که این گذشته درخشان ماست و فهمیدن این نصوص بر اساس این شیوه محدود به زمانی نیست و بلکه همواره باید مأخذ قرار گیرد و بر شیوۀ همین متُد سلفی با آن تامل شود.

۲- اما در سطح عملی:

بهترین کسانیکه نماد این شیوه بوده و آن را در زندگی اجرا کرده‌اند اصحاب رسول الله و سپس تابعین و بعدو از آنها پیروان‏شان اند.

و مقصود شیوه آنها در فهم نصوص و تطبیق آن می‏باشد، چنانکه امام مالک / می‏گوید: «آخر این امت اصلاح نمی‏شود مگر با آنچه اول آن اصلاح گردند، و به هیچ صورت منظور این نیست که به وسایل دوران آنها در زندگی عمرانی و شیوه‏های تولید و حمل و نقل و آموزش و پزشکی واژسازی و سامان‌دهی لشکر و ساختن مدارس و بیمارستان و کارخانه زمان آنها باز گردیم» [۱۷۹].

بلکه یکی از بزرگ‌ترین خصوصیت‏های شیوۀ آنها پیوند دادن زندگی واقعی از طریق اجتهاد با شریعت است، و این باعث می‏شود تا این شیوه و طرز تفکر در ادوار زمان امتداد یابد و شایستگی شریعت را بر هر زمان و مگانی و فراگیری آن را آشکار کند [۱۸۰].

بنابر این در می‏یابیم که بازگشت به گذشته و پیشرفت تعارض ندارد و بلکه می‏توانیم بگوئیم که پیشرفت حقیقی به معنای درست و کامل آن برای امت اسلامی هرگز تحقق نخواهد یافت مگر آن به شریعت اسلام آنگونه که الله آن را بر پیامبر نازل کرده تمسک بجوید، و تاریخ شاهد است که ارتباط بین پیشرفت و بین تمسک به شریعت ارتباطی همه جانبه بوده است [۱۸۱].

بنابراین آنچه سلف صالح –رضوان الله علیهم- بر آن بوده فقط یک منهج و مذهب نیست، بلکه یک منهج و شیوه است که مذهب برآن برپا شده، شیوه و منهجی است در فهم نصوص شرعی و تعامل با آن، و تطبیق آن بر رخداد‏ها و امور تازه اجتهاد را ضابطه‏مند می‏کند.

و مذهبی است در امور غیبی که حمایی برای اجتهاد و اعمال رأی در آن نیست، مانند مسائل عقیده و صفات و سایر امور غیبی آنها برای چنین مسایل ثابتی که تغییر نمی‏کنند و تحت تاثیر شرایط زمان و مکان قرار نمی‏گیرند مذهب ثابت و نصوص و بیان ثابتی دارند.

و درست نیست که دراین مسئله مابر معیار‏های مادی محض تکیه کنیم، آن گونه که مفهوم غربی تقدم و تأخر می‏گوید، چون معیار‏های اسلامی دنیا و آخرت را مد نظر دارد و بر پایه نگاهی فراگیر به آنچه شایسته انسان است و به آنچه انسان را اصلاح می‏کند رستوار است [۱۸۲].

چهارم: بنابر آنچه گذشت، پایه‏های سلفیت امروز امور ذیل است:

۱- دعوت امت مسلمان به بازگشت به گذشته درخشان خود با تمسک به کتاب پرودگار و سنت پیامبرش در پرتو فهم سلف صالح در علم و عمل و سلوک و اخلاق و تعامل....

۲- دور انداختن همه آنچه از گذشته در دوران جمود و تخلف به دین چسپانده شده، و دور انداختن همه بدعت‏ها و خرفاتی که به میراث و تاریخ آن اضافه شده بدعت‏ها و خرافاتی که دین از آن پاک و بیزار است، این بدعت‏ها و خرافات در دوران فتوحات اسلامی فرهنگ ملت‏های سابق و جاهلیت‏های پی در پی بود، که بعضی از مسلمین از آن متأثر شده و آن را به دین نسبت داده‌اند، و نسل در نسل آن را از یکدیگر به ارث برده‌اند تا جایی که بسیاری از جاهلان آن را از اساس دین و حقایق آن گمان برده‌اند. و اینجا‏ست که سلفیت برای جنگ با این خرافاتی که به ارث برده شده با دعوت دادن به بازگشت به صفای عقیده اسلامی و توحید خالص شمشیر مبارزه فرهنگی را از قیام برکشیده است تا دین از هر بدعت و نو آوری پاک شود، و نماد این مقاومت در قرن‏های اخیر دعوت اصلاحی شیخ محمد بن عبد الوهاب و دعوت افراد دیگری است که بعد از او آمده و با او هم‏فکر بود، و به شیوۀ او در پالایش عقیده از این خرافات جاهلی با او هم‏آهنگ بوده‌اند.

۳- دعوت سلفی‏گری نیز در مقابل تهاجم غربی که عقل و فکر مسلمان را هدف قرار داده مقاومت می‏کند، بسیاری از فرزندان مسلمین فریب منطق یونانی و فلسفه اغریق را خورده و گمان برده‌اند که آن حقیقت است، و بسیاری از اینها کوشیده‌اند تا با پیرایش حقایق اسلام و نصوصش آن را تسلیم این داده‏های فکری مهاجم کنند، اینجا بود که علمای سلفی‏گری چون سدّ آهنینی در برابر این تهاجم ایستاده و پرده از حقیقت آن برداشته و دروغ آن را آشکار کرده‌اند، و در این راستا در رأس مبارزین می‏توان به شیخ الاسلام ابن تیمیه و شاگردانش اشاره کرد. و قبل از آنها ائمه بزرگ در مخالفت و مبارزه با جهمیه و سایر فرقه‏های گمراه از راد مردان این میدان بوده‌اند. و کسانیکه بعد از آنها آمده و راه آنان را در دفاع از دین پیش گرفته‌اند. و امروز بسیاری از فرزندان مسلمین گول فرهنگ عربی و طرح‏های فکری آن را خورده.

و از آنجا که رکود عقب افتاده‏گی کشورهای خودرا مشاهده می‏کنند این فرهنگ بر عقل و اذهان آنان چیره شده است، و چنان اسیر این تمدن مادی شده‌اند، که آن را مقدس می‏شمارند، تا جایی که بعضی تنها راه پیشرفت ملت‏های خودرا تنها در تقلید کامل و کورکورانه از غرب می‏دانند.

و سلفیت امروزه در این راست، می‏کوشد یا امیداور است که با این تهاجم مبارزه کند، فکر و عقل مسلمان با تحامیم وحی الهی که بوسیله آن مسلمان به رشد مطلوب می‏رسد و به هویت خود باز می‏گردد پیوند بدهد تا اندیشه‏های مهاجم با نگاهی واقع‏گرانه و آگاهان برخورد نماید. و با وضعیت پیرامون خویش بانگاهی شرعی و آگاهانه رفتار کند، و شیوه سلف صالح را در تعامل آنان با زندگی در چارچوب تمسک به قرآن و سنت و در پرتو آن، الهام بگیرد [۱۸۳].

پس مرجع سلفیت مطلقاً به گذشته نیست بلکه یک چیز مشخص است که در گذشته در قرآن و سنت طبق فهم درست آن و در فهم اصحاب و پیروان‏شان نماد پیدا می‏کند.

بنابراین سلفیت امروز به گذشته نگاه می‌کند و به بخش مثبت آن تمسک می‏جوید و از اولویات آن فهم سلف صالح از نصوص شرعی و تطبیق فکر و عملی آن می‏باشد، و همه امور منفی مربوط به گذشته که ارتباطی به دین ندارد را دور می‏اندازد، و می‏کوشد تا عقل و اذهان مسلمین را از مفاهیم بی‏ارزشی که از بیرون وارد دین شده و از دیگران به ارث برده شده است، پاک کند.

[۱۷۸]ن ک التراث و التحدیات العصر فی الوطن العربی. ص۵۵. الخطاب العربی المعاصر. ص۶۵. الاسلام و الحداث. ص۱۸. و ن ک السلفیه و قضایا العصر زنیدی. ص۱۰۲. [۱۷۹] قواعد المنهج السلفی. مصطفی جلمی. ص۵۱. [۱۸۰] الموقف المعاصر من الفکر السلفی. ص۵۲۹. و موقف الاتجاه العقلانی الاسلامی المعاصر من النص الشرعی. ص۳۸۳. [۱۸۱] موقف الاتجاه العقلانی. ص۳۸۳. [۱۸۲] موقف الاتجاه العقلانی. ص۳۸۳. [۱۸۳] السلفية وقضايا العصر، زنیدی ص۱۰۷.