شبهه سوم
التزام به فهم سلف در نصوص به جمود و تقلیدی میانجامد و پیشرفت علمی را متوقف و دروازهای اجتهاد را میبندد.
دکتر احمد کمال ابو المجد میگوید: خلاصه اینکه ما همه آنچه را گذشتگان در مورد هر مسئلهای گفتهاند بررسی میکنیم ولی به آن بسنده نخواهیم کرد و به سبب آن اجتهاد را رها نمیکنیم، چون اگر فقط به رأی آنها اکتفا کنیم باری خواهیم بود بر آنها و راه آنان که ادامه پژوهش و اجتهاد است را رها کردهایم [۸۳].
و دکتر طه جابر فیاض العلوانی میگوید: اسلامی که توانست نزد مسلمین خردورزی را ایجاد کند به هیچ وجه ممکن نیست که تقلید و پیروی کورکورانه را بپذیرد، و هرگز به انسان مؤمن اجازه نمیدهد که چشم بسته بدون دلیل تقلید کند، اما همواره آموزههای اسلامی به گونهای تاویل و تفسیر میشوند که راه را برای جبر و تقلید و پیروی کورکورانه باز کند [۸۴].
و دکتر محمد عماره میگوید: آیا از توقف عقل خلاّق امت و ایستادن آن در آستانهها برای گدایی فتوا که از مردگان برای حل مشکلات خود استفتاء میکنیم، بحرانی سختتر وجود دارد [۸۵].
[۸۳]تجدید الفکر الإسلامی- اطار جدید- (بحث) ص۳۸. [۸۴] أبعاد غائبة عن الفکر الإسلامي العاصر ص۲۷. مجلۀ قضایا إسلامیة معاصرة، ش ۹۹۹. [۸۵] أزمة الفکر الإسلامي ۵۷. ن ک تیارات الفکر الإسلامي ۱۲۵-۱۲۷. و موقف الاتجاه العقلاني ص۳۶۳.