خاتمه
الحمدلله بنعمته تتم الصالحات بعد از بررسی این شبهات و مناقشه آن دوست دارم که نتایجی که از این بحث به آن دست یافتهایم ذکر کنم، مهمترین آن عبارت است از:
۱- خطرناک بودن کاستن از جایگاه نص شرعی و دلالت آن با توسعه دادن دایرۀ ظنی بودن آن و یا فرضیه امکان داشتن معارض.
۲- خطرناک بودن ایجاد مفاهیمی نو برای نصوص شرعیکه مخالف باورهای سلف ش میباشد، زیرا سبب میشود تا با سلف در علم و عمل به این نصوص مخالف شود.
۳- این درست است که شریعت و فقه فرق میکنند، شریعت به نصوص شرعی گفته میشود و فقه یعنی اجتهاد فقها، اما نباید این وسیلهای باشد برای بی اهمیت کردن فقه و یا توجیهی باشد برای تجدید نظر در احکام شرعی که علمای گذشته برآن اجماع کردهاند، و یا به بهانۀ تجدید خطاب دینی به گونهای که دوشادوش زمان پیش برود احکام مورد بازبینی قرار گیرد.
۴- اغلب اختلافات سلف در فهم نصوص اختلاف تنوّع است نه اختلاف تضاد، و اگر اندک اختلافیکه به صورت تضاد در میان آنها بود قول بعضی بر بعضی دیگر حجت نیست و اختلاف به قرآن و سنت باز گردانده شود، و هرآنچه را دلیل ترجیح دهد ترجیح میدهیم، و همچنیناین اختلاف نباید بهانهای باشد برای دور انداختن آنچه برآن اجماع کردهاند، و یا مفاهیم معروفی که آنها از نصوص ارائه کردهاند.
۵- التزام به فهم سلف در نصوص از نیرومندترین عواملی است که به اجتهاد ضابطهمند و مبارزه با تقلید بدون دلیل فرامیخواند، و کسانیکه به فهم سلف در نصوص ملتزم هستند، اینان بودهاند که با تقلید و پیروی بدون دلیل مبارزه کردهاند اما قضیه را همچنان بیمهار رها نکردهاند که هر مدعی هرچه میخواهد در کلام خدا بگوید و با دین و شریعت الهی به نام اجتهاد بازی کند.
۶- التزام به فهم سلف صالح در نصوص به تدبر در قرآن فرامیخواند و شرایط و زمینههای تدبر و مسیر آن را مشخص میکند و به سمت درست آن را هدایت میکند تا اینگونه کلام و رسول و دین خدا و شریعت او حفاظت شود.
۷- التزام به فهم سلف صالح در نصوص، عقل مسلمان در چارچوب ضوابط هدفمند و منهجی و با اصول عقیدتی و اخلاقی و تشریعی کنترل میکند، و همچنین آن را از بدعتها و خرافه و فلسفهها و هواپرستیهایی که صفای آن را مکدّر و حرکت آن را کند میکند پالایش میکند و عقل را تحریک میکند تا به سوی پیشرفت و آبادانی و سازندگی جهت تحقق منافع و جلوگیری از مفاسد گام بردارد، سلفیگری مسلکی میانه است که در بها دادن به عقل و تمجید آن افراط نمیکند و آن را در جاههایی غیر از زمینههایی که خداوند برای آن تعیین کرده وارد نمیکند، و همچنین اهمیت ندادن به عقل و کاستن از ارزش آن و تعطیل کردن آن را نمیپذیرد.
۸- از مهمترین ویژگیها و نشانهها منهج سلفیکه استوار بر فهم سلف از نصوص میباشد این است که نصوص شرعی را تعظیم میکند و تسلیم آن میشود و با آن به مخالفت نمیپردازد، و این از تعظیم شعائر الله است که خداوند به تعظیم آن فرمان داده، و از جمله تعظیم این نصوص این است که از تحریف گزافکاران و دستبرد باطلگرایان و تاویل جاهلان حمایت شوند، و این اقتضا میکند که نصوص مطابق با فهم صحابه و شاگردانشان فهمیده شود. و همچنین میطلبد که کسانی را که الله و رسول بزرگداشتهاند گرامی و بزرگ داریم، و خداوند صحابه را ستوده و رسول اکرم به برتو بودن آنها گواهی داده است، و این تعظیم و بزرگداشت در چارچوب ضوابط شرعی و بدون غلو قایل بودن به عصمت و بدون بدعت گذاری و یا جفا و تحقیر خواهد بود.
۹- سلفیگری به این فرامیخواند که با تمسک به قرآن و سنت به گذشته درخشان مسلمین باز گردیم و همه بدعتهای موروثی که در دوران جمود و عقب افتادگی امت وارد دین شده را رها کنیم.
۱۰- شریعت با کلیات و جزئیات خود ثابت است و هرآنچه حکم خدا باشد تا قیامت حکم اوست، واجب واجب است و مستحب مستحب است و حرام حرام است، و تغییر یافتن فتوا یعنی بررسی علت و متفاوت بود رخدادها، و احکام شریعت تغییر نمیکند.
۱۱- موروث کلمه مجملی است که در مجموع شامل حق و باطل میشود و باید حق را از باطل جدا کرد و اما این جدا کردن نباید دیمی باشد که هرچه را دوست داشته باشیم بگیریم و هرچه بخواهیم دور بیندازیم، بلکه این جدا کردن بر اساس معیار دقیق و مستقیمی است که این شناختها و موروثات با آن سنجیده خواهد شد و آنجاست که حق گرفته میشود که حق همان فهم سلف صالح از نصوص است و باطل دور انداخته میشود و آن همه اموری است که مخالف قرآن و سنت میباشد.
وصلی الله وسلم وبارك علی نبینا محمد وعلی آله وصحبه اجمعین.
پایان ترجمه
۲۳ رمضان المبارک ۱۴۳۵هـ.
ساعت ۱۲/۲ بامداد
امارات متحده عربی
رأس الخیمه