شبهه هشتم
فهم سلف از تراث است. تراث (موروث گذشتگان) حکم مجملی است که احتمال حق و باطل و درست و نادرست در آن میرود، پس فهم سلف نیز اینگونه است.
دکتر قرضاوی میگوید: ما با کسانیکه تقدس یا عصمت را به همه آنچه گذشته نسبت میدهند موافق نیستیم، و نه با کسانیکه همه موروث گذشتگان را فقط به بهانه اینکه قدیمی است دور میاندازند موافقیم، بلکه باید انتخاب و گزینش کرد [۱۸۴].
و اشاره میکند که حکم تراث (موروث گذشته) بد فهمیده شده و در جای مناسبش قرار داده نشده است، چون موروث شامل حق و باطل و درست و نادرست میشود، مثل بعضی از روایتهای اسرائیلی به خصوص در تفسیر و بعضی از سخنان فلاسفه، و مباحث علم کلام، و بعضی از یاوهگوییهای صوفیه [۱۸۵].
و دکتر ابوالمجد اشاره میکند که موروث تعبیری پیچیده است که به برآمدهای فرهنگی امت اشاره میکند... و آن آمیخته از دو چیز است:
از روح اسلام و مبادی و نصوص و توجیهات آن، و از امور بیشماری از شرایط محیط و ویژگیهای ملتها و مکانها، و اتفاقات.... تا اینکه میگوید: ما نیازمندیم که از یک جهت موروث را به حساب بیاوریم و از سویی دیگر آن را رها کنیم، به حسابش میآوریم تا آنچه از آن اسلام شمرده میشود را بدانیم و آنچه را که از اصول عمومی مردم و شرایط زمان و مکان است را نیز بشناسیم...
تا اینکه میگوید: و آن را رها میکنیم چون هر نسلی حق دارد- بلکه وظیفهاش میباشد که تجربه به خودش را داشته باشد و نصوص را با تجربه خود بررسی کند و تجربهاش را با نصوص بیامیزد، و با توانایی اجتهاد نباید تقلید کند [۱۸۶].
و دکتر طه العلوانی به بازخوانی منتقدانه و تحلیلی موروث فرا میخواند.... این بازخوانی باید بر اساس روشن معرفتی به همراه داور قرار دادن قرآن و سنت باشد تا اینگونه نباشیم که قرآن و سنت را کاملاً دور انداخته باشیم، و یا اینکه آن را مطلقلاً بپذیریم، و یا ایجاد هماهنگی و انتخاب دیمی، چون موروث اندیشه نسبی است که مقیّد به حدود زمان و مکان است [۱۸۷].
[۱۸۴] الثقافة العربية الإسلامية ص۶۳. [۱۸۵] الثقافة العربية الإسلامية ص۶۳. [۱۸۶] حوار لا مواجهة ص۴۳. [۱۸۷] اسلامیة المعرفة بین الامس والیوم. ص۲۶.