فصل اول: اسباب گناه
گناهان اسباب و عواملی دارند که بصورت خلاصه چنانچه ابن قیم آورده است به سه چیز برمیگردد:
۱- وابستگی قلب به غیر خداوند، و آن منجر به شرک میشود.
۲- پیروی از نیروی قهری، و آن منجر به ظلم کردن میشود.
۳- پیروی از نیروی شهوانی، و آن منجر به فاحشهگری میشود.
و عاقبت وابستگی به غیرخدا: شرک، و باور به خدای دیگر است.
و عاقبت پیروی از نیروی قهری: قتل است.
و عاقبت پیروی از نیروی شهوانی: زنا کردن است.
بدین سبب خداوند هر سه را در یک آیه چنین آورده است:
﴿وَٱلَّذِينَ لَا يَدۡعُونَ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ وَلَا يَقۡتُلُونَ ٱلنَّفۡسَ ٱلَّتِي حَرَّمَ ٱللَّهُ إِلَّا بِٱلۡحَقِّ وَلَا يَزۡنُونَۚ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ يَلۡقَ أَثَامٗا٦٨﴾[الفرقان: ۶۸].
«و کسانى که معبود دیگرى را با خداوند نمىخوانند; و انسانى را که خداوند خونش را حرام شمرده، جز بحق نمىکشند; و زنا نمىکنند; و هرکس چنین کند، مجازات سختى خواهد دید».
و برخی از اینها باعث به وجود آمدن دیگری میشود، شرک آدم را به ظلم و فاحشهگری وامیدارد، چنانچه توحید و اخلاص آدم را از آن دور میدارد [۸].
به خدا سوگند این عاقبت تلخ ماست، تا جایی که سران کفر بر گردن مسلمانان بدون شفقت و مهربانی تسلط یافتهاند، و هر فاجعهای در گوشه گوشه جهان رخ میدهد مسلمانان نصیب بزرگی در آن دارند، «ولا حول ولا قوة إلا بالله العظیم» و این - پناه به خدا - به خاطر شومی و بدی گناه میباشد.
****
[۸] کتاب الفوائد، تألىف ابن قىم جوزى، «ص: ۱۳۸-۱۳۹».