یازده برادر یوسف و بنیاسرائیل که فرزندان آنها بودند:
و قصه آنها نسبت به برادرشان «یوسف» در قرآن مشهور است، و در آن قصه آمده است: ﴿أَحَبُّ إِلَىٰٓ أَبِينَا مِنَّا﴾[يوسف: ۸].
«یوسف در نزد پدرمان از ما محبوبتر است».
و این حسادت آنها بود، و این حسادت به فرزندان آنها سرایت کرد، و سخن آنها: ﴿إِن يَسۡرِقۡ فَقَدۡ سَرَقَ أَخٞ لَّهُۥ مِن قَبۡلُۚ﴾[يوسف: ۷۷].
«اگر او (بنیامین) دزدى کند، (جاى تعجب نیست;) برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدى کرد».
و این تهمت و دروغ بود، و تهمت و دروغ به فرزندان آنها سرایت کرد، و سخن آنها: ﴿ٱقۡتُلُواْ يُوسُفَ﴾[يوسف: ۹].
«یوسف را بکشید».
آنها بخاطر نیل به اهداف و عملی کردن نقشه شوم به هر چیزی – گرچه کشتن یوسف هم باشد – متوسل شدند، و این رفتار ناپسند در فرزندانشان باقی ماند [۱۰].
و سخن آنها: ﴿وَنَحۡفَظُ أَخَانَا وَنَزۡدَادُ كَيۡلَ بَعِيرٖۖ ﴾[يوسف: ۶۵].
«و برادرمان را حفظ خواهیم کرد; و یک بار شتر زیادتر دریافت خواهیم داشت».
این سخن ناشی از محبت ثروت اندوزی آنها بود و به نسل آنها بنیاسرائیل انتقال یافت، و آنها در مصر اقامت گزیدند، سپس زیر سلطه فرعون قرار گرفتند، و فرعون به آنها ظلم و ستم کرد و آنها را ذلیل و خوار نمود، و فرزندان آنها را کشت، و زنانشان را باقی گذاشت.
سپس خداوند موسی÷را به پیامبری برگزید تا بنیاسرائیل را از آن حقارت و ذلت نجات دهد، تا شاید که سپاسگذار باشند، و قصه عجیب و مفصلی - در آغاز با تکریم پروردگار به آنها - به وقوع میپیوندد: ﴿يَٰبَنِيٓ إِسۡرَٰٓءِيلَ ٱذۡكُرُواْ نِعۡمَتِيَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتُ عَلَيۡكُمۡ وَأَنِّي فَضَّلۡتُكُمۡ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِينَ٤٧﴾[البقرة: ۴۷]. «اى بنى اسرائیل! نعمتهایى را که به شما ارزانى داشتم به خاطر بیاورید; و (نیز به یاد آورید که) من، شما را بر جهانیان، برترى بخشیدم».
و منظور از «فضلتکم» این است که خداوند پیامبران بسیاری را از بنیاسرائیل برگزید، و نعمتهای فراوانی به آنها بخشید، و دشمن سرسخت آنها فرعون را در دریای نیل غرق کرد، و با وصف اکرام پروردگار، طلاجات و ثروتهای مصریان را دزدیدند، و این کار بخاطر محبت ثروت اندوزی آنها بود.
و شنیعتر از آن: هنگامی که از رود نیل عبور کردند و موسی÷به دیدار پروردگار رفت آنها گوسالهای از طلا ساختند و آن را مورد پرستش قرار دادند! و بخاطر شوم بودن معصیت آنها تا روز قیامت مورد خشم پروردگار – به جز مؤمنان – میباشند، خداوند میفرماید: ﴿وَأُشۡرِبُواْ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡعِجۡلَ بِكُفۡرِهِمۡۚ﴾[البقرة: ۹۳]. «و دلهاى آنها، بر اثر کفرشان، با محبت گوساله آمیخته شد».
و چون آن گوساله از طلا ساخته شده بود تا حالا محبت طلا اندوزی در دلشان پابرجاست، تا جای که هم اکنون مشاهده میکنیم سرمایه داران و احتکار کنندگان بزرگ یهودی هستند.
و از صفات ناپسند آنها: عناد و نافرمانی و مخالفت با پیامبران بوده است.
از جمله آن: هنگامی که به آنها دستور داده شد با سجده بردن وارد «باب» شوند و بگویند: «حطه: مغفرت» تا گناهان آنها آمرزیده شود و توبهشان مورد پذیرش قرار گیرد: ﴿فَبَدَّلَ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡ قَوۡلًا غَيۡرَ ٱلَّذِي قِيلَ لَهُمۡ﴾[الأعراف: ۱۶۲].
«اما ستمگران آنها، این سخن (و آن فرمانها) را، بغیر آنچه به آنها گفته شده بود، تغییر دادند».
با مسخره گفتند: حنطه حنطه.
و از جمله آن: قصه گاو است: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يَأۡمُرُكُمۡ أَن تَذۡبَحُواْ بَقَرَةٗۖ﴾[البقرة: ۶۷].
«خداوند به شما دستور مىدهد مادهگاوى را ذبح کنید».
بخاطر شومی مخالفت و لجوجت آنها خداوند در طلب بر آنها سخت گرفت، و این صفت لجوجت به نوادگان آنها سرایت کرد.
و از جمله آن: قصه «اصحاب السبت» است بخاطر شومی «حیله و کید» آنها به میمون و خوک مسخ شدند.
و از جمله آن قصه: «من و سلوی» خوراک اهل بهشت، نعمتی که هرکس از آن میخورد سیر نمیشد، چون غذای روان و خستگیناپذیر بود، و مزه و طعم آن نسبی نبود، اما آن گاه بنیاسرائیل در طور سینا بودند بخاطر عادت به مخالفت و لجوجت نزد موسی رفتند و از او خواستند به جای «من و سلوی [۱۱]» نباتات از جمله خیار و سیر و پیاز و عدس را از خداوند درخواست نماید.
بخاطر شومی و نحسی گناه، خداوند آنها را در سرزمین مصر سکونت داد، و ذلت خواری را بر سر آنها آورد، و مورد خشم خدا قرار گرفتند، و در بین آنها و نوادگان گمراه آنها باقی ماند.
و از جمله آن: خداوند به آنها دستور داد که غذا را ذخیره نکنند و غذا در آن هنگام هرچند به مدت طولانی فاسد نمیگردید، لیکن بخاطر خو گرفتن بنیاسرائیل به لجوجت و مخالفت، غذا را ذخیره کردند، و از شومی و نحسی گناه از آن هنگام به بعد غذا فاسد میشود [۱۲].
ابوهریرهس از پیامبر صروایت میکند که فرمودند: «اگر بنیاسرائیل نبودند هرگز غذا خراب نمیشد و گوشت فاسد نمیگردید» [۱۳].
[۱۰] به جنایاتى که یهودیان امروزه در جهان انجام مىدهند بنگرید، هر جنایتى در جهان رخ دهد یهودیان به خاطر رسىدن به اهداف شوم خویش در آن دست دارند. [۱۱] چون غذایى بهشتى بود. [۱۲] و احتىاج به یخچال و سردخانه براى نگهدارى غذا نداشتىم، و آن زمان تاریخ نمو مىکروب در فضا محسوب مىشود. [۱۳] مختصر صحىح مسلم، «شماره حدیث ۸۶۴»، تألىف منذرى با تحقىق البانى، «ص: ۲۱۹».