لعنت و آثار شوم آن:
لعنت و نفرین نکته بارز در بیشتر سخنان مردم است، و از بلاهای است که شمولیت پیدا کرده است، و این تأیید و مصداق این حدیث است که از پیامبر صپرسیدند: (سقّارین) کی هستند؟ فرمودند: «مردمانی هستند که در آخر زمان وقتی که به هم میرسند به جای سلام کردن یکدیگر را لعنت و نفرین میکنند» [۴۳].
به آثار شوم گناه در این حدیث بنگرید، ابودرداء روایت میکند پیامبرصفرمودند: «اگر کسی چیزی را نفرین نماید این نفرین به آسمان بالا میرود، درهای آسمان بر رویش بسته میشود، سپس به زمین باز میگردد، درهای زمین نیز بسته میشود، سپس به راست و چپ میرود، و چون جای را نمییابد به کسی که نفرین شده – اگر مستحق آن باشد – برمیگردد وگرنه به گوینده آن برمیگردد [۴۴].
و آثار شوم این گناه منجر به محرومیت شخص از شهادت دادن و شفاعت کردن میشود، ابودرداءس روایت میکند پیامبرصفرمودند: (لعنتکنندگان نباید بعنوان شفاعتکننده و شاهد پذیرفته شوند) [۴۵].
شوم بودن گناه لعن شامل غیر عاقل نیز میشود، ابن عباسب روایت میکند: مردی باد را لعن و نفرین کرد، پیامبر صفرمود: «باد را لعن مکن، باد مأمور است. زیرا هر کسی چیزی را لعن کند و آن چیز مستحق لعن نباشد به گوینده برمیگردد» [۴۶].
و از بزرگترین گناهان: لعن غیرمستقیم پدر و مادر است، چنانچه پیامبرصمیفرماید: «کسی که به پدر کسی ناسزا میگوید او نیز پدر او را ناسزا میگوید، و به مادر کسی ناسزا میگوید او نیز به مادرش ناسزا میگوید» [۴۷]، و نسبت دادن فسق و کفر به مسلمان نیز بر لعن قیاس میشود [۴۸].
[۴۳] أحمد، الطبرانی، الحاکم. ونگا: مجموع أخبار آخر زمان، «ص: ۱۲۹»، تألىف مشعلى. [۴۴] سنن أبى داود، با تحقىق البانى، «شماره حدیث ۴۹۰۵». [۴۵] روایت مسلم وأبوداود. صحیح سنن أبى داود، با تحقىق البانى، «شماره حدیث ۴۹۰۷». [۴۶] مختصر صحیح سنن أبى داود، با تحقىق البانى ۳/۹۲۷، «شماره حدیث ۴۱۰۱». [۴۷] مختصر صحىح بخارى، زبىدى، «ص: ۴۶۶، شماره حدیث ۳۰۰۷». [۴۸] مختصر صحىح بخارى، «ص: ۴۶۹، شماره حدیث ۲۰۳۰»، در حدیث آمده «لا یرمى رجل رجلاً بالفسوق، و لایرمىه بالکفر إلاَّ ارتدت علىه ان لم یکن صاحبه کذلک». «هرکس, فرد دیگرى را متهم به فسق یا کفر کند و او اینگونه نباشد فسق و کفر، به خودش بر مىگردد».