فصل ششم: «توبه و شرایط آن»
توبه انسان با سه شرط پذیرفته میشود:
۱- ندم بر گناه.
۲- اقلاع از گناه.
۳- عزم بر بازنگشتن به گناه، و اگر توبه از حق دیگران باشد باید حق مردم را پس دهد، و باید توبه کردن پیش از فوت وقت و زمان باشد.
امام ابن قیم/ میگوید: (منظور از ندم: یعنی از گناهان پیشین پشیمان شود، و منظور از اقلاع: یعنی فوراً از گناه دوری کند، و منظور از عزم: یعنی تصمیم بگیرد در آینده باز نگردد [۵۶]. پیامبر صمیفرماید: «هر انسانی خطاکار است و بهترین خطاکاران کسی است که توبه میکند» [۵۷].
پس باید انسان فوراً اقدام به توبه نماید، امام غزالی/ میگوید: (چنانچه کسی که سمی بخورد و پشیمان شود باید فوراً اقدام به خارج کردن سم از معده کند، پس کسی که گناه «سموم دین» انجام میدهد شایستهتر است که فوراً از گناه دوری کند) [۵۸].
حسن بصری/ میگوید: (اهتمام انسان به گناه او را وادار به ترک گناه میکند، و پشیمانی از گناه کلید توبه است، و انسان همچنان به گناه اهتمام میدهد تا جای که آن گناه از برخی نیکیها برای او سودمندتر است) [۵۹].
بکر بن عبدالله المزنی/ میگوید: (اعمال بنیآدم به آسمان بالا میرود، و اگر نامه عملی بالا رود و در آن استغفار باشد نامه اعمالش درخشان است، و اگر نامه عملی بالا رود و در آن استغفاری نباشد بصورت سیاه بالا میرود) [۶۰].
استغفار صفت مسلمان است، پیامبر صمیفرماید: «مؤمن به مانند خوشه گندمی میماند یک بار راست میایستد و یکبار خم میشود، و کافر به مانند برنجی ماند تا خمیدگی راست ایستاده است و از خود خبری ندارد [۶۱].
پیامبر صمیفرماید: «ای مردم بسوی خدا بازگردید و توبه و استغفار کنید، من هر روزه یکصد بار توبه و استغفار میکنم» [۶۲]. هنگامی که پیامبرص- در حالی که پروردگار گناهان گذشته و آینده او را بخشیده و عفو کرده است - در روز صد بار استغفار میکند، پس ما که در باتلاق گناه غرق شدهایم باید چگونه باشیم؟
ملاحظه کن چقدر پروردگار به توبه بندهاش - در حالی که نفع و ضرری به او نمیرساند - خوشحال است، پیامبرصمیفرماید: «خدا از توبه بندهاش آنگاه که توبه میکند خوشحالتر از کسی است اگر در دشت فلاتی سوار بر شتری باشد، و شترش گم شود - در حالی که غذا و آب بر روی شتر باشد - و به دنبال آن بگردد و از آن مأیوس شود، و به کنار درختی میرود و در سایه آن دراز کشیده و منتظر مرگ میشود، و ناگاه چشم را باز میکند شترش را میبیند، و افسار آن را میگیرد، و در نهایت خوشحالی میگوید: «خدایا تو بنده من هستی، و من خدای تو هستم، و از شدت خوشحالی اشتباه میکند» [۶۳].
پس واجب است انسان فوراً توبه نماید، چون تأخیر توبه ذاتاً احتیاج به توبه دارد، ابن قیم/ میگوید: «به ندرت این، به فکر توبهکننده برسد، بلکه میپندارد: اگر هر زمانی توبه کند، گناهی بر وی باقی نمیماند، در حالی که توبهى تأخیر از توبه، بر وی باقی میماند [۶۴].
شیخ الاسلام ابن تیمیه/: مىگوید: فکرم در خاطرهاى، یا مسألهاى، یا چیزى دیگر و یا مشکلى متوقف مىشود و نمىتوانم آن را بدانم، در این حال هزار مرتبه و یا بیشتر و یا کمتر استغفار مىکنم تا اینکه سینهام به اینها گشاده شود و مشکلم حل گردد، و ممکن است در این حال در بازار، یا مسجد، یا مدرسه، باشم، و هیچ چیز مانع نمىشود که ذکر و استغفار کنم تا مطلوبم را بیابم) [۶۵].
و ترسناکترین چیز بر انسان هوای نفس است، چون شخص را بیخبر هلاک میکند. در حدیث آمده که ابلیس گفته است: بنیآدم را با گناه نابود میکنم، و آنها مرا به استغفار و «لا إله الا الله» نابود میکنند، وقتی که درمانده و شکست خورده شدم هوی و هوس را در بین آنها میگسترانم، و چون میپندارند کار نیک انجام میدهند در نتیجه توبه و استغفار نمیکنند.
و آنچه آنها را از توبهکردن منع کرد، چنانچه یحیی بن معاذ/ میگوید: (آرزوی طولانی است، و نشانه توبهکننده: ریختن اشک، و محبت گوشهنشینی، و محاسبه نفس در هر تصمیمی است) [۶۶].
و اگر این نشانه وجود نداشته باشد استدراج است، عقبه بن نافعس میگوید: پیامبر صفرمودند: «اگر کسی را دیدید که هر چه دوست داشت خداوند به او عطا میکند، و همچنان بر گناه باقی مانده، این نعمتها استدراج است» [۶۷].
ابوموسیس میگوید پیامبر صفرمودند: (خداوند به ظالم مهلت میدهد تا او را میگیرد و اگر او را گرفت رهایش نمیکند، سپس این آیه را خواند: ﴿وَكَذَٰلِكَ أَخۡذُ رَبِّكَ إِذَآ أَخَذَ ٱلۡقُرَىٰ وَهِيَ ظَٰلِمَةٌۚ إِنَّ أَخۡذَهُۥٓ أَلِيمٞ شَدِيدٌ١٠٢﴾[هود: ۱۰۲].
«و اینچنین است مجازات پروردگار تو، هنگامى که شهرها و آبادیهاى ظالم را مجازات مىکند! (آرى،) مجازات او، دردناک و شدید است» [۶۸].
پس لازم است توبه نصوح براى تمام اعضا بدن باشد، محاسبی/میگوید:
(توبه چشم: خودداری از نگریستن نامحرم).
(توبه گوش: از شنیدن حرام).
(توبه دست: خودداری از گرفتن حرام).
(توبه پاها: خودداری از رفتن به سوی حرام).
(توبه شرمگاه: حفظ شرمگاه از زنا).
(و بدینسان تمام اعضا حتی عقل نیز توبه دارد، و توبه آن فکر نکردن حرام است، و زبان نیز توبه دارد، و توبه آن فرانخواندن به کردار زشت است) [۶۹].
گناهان مانع عبادت میشوند، چنانچه حسن بصری/ میگوید: (اگر توانائی شببیداری و روزهداری نداشتنی بدانید که محروم هستید. حتماً خطا و گناهان تو را بند و زنجیر کردهاند) [۷۰].
عبدالله بن المبارک/ میگوید: (کسی که در تربیت نیکو سهلانگار باشد، به محروم بودن از سنت مجازات میشود، و کسی در رعایت سنت سهلانگار باشد، به محروم بودن از فرائض مجازات میشود، و کسی که به فرائض سهلانگار باشد، به محروم بودن از شناخت و معرفت مجازات میشود) [۷۱].
اگر عبادت انجام داده باشید گناهان تو را از لذتش محروم میکند، از وهب بن منبه/ پرسیدند: آیا کسی که گناه میکند لذت عبادت را احساس میکند؟ فرمود: (خیر [۷۲]، حتی کسی که تصمیم به انجام گناه بگیرد نیز همینطور است).
امام احمد/ انسان را به هنگام گناه به کسی تشبیه میکند که در مرداب راه میرود، و با ترس قدم برمیدارد، ناگاه پایش فرود میرود، و غرق میشود، و به یارانش فرمود: (انسان همیشه به این صورت از گناه حذر میکند تا وقتی که در گناه افتاد، و اگر گرفتار گناه شد غرق میشود) [۷۳].
حذر! حذر! از گناهان صغیره، امام غزالی/ میگوید: (گناه کبیرهای که سپری شدنی باشد و به دنبال آن کبیرهای دیگری نیاید امید گذشت و عفو آن بیشتر از گناه صغیرهای است که انسان بر آن دوام داشته باشد، چون اگر آب بر سنگی بصورت قطرات همیشگی چکیده شود در آن اثر میگذارد، ولی اگر تمام آن قطره بصورت یک بار بر آن سنگ ریخته شود در آن اثری نمیگذارد) [۷۴]، به همین سبب پیامبرصمیفرماید: «بهترین اعمال بادوامترین آن است هرچند هم ناچیز باشد» [۷۵].
ابن قیم/ میگوید: (اصرار بر گناه کردن، گناه است، و به فکر ترک گناه نباشد، رضایت و تکیه بر گناه و دوام بر آن محسوب می شود، و این نشانه هلاکت اوست) [۷۶].
و معنای اصرار در اینجا چنانچه محاسبی/میگوید این است: (شیرینی گناه در دل باقی بماند) [۷۷].
ماوردی/ میگوید: (خندانی که به گناه اعتراف میکند بهتر از گریهکنندهای است که بر پروردگار بیپروا است، و گریهکنندهای که بر گناه خویش پشیمان است بهتر از خندانی است که اعتراف به لهو میکند) [۷۸].
****
[۵۶] تهذیب مدارج السالکىن، «ص: ۱۲۳». [۵۷] صحىح جامع صغىر، «۴۳۹۱». روایت أحمد در مسند، وترمذى. [۵۸] إحىاء علومالدىن، تألىف امام غزالى، «۴/۱۵۵». [۵۹] ذمالهوى، تألىف ابن جوزى، «ص: ۱۰۳». [۶۰] ذمالهوى، تألىف ابن جوزى، «ص: ۱۷۴». [۶۱] صحىح الجامع الصغىر، «۵/۲۰۰». [۶۲] صحىح مسلم، «۲۷۰۲». [۶۳] صحىح مسلم، «۲۷۴۷». [۶۴] تهذیب مدارج السالکىن، تألىف ابن قىم، با تلخىص عبدالمنعم العزى، «ص: ۱۵۷». [۶۵] تهذیب مدارج السالکىن، تألىف ابن قىم، با تلخىص عبدالمنعم العزى، «ص: ۱۵۷». [۶۶] ذمالهوى، تألىف ابن جوزى، «ص: ۱۷۴». [۶۷] صحىح جامع الصغىر، «۱/۵۷۵». [۶۸] الزهد، تألىف امام احمد، «ص: ۳۰». [۶۹] التوبه، تألىف محاسبى، «ص: ۵۲». [۷۰] النوافخ العطره، تألىف صفدى، «ص: ۸۶». [۷۱] تذکرة السامع والمتکلم، تألىف کتانی، «ص: ۶۸». [۷۲] صىد الخاطر، تألىف ابن جوزى، «ص: ۵۱». [۷۳] آداب الشرعىه، تألىف مقدسى، «ص: ۱/۹۷». [۷۴] احىاء علومالدىن، غزالى، «ص: ۴/۱۹۵». [۷۵] صحىح بخارى، «ص: ۶۴۶۵». [۷۶] تهذیب مدارج السالکىن، تألىف ابن قىم، با تخلىص العزى، «ص: ۱۲۳». [۷۷] التوبه، تألىف محاسبى، «ص: ۵۵». [۷۸] ادب دنىا و دین، تألىف ماوردى، «ص: ۱۰۵».