۱۰- ایمان به نبوت پیامبرمانص
ایمان و باور به نبوت حضرتشصاصل بزرگی از اصول ایمان است، که ایمان جز با این اصل تحقق نمییابد، لذا خداوند متعال میفرماید:
﴿وَمَن لَّمۡ يُؤۡمِنۢ بِٱللَّهِ وَرَسُولِهِۦ فَإِنَّآ أَعۡتَدۡنَا لِلۡكَٰفِرِينَ سَعِيرٗا ١٣﴾[الفتح: ۱۳].
«و هر کس به خدا و رسول او ایمان نیاورد، بداند که ما برای کافران آتش (دوزخ) را آماده ساختهایم».
و رسول گرامیصمیفرمایند:
«أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى يَّشْهَدوا أَنْ لااله إِلا الله وأَني رسولُ الله»[۱۶]. «مأمور شدهام که با مردم بجنگم تا اینکه گواهی دهند که معبود بر حقی جز خدای یگانه نیست و من فرستاده خدایم».
ایمان به رسول اللهصجز با چند امور متحقق نمیشود از جمله:
اول: شناخت پیامبرمانص؛ ایشان محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم، و هاشم از قریش و قریش از عرب، و عرب از نسل حضرت اسماعیل بن ابراهیم خلیل -عليهما وعلى نبينا أفضل الصلاة وأزكى التسليم- است. ایشان شصت و سه سال عمر نمودند که چهل سال قبل از نبوت و بیست سه سال رسول و پیامبر بودند.
دوم: تصدیق ایشان در آنچه خبر داده، و اطاعت از ایشان در هر آنچه که امر فرموده، و اجتناب و دوری از هر آنچه نهی فرمودهاند، و اینکه جز به روشی که ایشان مشروع فرمودهاند خداوند پرستیده نشود.
سوم: اعتقاد به اینکه ایشان، به عنوان رسول و پیامبر به سوی همه انسانها و جنیان فرستاده شدهاند، پس هیچ احدی جز تبعیت و پیروی از ایشان چارهای ندارد، لذا خداوند متعال میفرماید:
﴿قُلۡ يَٰٓأَيُّهَا ٱلنَّاسُ إِنِّي رَسُولُ ٱللَّهِ إِلَيۡكُمۡ جَمِيعًا﴾[الأعراف: ۱۵۸].
«بگو ای مردم، من فرستاده خداوند بهسوی همه شما هستم».
چهارم: ایمان به رسالت ایشان، و اینکه ایشان بهترین و آخرین پیامبران است، چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿وَلَٰكِن رَّسُولَ ٱللَّهِ وَخَاتَمَ ٱلنَّبِيِّۧنَ﴾[الأحزاب: ۴۰]. «بلکه رسول خدا و خاتم انبیاء است».
و اینکه ایشان خلیل خداوند، و سردار تمام بشریت و صاحب شفاعت عظمی هستند، که مخصوص به «الوسيلة» بالاترین درجات بهشت است، ایشان صاحب حوض کوثر و امت ایشان بهترین امت است، چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿كُنتُمۡ خَيۡرَ أُمَّةٍ أُخۡرِجَتۡ لِلنَّاسِ﴾[آلعمران: ۱۱۰]. «شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آورده شده است».
کما اینکه امت ایشان بیشترین تعداد بهشتیان را تشکیل خواهند داد، و اینکه رسالت ایشان ناسخ تمام رسالتهای گذشته است.
پنجم: اینکه خداوند ایشان را با بزرگترین و جاودانهترین معجزه که قرآن کریم و کلام الهی محفوظ از هر گونه تغییر و تبدیل است، تائید و حمایت فرموده است. چنانکه میفرماید:
﴿قُل لَّئِنِ ٱجۡتَمَعَتِ ٱلۡإِنسُ وَٱلۡجِنُّ عَلَىٰٓ أَن يَأۡتُواْ بِمِثۡلِ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لَا يَأۡتُونَ بِمِثۡلِهِۦ وَلَوۡ كَانَ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٖ ظَهِيرٗا ٨٨﴾[الإسراء: ۸۸]. «بگو اگر انس و جن گرد آیند بر آنکه مانند این قرآن آورند، هرگز نمیتوانند مانندش آورند و اگر چه برخی از آنان یاور برخی (دیگر) باشند».
و میفرماید:
﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾[الحجر: ۹].
«بیگمان ما قرآن را فرو فرستادهایم و به راستی ما نگهبان آن هستیم».
ششم: ایمان به اینکه رسول گرامیصرسالتشان را تبلیغ کردند و امانت را ادا نمودند، و امت را نصیحت کردند، هیچ خیر و خوبی نبود، مگر اینکه امت را به آن ترغیب و راهنمایی فرموده و هیچ شر و بدی نبود، مگر اینکه امت را از آن بر حذر داشته است. چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿لَقَدۡ جَآءَكُمۡ رَسُولٞ مِّنۡ أَنفُسِكُمۡ عَزِيزٌ عَلَيۡهِ مَا عَنِتُّمۡ حَرِيصٌ عَلَيۡكُم بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَءُوفٞ رَّحِيمٞ ١٢٨﴾[التوبة: ۱۲۸]. «بیگمان رسولی از خودتان به سوی شما آمد، رنجتان بر او دشوار، بر شما حریص (و) به مومنان رؤوفِ مهربان است».
و خود رسول گرامیصمیفرمایند:
«مَا مِنْ نَبِىٍّ بَعَثَهُ اللَّهُ فِى أُمَّةٍ قَبْلِى إِلاَّ كَانَ حَقًّا عَلَيْهِ أَنْ يَدُلَّ أُمَّتَهُ عَلَى خَيْرِ مَا يَعْلَمُهُ لَهُمْ ويحذر أُمَّته مِنْ شَرّ ما يَعْلَمْهُ لهم»[۱۷]. «هیچ پیامبری نبوده که خداوند او را قبل از من در میان امتی مبعوث کند مگر اینکه مأمور و مکلف بوده است به اینکه امتش را به هر خیر و نیکیای که میدانسته راهنمایی نموده و از هر شر و بدی که میدانسته بر حذر بدارد».
هفتم: محبت ایشانصتا حدی که محبت ایشان را بر محبت تمامی مخلوقات و حتی بر محبت خودش ترجیح دهد. پس محبت و تعظیم و احترام، و شخصیت قائل شدن و اطاعت کردن ایشان از حقوقی است که خداوند متعال در کتاب عزیزش بر ما واجب کرده است، زیرا محبت ایشان جزو محبت خدا و اطاعت از ایشان اطاعت از خداست. چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١﴾[آلعمران: ۳۱].
«بگو: اگر خدا را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را برایتان بیامرزد و خداوند آمرزنده مهربان است».
و حضرتشصو میفرماید:
«لايُؤْمِنُ أَحَدُكُمْ حَتَّي أَكُونَ أَحَبُّ إلَيهِ مِنْ وَلدِهِ وَوَالِدِهِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِين» [۱۸]. «هیچیک از شما نمیتواند مؤمن کامل باشد تا زمانی که من در نزد او از فرزند و پدرش وسایر انسانها محبوبتر نباشم».
هشتم: به کثرت بر حضرتشصدرود و سلام فرستادن، زیرا بخیل کسی است که اسم مبارک ایشان در نزدش برده شود و برایشان درود نفرستد. خداوند متعال میفرماید:
﴿إِنَّ ٱللَّهَ وَمَلَٰٓئِكَتَهُۥ يُصَلُّونَ عَلَى ٱلنَّبِيِّۚ يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ صَلُّواْ عَلَيۡهِ وَسَلِّمُواْ تَسۡلِيمًا ٥٦﴾[الأحزاب: ۵۶]. «بیگمان خداوند و فرشتگانش بر پیامبر درود میفرستند. ای مومنان (شما نیز) بر او درود بفرستید و چنانکه باید سلام بگویید».
و حضرتشصمیفرمایند:
«مَنْ صَلَّى عَلَىَّ وَاحِدَةً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ بهَا عَشْراً»[۱۹]. «کسی که یکبار بر من درود بفرستد خداوند متعال در مقابل ده مرتبه بر او درود میفرستد».
در چند جا بر ایشان درود و سلام فرستادن بسیار مهم و مؤکد است، از جمله در تشهد نماز، در قنوت، در نماز جنازه، در خطبۀ جمعه، بعد از اذان، هنگام ورود و خروج از مسجد، هنگام دعا، هنگامیکه نام مبارک ایشان برده شود و غیره.
نهم: اینکه پیامبرصدر نزد پروردگارشان زندهاند، زندگی برزخیی که از زندگی شهدا بهتر و کامل تر است، ولی مانند زندگیشان در روی زمین نیست، این زندگی مخصوصی است که چگونگی آنرا ما نمیدانیم، ولی با این وجود نمیتوان آنها را مرده نامید. چنانکه حضرتشصمیفرمایند:
«إِنَّ اللهَ حَرَّمَ عَلَى الأرْضِ أَنْ تَأْكُلَ أَجْسَادَ الأَنْبِيَاء»[۲۰]. «خداوند بر زمین حرام گردانیده است که جسد پیامبران را بخورد».
همچنین میفرمایند:
«مَامِنْ مُسْلِمٍ يُسَلِّمُ عَلَيَّ إِلا رَدَّ اللهُ عَلَيَّ رُوْحِي كَي أَرُدَّ÷» [۲۱]. «هیچ مسلمانی نیست که بر من سلام کند مگر اینکه خداوند روحم را به من باز میگرداند تا اینکه سلام او را جواب دهم».
دهم: اینکه در حیات حضرتشصو همچنین در کنار قبر ایشان هنگام سلام دادن کسی صدای خودش را بلند نکند که این نیز جزو احترام ایشان است.
چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَرۡفَعُوٓاْ أَصۡوَٰتَكُمۡ فَوۡقَ صَوۡتِ ٱلنَّبِيِّ وَلَا تَجۡهَرُواْ لَهُۥ بِٱلۡقَوۡلِ كَجَهۡرِ بَعۡضِكُمۡ لِبَعۡضٍ أَن تَحۡبَطَ أَعۡمَٰلُكُمۡ وَأَنتُمۡ لَا تَشۡعُرُونَ ٢﴾[الحجرات: ۲]. «ای مؤمنان، صدای خود را بلندتر از صدای پیامبر مکنید -و مانند سخن گفتن با همدیگر- با او بلند سخن مگویید. که مبادا -در حالی که شما نمیدانید- اعمالتان از بین برود».
احترام ایشان پس از وفات عین احترام در حیات ایشانصاست. چنانکه نمونههای اول و الگوهای بینظیر مکتب ایشان رضوان الله علیهم اجمعین عمل کردند، چه آنان از نظر اطاعت و پیروی نزدیک ترین مردم به ایشان بوده، و از هرگونه مخالفت با ایشان و بدعت گذاری در دین بشدت گریزان بودند.
یازدهم: با همۀ اصحاب و اهل بیت و همسران ایشان دوستی و محبت داشتن و از هرگونه کینه و حسد و کدورت، و دشنام و جسارت و اهانت نسبت به آنان پرهیز کردن، زیرا خداوند از آنان راضی شده و آنان را برای صحبت و یاری پیامبرشصبرگزیده است، و دوستی و موالاتشان را بر این امت واجب گردانیده است.
خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِينَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِينَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ﴾[التوبة: ۱۰۰].
«و پیشروان نخستین از مهاجران و انصار وکسانی که به نیکوکاری از آنان پیروی کردند، خداوند از آنان خشنود شد و (آنان نیز) از او خشنود شدند».
حضرتشصمیفرمایند:
«لا تَسُبُّوا أَصْحَابِي فَوالَّذي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ اَنْفَقَ أَحَدُكُمْ مِثْلَ أُحُد ذَهَباً مَا بَلَغَ مُدَّ أَحَدهم وَلا نَصِيفَه» [۲۲].
«صحابه مرا دشنام ندهید، قسم به ذاتی که جانم در قبضۀ اوست اگر یکی از شما به اندازه کوه احد طلا انفاق کند ثوابش به اندازه یک «مُدّ» (پُری دو کف دست) و حتی نصف مُدّ آنها نخواهد رسید».
برای کسانی که بعد از ایشان میآیند مستحب است که برای آنان طلب آمرزش کنند و از خداوند بخواهند که در دلهایشان نسبت به آن الگوهای ایمانی و صداقت هیچگونه حسد و کینهای نداشته باشند. چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿وَٱلَّذِينَ جَآءُو مِنۢ بَعۡدِهِمۡ يَقُولُونَ رَبَّنَا ٱغۡفِرۡ لَنَا وَلِإِخۡوَٰنِنَا ٱلَّذِينَ سَبَقُونَا بِٱلۡإِيمَٰنِ وَلَا تَجۡعَلۡ فِي قُلُوبِنَا غِلّٗا لِّلَّذِينَ ءَامَنُواْ رَبَّنَآ إِنَّكَ رَءُوفٞ رَّحِيمٌ ١٠﴾[الحشر: ۱۰].
«و (نیز) آنان راست که پس از اینان آمدند (انصار) میگویند: پروردگارا! ما را و آن برادرا نمان را که در ایمان آوردن از ما پیشی گرفتند بیامرز. و در دلهای ما هیچ کینهای در حق کسانی که ایمان آوردهاند، قرار مده. پروردگارا! تویی که بخشندۀ مهربانی».
دوازدهم: پرهیز و اجتناب از غلو و افراط درباره حضرتشصزیرا که این بیشترین وسیله آزار و اذیت حضرتشصاست، زیرا که آن حضرتصامتشان را از غلو و افراط و مداحی بیش از اندازه منع فرموده، مقام و منزلتی که خداوند برای ایشان عنایت فرموده که بیشتر از آن مخصوص پروردگارﻷاست. لذا ایشانصمیفرمایند:
«إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ فَقُولُوا عَبْدُالله وَرَسُوله، لا أُحِبُّ أَنْ تَرْفَعُوِني فَوْقَ مَرْتَبَتِي» [۲۳].
«جز این نیست که من یک بنده هستم، پس بگوئید بنده و فرستادۀ خدا، دوست ندارم که مرا از منزلت خودم بالاتر ببرید».
همچنین میفرمایند:
«لاَ تُطْرُونِى كَمَا أَطْرَتِ النَّصَارَى ابْنَ مَرْيَمَ» [۲۴]. «مرا بیش از حد ستایش نکنید، چنانکه مسیحیان عیسی بن مریم÷را ستایش کردند».
بنابراین خواندن حضرتش در دعاء و استغاثه و مدد خواستن از ایشان و طواف کردن به دور قبر شریف ایشان، و نذر و ذبح کردن به نام ایشان، همه اینها نادرست بوده و شرک به الله محسوب میشود، زیرا خداوند انجام هر گونه عبادتی را جز برای خودش منع فرموده است.
کما اینکه در مقابل، تفریط و بیتوجهی نسبت به حضرتشصنادرست است. پس بیاحترامی نسبت به ایشانصکه از روی بغض و کینه با ایشان باشد، یا جسارت و بیادبی به مقام والای ایشان، یا از شأن ایشان کاستن و تمسخر نسبت به ایشان روا داشتن، ارتداد و کفر و خروج از اسلام به شمار میآید. چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿قُلۡ أَبِٱللَّهِ وَءَايَٰتِهِۦ وَرَسُولِهِۦ كُنتُمۡ تَسۡتَهۡزِءُونَ ٦٥ لَا تَعۡتَذِرُواْ قَدۡ كَفَرۡتُم بَعۡدَ إِيمَٰنِكُمۡ﴾[التوبة: ۶۵-۶۶].
«بگو: آیا به خدا و آیات او و رسولش ریشخند میکردید؟ عذر نیاورید، به راستی که پس از ایمانتان کفر پیشه کردید».
پس محبت صادقانه نسبت به پیامبرصاین است که بر کمال اقتداء و پیروی از سنت ایشان و ترک آنچه که با راه و روش ایشان مخالف است دلالت دارد و صدق میکند، چنانکه خداوند متعال میفرماید:
﴿قُلۡ إِن كُنتُمۡ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِي يُحۡبِبۡكُمُ ٱللَّهُ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۚ وَٱللَّهُ غَفُورٞ رَّحِيمٞ ٣١﴾[آلعمران: ۳۱].
«بگو اگر خداوند را دوست میدارید، از من پیروی کنید، تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را برایتان بیامرزد و خداوند آمرزندۀ مهربان است».
پس واجب است که نسبت به تعظیم و احترام و بیان شأن و منزلت والای ایشان از هر گونه افراط وتفریط بپرهیزیم و صفات الوهیت را که ویژۀ پروردگار است به ایشان نسبت ندهیم، و به هیچ عنوان از قدر و منزلت ایشان نکاهیم. این همان احترام و محبتی است که نشانه اتباع و پیروی از سنت و شریعت ایشان، و حرکت در مسیر هدایت و اقتدای صادقانه به حضرتشصاست.
سیزدهم: ایمان به پیامبرصجز با تصدیق و باور به ایشان و عمل به شریعت ایشان متحقق نمیشود، همین است معنی انقیاد و تسلیم برای ایشان، پس اطاعت ایشان اطاعت خدا و معصیت ایشان معصیت خدا است و ایمان به ایشان فقط با تصدیق و پیروی از ایشانصتحقق مییابد.
[۱۶] صحیح مسلم. [۱۷] صحیح مسلم. [۱۸] متفق علیه. [۱۹] صحیح مسلم. [۲۰] سنن أبو داود. [۲۱] سنن أبو داود. [۲۲] صحیح بخاری. [۲۳] صحیح بخاری: ۳۳۷۲. [۲۴] صحیح بخاری.