و اما اهل سنت، شستن پاها را به تواتر نقل نمودهاند
این حدیث را عثمان بن عفان، عبدالله بن زید، عبدالله بن عباس، القیسی، أبو هریره، عبدالله بن عمر، براءبن عازب، مقدادبن معدیکرب، زبیر، طلحه، سعد، أبو رافع، أنس بن مالک، وائله بن حجر، جابربن عبدالله، عبدالله بن أنیس، أبو بکره، أبو إمامه، ربیع بنت معوذ، کعب بن مره، عبدالله بن صنابحی، عبدالله بن عمر، عایشه، معاویه، عبدالله بن عبسه، و علی بن ابی طالب که این رافضیها سعی داشتهاند روایت علی را نفی کنند، این حدیث را روایت نمودهاند.
حافظ ابن حجر/تعالی گفته است: «روایتهایی که در مورد کیفیت وضوی پیامبرصکه به صورت شستن پاها میباشد و روشنگر امر خداوند است، وجود دارد، به صورت متواتر روایت شده است».
و علامه ابن أبی العز گفته است که: «سنت پیامبر در وضو که به صورت مسح کفشها و شستن پاها می-باشد، به صورت متواتر روایت شده است و این در حالی است که رافضیها خواستهاند. با آن سنت مخالفت کنند، اما کسانی که وضو را به صورت قول و فعل از پیامبرصنقل نمودهاند و یا کسانی که وضو را از شخص پیامبر فرا گرفتهاند و به شیوهی او وضو گرفتهاند و پیامبر نیز وضوی آنها را دیده است و آن را تائید نموده است و آنها نیز آن را به آیندگان منتقل نمودهاند، و تعداد این افراد نیز بیشتر از تعداد کسانی است که لفظ آیه را نقل نمودهاند، که در نتیجه باید به این رافضیها گفته شود که تمامی مسلمانان طبق روش پیامبر وضو گرفتهاند و وضو را تنها از او فرا گرفتهاند و اینطور نبوده که خودشان از زمان جاهلیت با چنین عملی آشنا بوده باشند، و تعداد کسانی که وضو گرفتن پیامبر را مشاهده نمودهاند بی شمار میباشند و تعداد آنها را تنها خداوند میداند و نیز احادیثی که شستن پاها را در وضو بیان میکند بسیار زیاد می-باشد».
و ابن کثیر نیز متواتر بودن این روایات را تایید نموده است.
و چنانچه دیدیم، اینها روشهای رافضیها در فرا خواندن به سوی مذهبشان و قبولاندن آن از طریق دروغ و گمراهی و فریب بود، البته چیزی که آنها را بیشتر بر ادامه دادن این روش تشویق مینمود، سکوت علمای اهل سنت و عدم توجه به جانب دفاعی از اسلام درست و خالی از هر گونه بدعت و خرافه بود که منظور از آن بدعت و خرافات، پیگیری و دنبال نمودن فرقههای گمراهی است که به اسم، در بدنهی اسلام نفوذ نمودهاند، که در مقدمهی تمامی این فرقهها، فرقه ای است که ما به بررسی بخش مهمی از رجال می-پردازیم.