٩ـ هشام بن سالم الجوالیقی
در کتاب زندگینامهی محمدبن علی بن نعمان الأحول در مورد هشام بن سالم گفته شده که او جزء آن کسانی است که اعتقاد دارد خداوند در میان مخفیگاه خودش است و در قسمت زندگینامهی هشام بن حکم نیز در مورد اثبات فساد عقیدهی این دو هشام سخن گفته شد. الکشی با سند از عبدالملک بن هشام بن حناط روایت میکند که: به أبو الحسن رضا÷گفتم: الهی که فدایت شوم، میتوانم از تو سوالی بپرسم؟ گفت: ای اهل جبل سوالت را بپرس. گفتم: خداوند من را فدای تو کند، به گمان هشام بن سالم، خداوند دارای شکل است و آدم نیز بر شکل پروردگارش آفریده شده است، پس این گونه و این گونه است و به پهلویم و موی سرم اشاره نمودم و یونس مولای آل یقطین و هشام بن حکم گمان می-کنند که خداوند یک شیء است اما نه مانند سایر اشیاء، و اشیاء از او جدا هستند و او از اشیاء جدا و منقطع است و به گمان آن دو، اثبات یک شیء این است که گفته شود جسم میباشد، در مورد خداوند باید گفت که او همانند اجسام نیست، و او یک شیء است اما نه مانند سایر اشیاء، و یک موجود ثابت غیر مفقود و جاودان است که از دو حد و مرز بیرون است، یکی مرز ابطال و نابودی و دیگری مرز تشبیه میباشد. پس کدام یک از این دو گفته را بگویم؟ أبوالحسن÷گفت: او این اثبات را خواسته است و پروردگارش را تشبیه به آفریدگانش نموده است. اما پروردگار او بسیار بلند مرتبه است. پروردگاری که هیچ شبیه مانندی ندارد و هیچ همتا و همطرازی ندارد و متصف به صفات آفریدگان نیست. تو آنچه را که هشام بن سالم گفته، نگو بلکه آنچه را که مولای آل یقطین و دوست او گفته است، بگو.