رجال شیعه در ترازوی قضاوت

٧ـ أبو حمزه ثمالی ثابت بن دینار

٧ـ أبو حمزه ثمالی ثابت بن دینار

عبدالحسین موسوی در کتاب المراجعات گفته: «... و از جمله رجال حدیث، أبو حمزه ثمالی بن دینار می‌باشد که جزء معتمدترین و مشهورترین سلف صالح ماست که از أئمه‌ی ثلاثه یعنی امام صادق و امام باقر و امام زین العابدین کسب علم نموده است».

می‌گویم: تو می‌گویی که او جزء معتمدترین أسلاف ماست. اما اسلاف شما ثابت نموده‌اند که أبو حمزه شراب می‌نوشیده است. این محمدبن عمربن عبدالعزیز الکشی است که اصلی‌ترین و اصولی‌ترین عالم آنان در جرح و تعدیل می‌باشد که با سند از محمدبن حسین بن أبی خطاب روایت می‌کند که گفته: من و عامربن عبدالله بن جذاعه الأزدی و حج بن زائده در کنار دروازه‌ی باب الفیل نشسته بودیم که أبو حمزه ثمالی ثابت بن دینار بر ما وارد شد، و به عامربن عبدالله گفت: ای عامر! تو أبو عبدالله÷ را بر من شوراندی من گفتم: أبو حمزه شراب می‌نوشد؟ أبو عامر گفت: من أبو عبدالله÷را بر تو نشوراندم و تحریک ننمودم. اما از أبو عبدالله÷در مورد مسکرات سوال نمودم و او گفت: هر مسکری حرام است و أبو عامر گفته: اما أبو حمزه آن را می‌نوشد. أبی خطاب می‌گوید: أبو حمزه در آن حال گفت که: هم‌اکنون از خداوند طلب بخشش می‌کنم و نزد او توبه می‌کنم».

الکشی این روایت را از طریق علی بن حسن بن فضال نیز روایت نموده است. پس آن را رها کنید این همان شخص مورد اعتماد و سلف شماست که اعتراف به نوشیدن شراب و مسکرات می‌کند ولی با این وجود نسبت به آنچه که روایت نموده، اعتماد کامل دارید و او را جزء معتمدترین و مورد یقین‌ترین علمای خود به حساب می‌آورید.

گفته‌های علمای اهل سنت در باره این شخص:

امام أحمد گفته که: او شخص ضعیفی است در زمینه‌ی حدیث که هیچ ارزشی ندارد.

و ابن معین گفته: هیچ ارزشی ندارد.

أبو زرعه گفته: سخنان او سست می‌باشد.

أبو حاتم گفته: سخنان او سست است و سخنانش را نوشته است اما بدانها استناد نمی-شود.

جوزانی گفته: سخنانش پوچ و بیهوده است.

نسائی گفته: اصلاً مورد اعتماد نیست.

عمربن حفص بن غیاث گفته: پدرم سخنان أبو حمزه الثمالی را اصلاً مورد استناد قرار نمی‌داد. ابن عدی گفته: ضعف او در روایت‌هایش کاملاً مشخص است و او در روایت‌هایش بسیار ضعیف‌تر از دیگران می-باشد.

ابن اسعد گفته که: در هنگام خلافت أبو جعفر فوت نموده و البته بسیار ضعیف بوده است.

یزیدبن هارون گفته: او معتقد به رجعت است.

و أبو داود گفته که: ابن مبارک نزد او آمد و صحیفه‌ای را به او داد که حدیث بدی در مورد عثمانسدر آن بود، پس او صحیفه را به کنیزش باز پس داد و گفت: به او بگو خداوند تو و صحیفه‌ات را روسیاه و زشت گرداند.

یعقوب‌بن سفیان گفته: او ضعیف می‌باشد.

البرقانی از دار قطنی نقل نموده که: او کاملاً مردود و غیر قابل اعتماد است.

ابن حبان گفته: او در زمینه‌ی نقل اخبار و روایات بسیار دچار توهم و خیالپردازی شده تا اینکه در اثر غلو زیادش در مورد شیعه، از حد مورد استناد و احتجاج گرفتن خارج شده است.

و عقیلی و دولابی و ابن جارود او را جزء ضعفا در زمینه‌ی روایت حدیث به حساب آورده-اند.

این‌ها گفته‌های علمای جرح و تعدیل در مورد أبو حمزه بود که همگی او را در مورد احتجاج قرار دادن و استناد به گفته‌های او از اعتبار ساقط می‌دانند. پس آیا نعوذ بالله سخنان اینان را تکذیب کنیم یا اینکه گفته‌های کسی را تصدیق کنیم که عقیده‌ی او، دروغ و کتمان و گمراه نمودن را برای او مباح می-داند؟!!.

پناه بر خدا اگر ما این رافضی را به خاطر تقیه تصدیق کنیم و در دینمان بر او اعتماد کنیم.