موقف اسلام در مورد کفر یهود و نصارا

فهرست کتاب

دنباله‌روی از متشابهات

دنباله‌روی از متشابهات

در کتابم «المرجعة العليا في الإسلام للقرآن والسنة»آگاه گردانیده‌ام و در کتابی تحت عنوان «كيف نتعامل مع القرآن العظيم؟»بر قضیه‌ای که در نهایت حساسیت می‌باشد تأکید نموده‌ام که آن دلگرم بودن به (متشابهات) نصوص و اعراض و دوری از (محکمات) می‌باشد و این حال کسانی است که در قلب‌هایشان انحراف وجود دارد، همانگونه که خداوند در آیه هفت سوره آل عمران می‌فرماید: ﴿فَأَمَّا ٱلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمۡ زَيۡغٞ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَٰبَهَ مِنۡهُ ٱبۡتِغَآءَ ٱلۡفِتۡنَةِ وَٱبۡتِغَآءَ تَأۡوِيلِهِۦۖ وَمَا يَعۡلَمُ تَأۡوِيلَهُۥٓ[آل عمران: ٧] «اما کسانی که در دل‌هایشان انحراف وجود دارد و برای فتنه‌جویی و طلب تأویل آن از متشابه پیروی می‌کنند».

و این حال ثابت قدمان در علم نمی‌باشد کسانی که در دین به ثبات رسیده‌اند. ایشان کسانی هستند که متشابهات را بر محکمات عرضه می‌دارند چون محکمات اصل هستند و آن اصل و پایه کتاب و بخش عمده آن است. پس واجب است که متشابهات را در روشنایی و چارچوب آن فهمید آنچنانکه ضبط شده و حکم گردیده است. ولی آن‌ها – متأسفانه - بر عکس قضیه عمل می‌کنند. در این کار یا از هوای خود پیروی می‌کنند یا از هوای و آرزوی کسانی که جاهل هستند.

و می‌بینیم که نویسنده- خداوند ما و او را هدایت کند- به دنبال متشابهات نصوص می‌رود و می‌خواهد با استفاده از آن پایه و اساسی برای مقوله خویش اتخاذ نماید و از نصوص محکم و قطعی غافل می‌شود که در دلایل آن‌ها هیچ شبهه و احتمالی وجود ندارد که از ارزش آن بکاهد. خصوصاً این که او به این آیات متشابه استناد می‌کند اما برای معنی آن به رأی علمای امت در فهم آن رجوع نمی‌نماید… یک بار از ابن عطیه نقل می‌کند اما این نقل، او را از حق بی‌نیاز نمی‌کند.

به این سخن الله تعالی استناد می‌کند: ﴿وَكَيۡفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِندَهُمُ ٱلتَّوۡرَىٰةُ فِيهَا حُكۡمُ ٱللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوۡنَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَۚ وَمَآ أُوْلَٰٓئِكَ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٤٣[المائدة: ۴۳] «و چگونه تو را حاکم قرار دادند با این که تورات نزد آن‌هاست و در آن حکم خدا آمده است؟ سپس آنان بعد از این پشت می‌کنند و آنان مؤمن نیستند».با این که مقصود به حکم خدا در این آیه حکم رجم کسی است که از آن شانه خالی می‌کند کما این که بحث‌کننده آن را از صحیح بخاری نقل می‌کند.

و به این سخن الله تعالی استناد می‌کند که می‌فرماید: ﴿وَلۡيَحۡكُمۡ أَهۡلُ ٱلۡإِنجِيلِ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فِيهِۚ وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٤٧[المائدة: ۴٧] «اهل انجیل باید به آنچه خداوند در آن نازل نموده حکم کنند و هرکس به آنچه خداوند نازل نموده حکم نکند پس آنان فاسقان هستند».در حالی که مراد از حکم به آنچه خداوند در آن نازل نموده مژده به آمدن محمد و رسالتش و باقی احکام و وصیت‌های اخلاقی می‌باشد.

اولی‌تر این است برای این که حق روشن گردد به اهل خودش از ائمه و مفسرین سلف و خلف رجوع نماییم تا بدانیم در باره این دو آیه چه گفته‌اند.

آیا نویسنده از این که به آنان مراجعه ننموده، می‌خواهد بگوید: که به آن‌ها احتیاجی ندارد؟ او از همه علمای این امت، مفسرین، محدثین، متکلمین و فقها عالمتر بوده است!!

صاحب المنار در تفسیر این آیات می‌گوید:

با من تفسیر این آیات در المنار پیرامون آنچه که نویسنده به آن استناد می‌کند را مرور کن و آن این سخن الله تعالی می‌باشد: ﴿وَكَيۡفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِندَهُمُ ٱلتَّوۡرَىٰةُ فِيهَا حُكۡمُ ٱللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوۡنَ مِنۢ بَعۡدِ ذَٰلِكَۚ وَمَآ أُوْلَٰٓئِكَ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٤٣[المائدة: ۴۳] «و چگونه تو را حُکم قرار دادند با این که تورات نزد آن‌هاست و در آن حکم خدا آمده است؟ سپس آنان بعد از این پشت می‌کنند و آنان مؤمن نیستند».

صاحب المنار می‌گوید: این تعجب بسیار الله تعالی برای پیامبرش از کار عجیب این قوم می‌باشد. آن‌ها یاران شریعتی هستند که از آن روی می‌گردانند و به سوی پیامبری که با شریعت دیگری آمده است و در حالی که به او ایمان ندارند، می‌روند تا بر آن‌ها حکم نماید. یعنی این که چگونه تو را حکم قرار می‌دهند در قضیه زنا یا دیه در حالی که در تورات که شریعت‌شان می‌باشد در آن حکم خدا در آنچه حکم کردی وجود دارد سپس از حکم تو بعد از این که به آن راضی شدند و آن را بر شریعت‌شان برتری دادند تا موافق آن باشد، روی می‌گردانند؟ یعنی این که هنگامی که در آن اندیشه می‌کنی آن را از عجیب‌ترین کارها می‌بینی و سببش هم آن است که آن‌ها ایمان درستی به تورات و به تو ندارند و این آیه در شأن ایشان است: ﴿أَفَرَءَيۡتَ مَنِ ٱتَّخَذَ إِلَٰهَهُۥ هَوَىٰهُ وَأَضَلَّهُ ٱللَّهُ عَلَىٰ عِلۡمٖ[الجاثیة: ۲۳] «آیا دیدی کسی که هوای خود را اله قرار داده و خداوند دانسته او را گمراه گردانیده است».کسی که به شریعتی ایمان داشته باشد از آن روی نمی‌گرداند و به سوی غیر آن نمی‌رود مگر این که آنچه به سوی آن می‌رود نیز شریعت پروردگار باشد که اولی را تأیید نماید، یا آن به خاطر اقتضای احوال بندگانش، حکمش نسخ شده باشد. ایشان حکم تورات را ترک کردند در حالی که مدعی ایمان و تبعیت از آن بودند زیرا آن موافق هوا و هوسشان نبود. و پیش تو آمدند تا درباره ایشان حکم کنی امیدوار بودند که موافق آرزوهای آنان باشد، سپس از آن روی گرداندند و اعراض نمودند هنگامی که آن را موافق هوس‌های خویش ندیدند. پس آن‌ها نه به تورات و نه به تو و نه به توراتی که بر موسی نازل شد و نه به قرآن که بر تو نازل گشته ایمان ندارند. می‌گویند که مؤمن هستند و گمان می‌کنند همین که گفتند ایماندارند، مؤمن می‌شوند در حالی که از حقیقت ایمان در قلب‌شان و تبعیت از آن با اعمال‌شان و اظهار آن با زبانشان غافلند. ولی زبان دانسته یا ندانسته آن را تکذیب می‌کند. پس کسی که یقین داشته باشد تسلیم می‌گردد و مطابق آن عمل می‌کند زیرا تسلیم شدن همان دلیل بزرگی بر اراده است و اراده، جوارح را به عمل وا می‌دارد.

اما حکم رجم در تورات که امروزه نیز اینچنین می‌باشد مخصوص بعضی از زناکاران است. در فصل ۲۲ سفر دوم بعد از بیان این که کسی با دختری ازدواج کرد و او را دختر نیافت آنگاه در جلوی در منزل پدرش اورا رجم می‌کند: (هنگامی که مردی را همراه زنی شوهردار در حال زنا یافتید هر دو کشته می‌شوند، تا بدی از بنی اسرائیل دور گردد. در فصل ۲۳ می‌گوید: هنگامی که دختر خواستگاری شده را همراه مردی در حال زنا یافتید هر دوی آن‌ها را به سوی دروازه شهر ببرید و با سنگ آن‌ها را رجم نمایید تا زن به سبب آن بمیرد و این به سبب آن است که فریاد رسی ندارد و مرد نیز به سبب آن بمیرد چون زن دوستش را پست و ذلیل کرده است و با آن شر و بدی از میانتان دور می‌شود.) سپس احکام دیگری از زنا را بیان می‌دارد که از آن جمله قتل یکی از زناکاران، گرفتن غرامت و ازدواج با زنی که با او زنا شده است، می‌باشد.

و از آنچه در اینجا لازم است که آگاهی داده شود این است که داعیان مسیحی به این آیه استناد می‌کنند که آنچه از تورات در دست آن‌ها و یهودیان می‌باشد همانی است که خداوند بر موسی نازل نموده و در آن تغییر و تحریفی عارض نشده است.

این بدان خاطر است که آن‌ها نیز به مانند یهود از قرآن آنچه که موافق هوا و هوسشان می‌باشد را می‌گیرند و آنچه مخالف ایشان است را دور می‌اندازند. ایمانداران کسانی هستند که به تمام کتاب ایمان داشته باشند. قرآن برای ما بیان می‌کند که آن توراتی که آنان از آن سخن می‌گویند و ادعا می‌کنند که شریعت‌شان است در آن حکم خداوند در مورد آن قضیه‌ای که پیش رسول اللهصرفتند تا در بین‌شان حکم کند وجود داشت و خداوند راست می‌گوید و او راستگوترین گویندگان است. و همچنین برای ما بیان می‌کند ایشان کلام را از جایگاهی که در آن قرار داشت تحریف کردند. و بهره‌ای از آنچه به آن‌ها داده شده بود را فراموش کردند آن‌ها قسمتی از کتاب را برگزیده و قسمت دیگر را فراموش کرده و آن را ضایع نمودند. و به تحقیق خدوند متعال در این فرموده نیز راست فرمود. هنگامی که امت قرآن به وسیله قرآن از میان امت‌ها خارج شدند و تاریخ اهل کتاب و غیر ایشان مانند بابلیان را شناختند برایشان آشکار گردید خبرهایی که قرآن در آن باره بیان داشته از جمله معجزات قرآن است و دلالت می‌کند که آن از جانب خداست. از این رو برایشان آشکار گردید که توراتی که موسی آن را نوشت از دست داده و آن را نیافتند، بلکه تنها بعضی از علمایشان آنچه از تورات را که حفظ نموده بودند با آنچه از آن نبود و با آن مخلوط گشته بود را نوشتند و توراتی که در دستشان است آن را ثابت می‌کند کما این که آن را در تفسیر اول سوره آل عمران و تفسیر آیه ۱۴و۱۵ از این سوره هم بیان نموده‌ام.

﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا ٱلتَّوۡرَىٰةَ فِيهَا هُدٗى وَنُورٞۚ يَحۡكُمُ بِهَا ٱلنَّبِيُّونَ ٱلَّذِينَ أَسۡلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ وَٱلرَّبَّٰنِيُّونَ وَٱلۡأَحۡبَارُ بِمَا ٱسۡتُحۡفِظُواْ مِن كِتَٰبِ ٱللَّهِ وَكَانُواْ عَلَيۡهِ شُهَدَآءَۚ فَلَا تَخۡشَوُاْ ٱلنَّاسَ وَٱخۡشَوۡنِ وَلَا تَشۡتَرُواْ بِ‍َٔايَٰتِي ثَمَنٗا قَلِيلٗاۚ وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡكَٰفِرُونَ ٤٤[المائدة: ۴۴] «ما تورات را که در آن رهنمود و روشنایی بود نازل کردیم. پیامبران به موجب آن برای یهود داوری می‌کردند و بزرگان و دانشمندان به سبب آنچه از کتاب خدا به آن‌ها سپرده شده و برآن گواه بودند. پس از مردم نترسید و از من بترسید و آیات مرا به بهای ناچیزی مفروشید و کسانیکه به موجب آنچه که خداوند نازل نموده حکم نکند، آنان خود کافرانند».تا آنجا که می‌فرماید: ﴿وَلۡيَحۡكُمۡ أَهۡلُ ٱلۡإِنجِيلِ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فِيهِۚ وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٤[المائدة: ۴٧] «اهل انجیل باید به آنچه خداوند در آن نازل نموده حکم کنند و هرکس به آنچه خداوند نازل نموده حکم نکند پس آنان فاسقان هستند».

صاحب المنار می‌گوید: این آیات رشته پیوسته قبل و بعد از خود می‌باشد و هدف از آن بیان این نکته است که تورات برای بنی اسرائیل مایه هدایت بود، پس هنگامی که فساد در میان‌شان زیاد گشت از عمل به آن اعراض نمودند و مثل آن را برای انجیل و اهلش بیان می‌کند.سپس به ذکر نازل شدن قرآن، مزیت و حکمت آن می‌پردازد. دانسته می‌شود که هدف از آن هدایت شدن به وسیله دین است و کسی که خود را به آن نسبت می‌دهد اما به آن عمل نمی‌کند به او نفعی نمی‌رساند از این رو از هدایت و نورش جز با اقامه کردن و عمل نمودن به آن بهره‌مند نمی‌گردد. همانا اهل کتاب هوس‌هایشان را بر هدایت دینشان ترجیح دادند. و آن باعث شد که ایشان را از نور قرآن و اقتدا به آن کور نماید. خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّآ أَنزَلۡنَا ٱلتَّوۡرَىٰةَ فِيهَا هُدٗى وَنُورٞۚ[المائدة: ۴۴] یعنی این که «ما تورات را بر موسی نازل کردیم که مشتمل بر هدایت در عقیده و احکام بود»و به وسیله آن بنی اسرائیل را از بت‌پرستی مصری‌ها و گمراهی‌شان خارج نمود و بر نوری که با آن راه دین و دنیایشان را روشن می‌نماید، آنان را بهره‌مند نمودیم. ﴿يَحۡكُمُ بِهَا ٱلنَّبِيُّونَ ٱلَّذِينَ أَسۡلَمُواْ لِلَّذِينَ هَادُواْ[المائدة: ۴۴] قانونی برای حکم کردن نازل نمودیم که به وسیله پیامبران- موسی و پیامبران بعد از او از بنی اسرائیل- برای طایفه زمان خود حکم می‌کردند که با بعثت عیسی ابن مریم- علیهما السلام- آن پایان یافت. و آنان کسانی هستند که خود را تسلیم خداوند نمودند و برای او دین را بر اساس دین ابراهیم- علیه السلام- خالص گردانیدند. پس اسلام دین همه پیامبران است و تمام آنچه که یهود و نصاری از اسباب تفرق در دین ایجاد کردند باطل و گمراهی آشکاری می‌باشد. آن‌ها تنها برای اهل یهود حکم می‌کردند زیرا شریعت مخصوص یهود بود و عالمگیر نبود. و برای آن بود که آخرین آن‌ها عیسی÷فرمود: من جز به سوی دروغگویان گمراه بنی اسرائیل فرستاده نشده‌ام. و برای داود، سلیمان و عیسی غیر از آن شریعتی نبود.

الله تعالی می‌فرماید: ﴿وَلۡيَحۡكُمۡ أَهۡلُ ٱلۡإِنجِيلِ بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ[المائدة:۴٧] جمهور ﴿وَلۡيَحۡكُمۡرا به صیغه امر قرائت نموده‌اند که بازگو‌کننده لفظ سخنی است که از آن حذف شده است.- مانند آن در قرآن بسیار است.- یعنی معنی آن این می‌شود که: و گفتیم اهل انجیل به احکامی که خداوند در انجیل نازل نموده حکم کنید یعنی به آن‌ها دستور دادیم که به آن عمل کنند، که مانند این سخن است که در باره اهل تورات گفته شد: ﴿وَكَتَبۡنَا عَلَيۡهِمۡ فِيهَآ[المائدة: ۴۵] و ما بر آنان در آن این را نوشتیم. ﴿وَلۡيَحۡكُمۡبا کسره لام قرائت نمود. یعنی اهل انجیل به آنچه خداوند در آن نازل نموده بود حکم کنند. و جایز است: ﴿وَهُدٗى وَمَوۡعِظَةٗ لِّلۡمُتَّقِينَ ٤٦[المائدة: ۴۶] مفعولُ لاجله و ﴿وَلۡيَحۡكُمۡعطف بر آن باشد با اظهار کردن لام که دارای فاعل‌های مختلفی هستند. هرگونه آن را قرائت و تفسیر کنی آیه دلالت نمی‌کند بر این که قرآن به نصاری امر کند که به انجیل حکم کنند همانگونه که داعیان مسیحی به گمان خویش به وسیله آن عوام مسلمان را به اشتباه انداخته‌اند. به عبارت دیگر، اگر فرض کنیم که به ایشان چنین امری هم بکند برای تعیین امری می‌باشد که از انجام آن ناتوانند و اقامه حجتی بر آن‌ها است زیرا آن‌ها نمی‌توانند به انجیل عمل کنند و هیچگاه توانایی آن را ندارند. و برای آن تکمیل کننده‌ای می‌آید: ﴿وَمَن لَّمۡ يَحۡكُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡفَٰسِقُونَ ٤٧[المائدة: ۴٧] یعنی ایشان از چارچوب دین خارج شده‌اند و جزء دینداران به حساب نمی‌آیند یا این که با تجاوز به احکام و آداب آن از اطاعت خداوند خارج شده‌اند. و خداوند بعد از آن می‌فرماید: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِۖ فَٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُۖ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ عَمَّا جَآءَكَ مِنَ ٱلۡحَقِّۚ لِكُلّٖ جَعَلۡنَا مِنكُمۡ شِرۡعَةٗ وَمِنۡهَاجٗاۚ وَلَوۡ شَآءَ ٱللَّهُ لَجَعَلَكُمۡ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗ وَلَٰكِن لِّيَبۡلُوَكُمۡ فِي مَآ ءَاتَىٰكُمۡۖ فَٱسۡتَبِقُواْ ٱلۡخَيۡرَٰتِۚ إِلَى ٱللَّهِ مَرۡجِعُكُمۡ جَمِيعٗا فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمۡ فِيهِ تَخۡتَلِفُونَ ٤٨ وَأَنِ ٱحۡكُم بَيۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ وَلَا تَتَّبِعۡ أَهۡوَآءَهُمۡ وَٱحۡذَرۡهُمۡ أَن يَفۡتِنُوكَ عَنۢ بَعۡضِ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ إِلَيۡكَۖ فَإِن تَوَلَّوۡاْ فَٱعۡلَمۡ أَنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ أَن يُصِيبَهُم بِبَعۡضِ ذُنُوبِهِمۡۗ وَإِنَّ كَثِيرٗا مِّنَ ٱلنَّاسِ لَفَٰسِقُونَ ٤٩ أَفَحُكۡمَ ٱلۡجَٰهِلِيَّةِ يَبۡغُونَۚ وَمَنۡ أَحۡسَنُ مِنَ ٱللَّهِ حُكۡمٗا لِّقَوۡمٖ يُوقِنُونَ ٥٠[المائدة: ۴۸ – ۵۰].

«و ما این کتاب را به حق به سوی تو فرو فرستادیم در حالی که تصدیق‌کننده کتاب‌های پیشین و حاکم بر آن‌هاست. پس میان آن‌ها بر اساس آنچه خداوند نازل نموده حکم کن و از هواهایشان از حقی که به سوی تو آمده پیروی مکن. برای هریک از شما شریعت و راه روشنی قرار دادیم و اگر خدا می‌خواست شما را یک امت قرار می‌داد ولی خواست تا شما را در آنچه داده بیازماید پس در کارهای نیک به سوی خدا سبقت بگیرید. بازگشت همه به سوی خداست آنگاه در باره آنچه با هم اختلاف می‌کنید آگاهتان خواهد کرد. و میان آن‌ها به موجب آنچه خداوند نازل کرده داوری کن و از هواهایشان پیروی مکن و از آنان برحذر باش مبادا تو را در بخشی از آنچه خدا بر تو نازل کرده به فتنه دراندازند پس اگر پشت کردند بدان که خدا می‌خواهد آنان را فقط به سزای پاره‌ای از گناهانشان برساند، و در حقیقت بسیاری از مردم نافرمانند. آیا خواستار حکم جاهلیتند؟ و برای مردمی که یقین دارند، داوری چه کسی از خدا بهتر است؟»

صاحب تفسیر المنار می‌گوید: این آیات تمام‌کننده بحث قبلی می‌باشد: خداوند تورات را و سپس انجیل را بر بنی اسرائیل نازل نمود و آن را که در آن دو هدایت و نور بود، قرار داد؛ برپا داشتن آن را بر ایشان واجب نمود و تأکید نمود هرکس حکم آن را ترک کند دچار گناه شده است. بعد از آن قرآن را بر خاتم پیامبران و فرستادگان که موافق کتاب‌های پیشین بود را نازل نمود. حکمت او تعدد شریعت‌ها و راه‌های هدایت را اقتضا نمود پس آنان مقدمه و وسیله بودند و این مقصد و نتیجه می‌باشد. خداوند می‌فرماید: ﴿وَأَنزَلۡنَآ إِلَيۡكَ ٱلۡكِتَٰبَ بِٱلۡحَقِّ مُصَدِّقٗا لِّمَا بَيۡنَ يَدَيۡهِ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِۖ[المائدة: ۴۸] «و ما این کتاب را به حق به سوی تو فرو فرستادیم در حالی که تصدیق‌کننده کتاب‌های پیشین و حاکم بر آن‌هاست».بنابراین وقتی که به طور مطلق اسم کتاب الهی به میان می‌آید منظور قرآن مجید است- و حکمت از بکار بردن کتاب بعد از این که کتاب موسی را به اسم خاص خود[تورات] و کتاب عیسی را به اسم خاص خود[انجیل] بکار برد همین می‌باشد- و همانگونه که لفظ نبی در کتاب‌هایشان آمده است بر همین امر دلالت می‌نماید- و معنی ﴿بِٱلۡحَقِّاین می‌شود که ما آن را نازل کردیم و به حق آن را یاری می‌کنیم و محتویات آن را پابرجا می‌داریم و باطل بر آن راه ندارد، تصدیق‌کننده کتاب‌های قبل از خود مانند تورات و انجیل می‌باشد یعنی تصدیق می‌کند که آن از جانب خداست و پیامبرانی که برای آن آمدند چیزی از طرف خود بر آن نبستند.

و اما این سخن: ﴿وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِۖ- یعنی بر کتاب‌های الهی- نگهبان و شاهد است؛ حقیقت حال در زمان نازل شدن را بیان می‌کند و در باره شأن آن، از فراموش کردن فایده‌های عظیم آن و تباه نمودنش، و تحریف بیشتر آنچه باقی مانده بود و تفسیر نادرست آن، و اعراض از حکم و عمل به آن سخن می‌گوید و او بر آن حکم می‌کند زیرا بعد از آن آمده است. ابن جریر از ابن عباس بکه گفت: ﴿وَمُهَيۡمِنًا عَلَيۡهِ- یعنی بر آن امین است و بر کتاب‌هایی که قبل از آن بودند، حکم می‌کند. و فریابی، سعید بن منصور، بیهقی و روایت‌کننده تفسیر مأثور از ابن عباس بنقل می‌کنند که گفت: ما بر آن امین هستیم و در روایت دیگری گفت: بر همه کتاب‌های پیشین شاهد است.