موقف اسلام در باره اهل كتاب و مشركين
نویسنده میگوید: «هنگامی که فقه اسلامی حکم بر کفر یا مشرک بودن اهل کتاب کرده و آنان را در مرتبه کفار و مشرکین قرار داده است در آن صورت عقیده آنها فاسد بود و در دین اسلام جایگاه خاصی به آنها داده نمیشد. چیزی که باعث شد از بکار بردن اعمال شدید و سختگیرانه بر علیه آنها خودداری شود و با دستهای که ضد برادران مسیحی ما هستند جنگ شود، که مسلمانان از آنها چشم برنمی داشتند. الله تعالی میفرماید: ﴿فَإِذَا ٱنسَلَخَ ٱلۡأَشۡهُرُ ٱلۡحُرُمُ فَٱقۡتُلُواْ ٱلۡمُشۡرِكِينَ حَيۡثُ وَجَدتُّمُوهُمۡ وَخُذُوهُمۡ وَٱحۡصُرُوهُمۡ وَٱقۡعُدُواْ لَهُمۡ كُلَّ مَرۡصَدٖۚ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَءَاتَوُاْ ٱلزَّكَوٰةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمۡۚ...﴾[التوبة: ۵] «چون ماههای حرام سپری شد مشرکان را هر کجا یافتید بکشید و آنان را دستگیر کنید و به محاصره درآورید و در هر کمینگاهی به کمین آنان بنشینید پس اگر توبه کردند و نماز برپا داشتند و زکات دادند راه برایشان گشاده گردانید...».
به نویسنده میگویم: علمای فقه اسلامی حکم کفر اهل کتاب را صادر نکردند بلکه خداوند در آیات کتابش آن را صادر نمود و بر زبان رسول اللهصآن را جاری ساخت و بر این علمای فقه، توحید، تفسیر، حدیث و تمام علمای امت در رشتههای اختصاصی بر آن متفق شدند.
بر این حکم اصلی احکام فرعی بسیاری مترتب میگردد کما این که در قسمت ارث، مسلمان از کافر و کافر از مسلمان ارث نمیبرد. یهود و نصاری از مسلمان و بلعکس ارث نمیبرند. و همچنین در شهادت دادن و جنایات مثل هم نیستند (مسلمان به خاطر کافر کشته نمیشود.)- کما این که جمهور فقهاء ظاهر آن را گرفته اند- و غیر از آنچه که گفته شد.
و این بدین معنی نیست که آنها در مرتبه واحدی با مشرکین که قرآن آنها را ذکر میکند، هستند. و آنچه قرآن در آن باره نازل شد مربوط به بتپرستان عرب و امثال آنها میباشند. و آنان کسانی هستند که آیه سوره توبه به خاطرشان نازل شد: ﴿فَإِذَا ٱنسَلَخَ ٱلۡأَشۡهُرُ ٱلۡحُرُمُ﴾.
قرآن به نکاح در آوردن زنان مشرک را حرام میکند و نکاح زنان اهل کتاب را اجازه میدهد. و این نهایت تسامح با مخالفین عقیده است و هیچ دینی از ادیان چنین تسامحی را نداشتهاند.
کما این که قرآن به مجادله با آنها به شیوه احسن امر میکند: ﴿۞وَلَا تُجَٰدِلُوٓاْ أَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ إِلَّا بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ إِلَّا ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنۡهُمۡۖ﴾[العنكبوت:۴۶] «و با اهل کتاب جز به شیوه نیکو مجادله ننمایید مگر کسانی از ایشان که ظلم کردند».
سپس این که کفار- حتی مشرکینشان- در اسلام دارای یک جایگاه نمیباشند. بعضی از آنها صلح پذیر و بعضی اهل محاربه میباشند. و بر حسب جایگاهشان اسلام با آنها رفتار میکند.
آنچه که گفته شد در دو آیه از قرآن که نحوه معامله با غیر مسلمانان را بیان میدارد توضیح داده میشود: ﴿لَّا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ لَمۡ يُقَٰتِلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَلَمۡ يُخۡرِجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ أَن تَبَرُّوهُمۡ وَتُقۡسِطُوٓاْ إِلَيۡهِمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُقۡسِطِينَ ٨ إِنَّمَا يَنۡهَىٰكُمُ ٱللَّهُ عَنِ ٱلَّذِينَ قَٰتَلُوكُمۡ فِي ٱلدِّينِ وَأَخۡرَجُوكُم مِّن دِيَٰرِكُمۡ وَظَٰهَرُواْ عَلَىٰٓ إِخۡرَاجِكُمۡ أَن تَوَلَّوۡهُمۡۚ وَمَن يَتَوَلَّهُمۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ ٩﴾[الممتحنة: ۸ - ٩] «خداوند شما را از نیکی کردن و عدالت با کسانی که در دین با شما نجنگیده و از دیارتان بیرون نکردهاند، باز نمیدارد زیرا خداوند دادگران را دوست میدارد. بلکه شما را از دوستی با کسانی باز میدارد که در دین با شما جنگ کرده و از خانه هایتان بیرون رانده و در بیرون راندنتان با همدیگر همدست شدهاند و هرکس آنان را به دوستی گیرد آنان همان ستمگرانند.»خداوند در این آیه ما را از نیکی کردن و رفتار عادلانه با مخالفان هر چند مشرک باشند، منع نمیکند همانند کسانی که دو آیه سوره ممتحنه در شأن آنها نازل شد. قرآن لفظ (البر) را به کار برده و این کلمه از بزرگترین حقوق بعد از حق الله است که آن حق پدر و مادر میباشد. پس گفته شده: [بر الوالدين]«به پدر و مادرتان نیکی کنید». و این ردی بر نویسنده است که گفت: اگر عقیده آنها فاسد بود اسلام برای ایشان منزلت خاصی را قائل نمیشد.
در ادامه بیشتر از تسامح مسلمانان با مخالفینش سخن میگوییم با این که بر بطلان دین و عقیده آنها معتقدیم.
بسیاری از مسلمانان را میبینیم که با زنان مسیحی ازدواج نمودند و آنها نیز بر دین خود ماندند و با همسران مسلمانشان در نهایت اکرام زندگی کردند.
و مفهوم آنچه نویسنده ذکر میکند این است که شدت و تندی باید با مشرکین و بتپرستان باشد و جایز نیست آن را برای اهل کتاب به کار برد! در حالی که ما شدت و تندی را برای هیچ کس هر چند بتپرستی مشرک باشد جز بر اساس شروط و ضوابطش جایز نمیدانیم.