نابرابری در عطیه و بخشش به فرزندان:
برخی از مردم تنها به بعضی فرزندان خود عطیه و بخشش میدهند، و به دیگران کمتر توجه میکنند، بنا به قول راجع این عمل حرام و ناجایز میباشد، مگر در صورتی که این عمل براساس مجوز و مصلحتی شرعی انجام شده باشد، مانند این که یکی از فرزندان نیازی داشته باشد که دیگران ندارند، مانند موارد بیماری، وام و یا به عنوان جایزه برای حفظ قرآن و یا این که از فرزندان عیالوار و یا مشغول تحصیل است، و یا این که تاکنون کار مناسبی برایش پیدا نشده باشد، و مواردی دیگر و در چنین صورتی پدر باید نیتش این باشد که اگر یکی دیگر از فرزندانش به چنین کمکی نیاز پیدا کند، او را نیز کمک خواهد کرد، دلیل کلی این است که خداوند متعال میفرماید: ﴿ٱعۡدِلُواْ هُوَ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ﴾[المائدة: ۸]. «به عدالت رفتار کنید که آن به تقوی نزدیکتر است».
و دلیل خاص در این مورد روایتی که از نعمان بن بشیرسروایت شده که میگوید: پدرش او را نزد پیامبر جبرد و گفت (یا رسول الله) من به این پسرم بردهای بخشیدهام، پیامبر جفرمودند: آیا به همه فرزندانت همین مقدار بخشیدهای؟ گفت: خیر. پیامبر جفرمودند: آن را باز بگیرد [۸۲]. و بنا به روایتی فرمودند: «از بترسید و میان فرزندانتان عدل کنید» میگوید، برگشت و عطیه اش را باز گرفت [۸۳]. و در روایتی دیگر اینگونه آمده است: «پس در این صورت مرا گواه مگیر، زیرا من بر ظلم گواهی نمیدهم» [۸۴].
قول امام احمدساین است که در عطیه نیز مانند میراث به پسر دو برابر دختر داده شود [۸۵]، در بسیاری از خانوادهها پدر از خدا نمیترسد و برخی از فرزندانش را بیشتر از بقیه مورد لطف قرار داده، و اموالی میبخشد و به اینگونه در میان فرزندان خود دشمنی و کینه ایجاد میکند، و چه بسا فقط به خاطر این که یکی از فرزندانش به عموهایش شباهت دارد، به او امواری میبخشد، اما آن دیگری را که به داییهایش بیشتر شباهت دارد، محروم میگرداند، و یا این که فرزندان یکی از همسرانش را بیشتر میدهد و آنان را در مدارس ویژه و غیر انتفاعی ثبت نام میکند، اما به فرزندان همسر دیگرش چنین توجهی ندارد، و تأثیر سوء این عملکرد نادرست سرانجام به خود او برمیگردد، زیرا فرزندی که محروم مانده در آینده به پدرش احسان نمیکند، پیامبر جبه فردی که در عطیه و بخشش بین فرزندانش نابرابری کرده بود، فرمودند: «آیا مگر دوست نداری که فرزندانت همه یکسان به تو احسان کنند» [۸۶].
[۸۲] فتح الباری: ۵/ ۲۱۱. [۸۳] فتح الباری: ۵/ ۲۱۱. [۸۴] صحیح مسلم: ۳/ ۱۲۴۳. [۸۵] مسائل الامام احمد لابی داود: ۲۰۴. [۸۶] مسند احمد: ۴/ ۲۶۹ و مسلم، ش ۱۶۲۳.