محرمات

فهرست کتاب

اسبال و کشیدن لباس بر زمین:

اسبال و کشیدن لباس بر زمین:

اسبال و فرو هشتن لباس امری است که مردم آن را مسأله‌ای معمولی و پیش‌پاافتاده می‌پندارند، در صورتی که نزد خداوند اهمیتی فراوان دارد، اسبال یعنی فرو هشتن و پایین ‌انداختن لباس پایین‌تر از شتالنگ (استخوان برآمده قسمت پایینی ساق)، لباس‌های برخی از مردم به زمین می‌رسد، و برخی دیگر از این نیز فراتر رفته و لباس‌هایشان را بر زمین می‌کشانند.

ابوذرسروایت نموده که پیامبر جفرمودند: «خداوند متعال در قیامت سه شخص را به نگاه رحمت نمی‌نگرد، و آنان را پاکیزه نمی‌گرداند و عذابی دردناک در انتظارشان است، آن که ازار (شلوار) خود را از شتالنگ پایین‌تر کند، و آن که بر مردم منت نهد، (در روایتی آمه: کسی که چون به شخصی چیزی می‌دهد بر او منت می‌نهد) و کسی که متاعش را با سوگند دروغ به فروش برساند» [۱۱۳].

کسانی که ادعا می‌کنند که اسباب ازار آنان از روی کبر و غررو نیست، و در واقع با این گفتار خود را تزکیه می‌نمایند، این سخن آنان مورد قبول نیست و وعیدی در این باره آمده عام است چه کسی قصد تکبر را داشته باشد، یا خیر، انگونه که پیامبر جدر حدیثی می‌فرمایند: «هر قسمتی از پا پایین‌تر از شتالنگ را که ازار (شلوار) بپوشاند در آتش جهنم خواهد بود» [۱۱۴].

و اگر کسی از روی غرور و تکبر لباسش را پایین بیاندازد، عقوبت وی شدیدتر و عذابش سخت‌تر می‌گردد، آنگونه که پیامبر جدر حدیثی دیگر فرموده‌اند: «هرکس از روی تکبر و غرور لباسش را بر زمین بکشاند، خداوند روز قیامت به سوی او (به نظر رحمت) نمی‌نگرد» [۱۱۵]. و علتش نیز این است که مرتکب دو کار حرام گشته است.

اسبال و فرو هشتن هر لباسی حرام و ناجایز است، آنگونه که در حدیث عبدالله بن عمرسآمده، وی می‌گوید: پیامبر جفرمودند: «اسبال در ازار (شلوار) پیراهن و عمامه است، هرکس از روی تکبر یکی از این‌ها را بر زمین بکشد، خداوند روز قیامت به‌سوی او نمی‌نگرد» [۱۱۶].

برای زن جایز است که برای احتیاط و پرهیز از برهنگی هنگام وزش باد، لباس خود را یک وجب و حتی یک گز هم از قد خود درازتر کند، اما در این باره نباید از حد معمول فراتر روند، آنگونه که در برخی لباس‌های عروسی دیده می‌شود که گاه چندین وجب و متر از دق عروس درازتر دوخته شده اند و بسا شخصی به دنبال عروس مسؤلیت جمع‌ نمودن لباس وی را به عهده می‌گیرد و آن را حمل می‌کند.

[۱۱۳] مسلم: ۱/ ۱۰۲. [۱۱۴] مسند احمد: ۶/ ۲۵۴. [۱۱۵] بخاری: ش ۳۴۶۵. [۱۱۶] ابوداود: ۴/ ۳۵۳.