عهد دوّم: کتاب عهد جدید
نامگذاری این عهد به نام عهد جدید مربوط به چیزی است که پولس [۱۶]به آن اشاره کرده است، که یسوع مسیحی بر روی صلیب مرده و خونش ریخته شده است به همین خاطر گفتهاند یسوع شریفترین و عالی مقامترین عهد جدید است. کتاب بزرگ عهد جدید شامل مسائل و تقسیمات زیر است:
۱- انجیلهای چهارگانه که ذکر شدند.
۲- اعمال و کارهای فرستادگان که از تاریخ پیدایش کلیسا و ظهور پولس صحبت میکند.
۳- رسالههای مقدس که شامل موعظهها و راهنماییهایی برای کلیساها میباشد و تعداد آنها بیست و یک رساله است که چهارده رساله را پولس نوشته است. و هفت رسالهی دیگر آن را رسالههای کاتولیکی مینامند [۱۷].
[۱۶] الغفران بین الإسلام والمسیحیة، ص ۲۷ – ۲۹ با اختصار. [۱۷] پولس در اصل اسمش شاول است، که قبلاً یک یهودی متعصب بود و با مسیحیت مبارزه میکرد بعداً مسیحی شد و به گمان خود تعالیم مسیحیت را مستقیماً از حضرت عیسی÷گرفته است. همانطور که در کتاب اعمال الرسل اصلاح شدهی نهم شماره ۱ الی ۲۰ آمده است: با این عبارت: شاول پیوسته تهدیدات و اعلام جنگ و کشتن را نسبت به شاگردهای ربّ و إله إعمال میکرد، پیش رئیس کاهنها میرفت، و از او میخواست رسالههایی برای جامعهی دمشق بنویسید، بالآخره فرصتی برای شاول پیدا شد که جمعی از زنان و مردان را به اورشلیم برساند، هنگام رفتن و پیمودن، در میان راه گفته شد که به دمشق نزدیک شدهایم، ناگهان از آسمان نوری اطراف آن را فرا گرفت! بر زمین افتاد و صدایی را شنید که به او میگوید: شاول، شاول چرا به من ستم میکنی؟ او گفت: سرورم شما کیستی؟ خدا (ربّ) گفت: من یسوع آن کسی هستم که تو به او ستم میکنی. برای شما سخت است که با لگد به پهلوی دیگران بزنی؟ شاول در حالی که میلرزید و متحیر و حیران بود گفت: یا رب چه چیزی میخواهی که انجام دهم؟ رب (خدا) به او گفت: بلند شو، وارد شهر شو آن جا به تو گفته میشود که چه چیزی لازم است انجام دهی! اما مسافرهایی که با او بودند همگی ایستاده و ساکت بودند و آن صدا را گوش میکردند به هیچ کس نگاه نمیکردند. شاول از زمین بلند شد در حالی که چشمانش باز بود ولی هیچ کس را نمیدید پس دستش را کشیدند و او را وارد دمشق کردند سه شبانه روز بیناییاش را از دست داد و نه چیزی میخورد و نه چیزی مینوشید. در دمشق شاگردی به نام حنانیا بود خدا در خواب به حنانیا گفت: ای حنانیا! حنانیا جواب داد: با اشتیاق و علاقه فراوان بفرمایید یا رب: خدا به او گفت: بلند شو و به کوچهای که نامش مستقیم است برو و خانهای را جست و جو کن که در آن یهوذ ا مردی از اهل طرطوس که اسمش شاول است وجود دارد چون او در حال نماز است. حنانیا رفت و وارد خانه شد و دستش را روی آن مرد گذاشت و گفت ای برادر شاول، خدا یسوع مرا نزد تو فرستاده است آن خدایی در راه بر تو ظاهر شده آمدهام تا دوباره ببینی و درونت از روح القدس پر شود بدون تأخیر چیزی مثل پوسته وارد چشمش شد و فوراً بینایی به چشمانش برگشت و بلند شد و تکیه داد و فوراً داخل جمعیتها میشد و میگفت که مسیح پسر خداست. برگرفته از کتاب العهد الجدید، ص ۲۶۷ الی ص ۲۶۹، با اختصار و پولس کسی است که مسئله تثلیث (سه خدا) را با حیله و دسیسه به میان آورد و گوشت خوک را حلال کرد و حرامها را مباح اعلام کرد. و هیکل و شنبه و ختنه را باطل نمود. نگاه به التفاصیل فی مقارنة الأدیان. (۲/۱۰۴ – ۱۲۵).