۱- تسلسل
فرض میکنیم، برای آنان که به هفت آسمان اعتقاد دارند و اهل دین هستند چنین بگوییم که مثلاً آسمان اولی را کسی که روی آن قرار دارد به وجود آورده است و او را نیز شخصی دیگر به وجود آورده است و الخ. اما برای آنان که معتقد به هفت آسمان نیستند بگوئیم که مثلاً این عنصر به وسیلۀ عنصر دیگر به وجود آمده است و آن نیز به وسیلۀ عنصر دیگر پدید آمده است و الخ.
خوب فرض کنیم اکنون صد عنصر وجود داشته باشد. فرض میکنیم این صد عنصر (یکدیگر را به وجود آورده باشند و) مثلاً هیدروژن، اکسیژن را به وجود آورده باشد و کربن، هیدروژن را به وجود آورده باشد و الخ [۲۱]. بدین صورت ما بالآخره میبایست به یک نهایتی برسیم چون این عالم محدود است. میبایست به صدمین عنصر که او ٩٩مین عنصر را به وجود آورده است برسیم. پس (اکنون این سوال مطرح میشود) که خود صدمین عنصر را چه کسی به وجود آورده است.
اگر بدینگونه (استدلال) قائل باشیم، تسلسل ایجاد میشود [۲۲]و به این بنبست میرسیم و (همیشه این سوال مطرح میشود) که خود آخرین (خالق) را چه کسی به وجود آورده است. در اینجا جوابی برایمان نمیماند. مگر آنکه به صورت و بخش دوم قائل باشیم که:
[۲۱] در علم شیمی اکنون حدود ۱۰۴ عنصر یافت شده است که البته تعدادی از آنها فقط در شرایط آزمایشگاه شناسایی شدهاند. در اینجا منظور استاد سبحانی این نیست که حتماً این عناصر یگدیگر را به وجود آوردهاند چون بر اساس علوم جدید چنین چیزی محال است بلکه منظور ایشان صرفاً ارائۀ یک فرض برای اثبات بطلان تسلسل است. (مترجم) [۲۲] دکتر عبدالملک السعدی در شرح کتاب «عقائد نسفی» درباره برهان تسلسل چنین میگوید: «لازم است که این ممکنات به نهایت و پایانی ختم شود وگرنه لازمۀ آن تسلسل باطل است. علت آن این است که اگر سلسلۀ ممکنات تا بینهایت ادامه یابد، برای اینکه ایجاد شوند به علت مستقلی که خود به علت دیگر محتاج نیست نیاز دارند و لازم است که آن علت مستقل غیر از ممکنات باشد؛ زیرا ممکن نیست که از خود ممکنات باشد. به خاطر اینکه اگر خود ممکنات یا بعضی از آنها به وجود آورندۀ خود باشند، لازمهاش تقدّم شیء بر خود شیء و یا تقدم بعضی از اجزاء شیء بر خود شیء است که امری است محال. (مترجم)