درس چهاردهم: موارد ششگانه باطل کننده وضو
١- هر چیزى که از مجارى ادرارى یا دفعى خارج شود[٧٦].
٢- هر چیز نجسى که بمقدار زیاد از بدن خارج شود[٧٧].
٣- زوال عقل با خوابیدن یا به غیر از آن (مانند: دیوانگى، از هوش رفتن و غیره).
٤- تماس مسقیم دست با شرمگاه (آلت تناسلى) بدون آنکه چیزى بین آن دو حائل[٧٨] شده باشد[٧٩].
٥- خوردن و تناول گوشت شتر[٨٠].
٦- خارج شدن از دین اسلام. (خداوند ما و تمامى مسلمانان را از این مصیبت در پناه خویش حفاظت بفرماید) مرتد شدن، یعنى از دین برگشتن.
يادآوری بسيار مهم:
بر اساس صحیحترین رأى و سخن، شخصى که مردهای را میشوید وضویش باطل نمیشود و اکثریت علماء و دانشمندان علوم اسلامی این نظریه را تأیید میکنند زیرا دلیلى بر ردّ این نظریه وجود ندارد.
ولى اگر دستش به آلت تناسلى مرده در حال شستن خورد واجب است که وضو بگیرد.
واجب است که شرمگاه (آلت تناسلى) مردهای که غسل داده میشود مستقیماً با دست لمس نشود بلکه باید با دستکش یا پارچهای و یا چیزى دیگر لمس شود.
این را باید دانست که دست زدن به زن یا لمس کردنش وضو را نشکسته و باطل نمیکند، حال تفاوتى ندارد که از روى شهوت باشد یا نه. مطابق با صحیحترین نظریه دانشمندان اسلامی تا زمانى که از آلت مرد چیزى (مانند منی یا مذی) خارج نگردد وضو نشکسته و باطل نمیگردد، زیرا روایت صحیح است که رسول الله ج همسران خویش (امهات المؤمنین) را میبوسید و بدون آنکه مجدداً وضو بگیرد با همان وضو، نماز میخواند.
تفسیر آیه «أو لامستم النساء».
مطابق با صحیحترین نظریه علماء و دانشمندان اسلامی، منظور از «لمس» در اینجا جماع و همبسترى زناشویى است و این نظریه را ابن عباس ل و تعدادى از علماء سلف و پیشین و برخى از علماى متآخر تأیید میکنند[٨١]. و الله ولی التوفیق.
[٧٦]- مانند ادرار (بول)، مدفوع، باد (گازهای رودهای)، مذی، ودی و غیره.
[٧٧]- مانند خون ریزی زیاد، استفراغ زیاد، ولی چنانچه مقدار آن کم باشد اشکالی ندارد، این رأی مذهب است که خونریزى و استفراغ زیاد وضو را باطل مىکند، ولی در قول صحیح باطل نمیکند، زیرا دلیلی بر این امر وجود ندارد، در صورتیکه صحابه ( در جنگها و جهادها در حالیکه خون از بدنشان جاری بود نماز میخواندند.
[٧٨]- حایل یعنی هر چیزی که از تماس مستقیم دو چیز مانع شود.
[٧٩]- تفاوتی ندارد که آلت تناسلی خود شخص باشد یا فردی دیگر.
[٨٠]- در حدیثی آمده است که مردی از رسول الله ج پرسید: «أنتوضأ من لحوم الغنم؟ قال: إن شئت توضأ وإن شئت لا تتوضأ، قال: أنتوضأ من لحوم الإبل؟ قال: نعم توضأ من لحوم الإبل». (مسلم). «آیا با خوردن گوشت گوسفند، باید وضو بگیرم؟ ایشان ج فرمود: اگر خواستی وضو بگیر، و اگر خواستی وضو نگیر، گفت: آیا با خوردن گوشت شتر وضو بگیرم؟ ایشان ج فرمود: با خوردن گوشت شتر وضو بگیر. اما با خوردن آب گوشت شتر، یا شیر آن لازم نیست که وضو گرفته شود.
[٨١]- تيمم: خداوند متعال در آیه ٤٣ سوره نساء میفرماید: ﴿وَإِن كُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنكُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدٗا طَيِّبٗا فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِكُمۡ وَأَيۡدِيكُمۡۗ إِنَّ ٱللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا٤٣﴾ [النساء: ٤٣]. «اگر چنانچه بیمار، یا در مسافرت بودید، یا آنکه یکی از شما از قضای حاجت آمده باشد، یا با زنانتان همبستر شده و جماع کرده باشید، و برای غسل کردن آبی نیافتید، با خاک پاکی (صعید) تیمم کنید، بدینصورت که دستهای خود را بر خاک پاک زده و صورت و دستهایتان را مسح کنید، و این را بدانید که خداوند یکتا بسیار با گذشت و با تسامح و بسیار بخشنده و آمرزنده است». روش و چگونگی تيمم: شخص ابتدا «بسم الله» میگوید، سپس با کف دستانش به زمین (صعید، خاک پاک) میزند، و بعد دستانش را فوت میکند، و بدنبال آن کف دستهایش را به صورتش میمالد، و با کف دست چپ، به پشت دست راست، و با کف دست راست، به پشت دست چپش میمالد. روزی عمار بن یاسر ب به عمر فاروق س گفت: «أما تذكر أنّا كنّا في سفر أنا وأنت، فأما أنت فلم تُصلِّ، وأما أنا فتمعكتُ فصليتُ، فذكرت ذلك للنبي ج، فقال النبي ج: إنَّما كان يكفيك هكذا: فضرب النبي ج بكفيه الأرض ونفخ فيهما ثم مسح بهما وجهه وكفيه». (البخاری ومسلم). «آیا یادت میآید که من با تو در سفر بودیم، و تو نماز نخواندی (به سب نبودن آب)، اما من در خاک غلتیدم و نماز خواندم، و زمانیکه پیامبر ج را از این ماجرا با خبر ساختم، پیامبر خدا ج فرمود: اگر این عمل را انجام میدادی برای نماز خواندنت کفایت میکرد. سپس ایشان ج کفهای دستشان را بر زمین زده و در آنها دمیدند (فوت کردند)، بعد با کف دستها، صورت، و دستهایشان را تا مچ مسح کردند. شرايطی كه در آن تيمم كردن جايز است: ١- در دسترس نبودن آب. در حدیث آمده است که: «أنَّ رسول الله ج رأى رجلاً معتزلاً لم يُصلّ، فقال: يا فلان ما منعك أن تصلّي في القوم، فقال: يا رسول الله أصابتني جنابة، ولا ما، فقال النبي ج: عليك بالصعيد فإنَّه يكفيك». (البخاری ومسلم). «رسول الله ج مردی را دید که از جماعت کناره گرفته و نماز نمیخواند، در نتیجه به او فرمودند: فلانی! چه چیزی باعث شده که تو با مردم نماز نمیخوانی؟ (در جماعت شرکت نمیکنی)؟ پاسخ داد: ای رسول خدا جُنُب شدهام (برای نماز خواندم پاک نمیباشم) و آبی هم موجود نمیباشد. پیامبر ج فرمود: از خاک (برای تیمم) استفاده کن، همان برای تو کافی است. ٢- اگر آب به شدت سرد بود، و وسیلهای هم برای گرم کردن آن وجود نداشت. عمرو بن العاص روایت میکند که: «أنَّه بُعث في غزوة ذات السلاسل قال: احتلمت في ليلة باردة شديدة البرد فأشفقت إن اغتسلت أن أهلك، فتيممت ثم صليت بأصحابي صلاة الصبح، فلمّا قدمنا على الرسول ج ذكروا له ذلك، فقال: صلَّيتَ بأصحابك وأنت جنب؟! فقلت: ذكرت قول الله تعالى: ﴿وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴾ [النساء: ٢٩].، ثم صليت، فضحك رسول الله ج ولم يقل شيئاً». [البخاری وأحمد وأبوداود]». «(عمرو بن العاص) برای غزوه ذات السلاسل فرستاده شده بود، میگوید: در شبی بسیار سرد احتلام شدم، و بخاطر مراعات احوالم و ترس از اینکه مبادا هلاک شوم تیمم کردم، سپس با یارانم نماز صبح را خواندم، زمانیکه به نزد رسول خدا ج آمدیم، ماجرا را برای ایشان تعریف کردم، ایشان ج فرمودند: با یارانت نماز خواندی در حالی که جُنُب بودی؟! گفتم: به یاد سخن پروردگار مهربان افتادم که میفرماید: «خودتان را به کشتن ندهید، و نابود نکنید، زیرا خداوند یکتا بر شما بسیار مهربان و دلسوز است»، بدین خاطر (تیمم کردم) و نماز خواندم. (بعد از این سخنانم) رسول خدا ج خندید و چیزی نفرمودند. این رفتار و سکوت پیامبر ج دلیلی بر تأیید عمل عمرو بن العاص س میباشد. ٣- اگر آب چنان کم باشد که برای نوشیدن خود و مصرف حیواناتمان به آن احتیاج داشته باشیم. آنچه كه تيمم را باطل میكند: ١- اگر استطاعت و توان استفاده از آب را پیدا کرد. در حدیث آمده است «الصعيد الطيب وضوء الـمسلم، ولو إلى عشر سنين، فإذا وجدت الماء، فأمسّه جلدك، فإنَّ ذلك خير». (أحمد، الترمذی، أبوداود والنسائی). «خاک پاک وسیلهای برای وضوی هر مسلمان است که میتواند با آن وضو بگیرد، هر چند این عمل تا ده سال ادامه یابد (و آبی نیابد)، اما اگر آب یافتى با آن حمام کن زیرا آن برایت بهتر است». ٢- هر آنچه که سبب شکستن وضو و باطل کردن آن میشود، تیمم را نیز باطل میکند، زیرا در واقع تیمم به جای آب میباشد. «صعید» چیست؟ هر چیزی که بر روی زمین بوده و پاک باشد، صعید گفته میشود. خداوند حکیم بهتر از هر کس دیگر میداند که انسانها در سفرهایشان، سرزمینهای شنی، سنگی و یا خاکی را میپیمایند، بنابراین چیزی دیگر را برای تیمم صحیح ندانسته مگر آنچه وابسته به زمین و روی آن باشد. گاهی میشود که گروهی از مردم میگویند که حتماً باید تیمم بر روی خاک صورت گیرد، و آن خاک هم باید غبار داشته باشد، و چنانچه زمینی شنی بود، تیمم بر آن جایز نیست، و مواردی شبیه این که هیچ دلیل و برهانی بر این سخنها وجود ندارد. غسل: آنچه که غسل کردن را واجب میگرداند: ١- خروج منی با شهوت، خواه در حالت خواب باشد یا در بیداری، این مورد در ارتباط با مردان و زنان تفاوتی ندارد. خداوند متعال در آیه ٦، سوره مائده میفرماید: ﴿وَإِن كُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْ﴾ [المائدة: ٦]. «و اگر جنب بودید غسل کرده و خود را پاک کنید». در حدیث أم سلمه ل آمده است که: «أنَّ أم سليم قالت: يا رسول الله! إنَّ الله لا يستحيي من الحق، فهل على الـمرأة الغسل إذا احتلمت؟ قال: نعم إذا رأت الماء، فقالت أم سلمة: أوَ تحتلم المرأة؟! فقال: تربت يداك، فبم يشبهها ولدها». (البخاری ومسلم). «أم سلیم گفت: ای رسول خدا! خداوند از بیان حق شرم و حیا نمیکند، آیا بر زنان آنگاه که احتلام میشوند غسل واجب میگردد؟ ایشان ج فرمود: بله، به شرط آنکه (خروج) آب را از شرمگاه ببینند. ام سلمه گفت: آیا زنان هم احتلام میشوند؟! ایشان ج فرمود: دستهایت آلوده گردد. (خداوند به تو خیر دهد- این ضرب المثلی عربی است که هم میتواند نفرین باشد و هم دعای خیر) پس چگونه فرزندش، شبیه خودش میشود. (این روایت نشان دهنده آن است که فرزند از ترکیب اسپرم مرد، با تخمک زن پدید میآید، و به صراحت از وراثتهای ژنتیکی خبر میدهد). ٢- رسیدن محل ختنه زن و مرد به هم. رسول الله ج فرموده است: «إذا جلس بين شعبها الأربع ثم جهدها فقد وجب الغسل». (البخاری ومسلم). «هرگاه مرد در میان رانهای (زن) قرار گیرد، و با او آمیزش نماید، غسل واجب میگردد». ٣- هنگامی که کافری مسلمان میشود. در حدیث قیس بن عاصم س آمده است که: «أنَّه أسلم فأمره النبي ج أن يغتسل بماء وسدر». (أحمد، أبوداود الترمذی، النسائی و دیگران). «هنگامی که اسلام را پذیرفت و مسلمان شد، پیامبر خدا ج به او دستور داد تا با آب و برگ درخت سدر غسل کند». ٤- قطع شدن خون حیض (عادت ماهانه) و خون نفاس (بعد از زایمان): خداوند متعال در این ارتباط میفرماید: ﴿وَيَسَۡٔلُونَكَ عَنِ ٱلۡمَحِيضِۖ قُلۡ هُوَ أَذٗى فَٱعۡتَزِلُواْ ٱلنِّسَآءَ فِي ٱلۡمَحِيضِ وَلَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطۡهُرۡنَۖ فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ فَأۡتُوهُنَّ مِنۡ حَيۡثُ أَمَرَكُمُ ٱللَّهُۚ إِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلتَّوَّٰبِينَ وَيُحِبُّ ٱلۡمُتَطَهِّرِينَ٢٢٢﴾ [البقرة: ٢٢٢]. «(ای پیامبر) از تو در ارتباط با حیض (عادت زنانه) و احکام آن میپرسند (و از آمیزش با زنان در این حالت)، بگو: این امر زیان بار و رنج آور است (به علاوه بر نافرمانی از خدا)، بنابراین در زمان حیض و قاعدگی از آمیزش با آنان کناره گیری نمایید، و به ایشان نزدیک نشوید (آمیزش نکنید)، تا آنکه پاک شوند، بنابر این هنگامی که پاک شده و طهارت یافتند، از همان مسیری که خداوند به شما فرمان داده است با آنان آمیزش نمایید (راه طبیعی زناشویی برای حفظ نسل)، به یقین خداوند متعال آنانی که توبه میکنند و خود را پاک میدارند، دوست میدارد». شاهد ما در اینجا این سخن خداوند حکیم است که فرموده: ﴿فَإِذَا تَطَهَّرۡنَ﴾، یعنی: «هرگاه خون حیض یا نفاس قطع شد و غسل کردند». بخاری ومسلم در حدیثی آوردهاند که: «أنَّ فاطمة بنت أبي حبيش كانت تستحاض، فسألت النبي ج قال: ذلك عرق وليس بالحيضة، فإذا أقبلت الحيضة فدعي عنكِ الصلاة، وإذا أدبرت، فاغسلي عنكِ الدم وصلّي». «فاطمه دختر ابوحبش مبتلا به استحاضه (خون روشی غیر از حیض و نفاس) بود (آن را خون فاسد نیز مینامند) در نتیجه درباره احکام آن از پیامبر ج پرسید. ایشان ج فرمودند: آن (پارهگی) رگی است، و خون حیض نمیباشد، پس هرگاه حالت حیض پدید آمد، نماز خواندن را رها کن، و زمانیکه این حالت پایان مییابد، خون را از خودت بشوی و غسل کن، و نماز بخوان». بعد از آنکه خون نفاس پایان یافت واجب است که زن غسل نماید. ٥- آنگاه که مسلمان میمیرد، به شرط آنکه در میدان جنگ (جهاد) با کفار کشته نشده باشد، واجب است غسل داده شود. در حدیثی از ام عطیه س نقل شـده است که: «دخل علينا رسول الله ج حين توفيت ابنته فقال: اغسلنها ثلاثاً أو خمساً أو أكثر من ذلك إن رأيتن ذلك بماء وسدر واجعلن في الآخرة كافوراً أو شيئاً من كافور، فإذا فرغتن فآذنني، فلمّا فرغنا آذناه فأعطانا حقوه فقال: أشعرنها إياه، تعني إزاره». (البخاری ومسلم). «رسول الله ج هنگامی که دخترشان (زینب) وفات یافت نزدمان آمده و فرمودند: او را سه بار، یا پنج بار، یا بیشتر از آن، اگر ضرورت یافت، با آب و سدر بشویید، و در آخر هم کافور یا اندکی از آن را قرار بدهید، زمانی که کارتان تمام شد مرا خبر دهید، بعد از اتمام کار، ایشان راخبر دادیم، پس جامه خویش را به ما دادند وگفتند: او را در این جامه بپیچید (بپوشانید)». ٦- غسل کردن در روز جمعه، زیرا رسول الله ج میفرماید: «إذا جاء أحدكم الجمعة فليغتسل». (البخاری ومسلم). «هرگاه، یکی از شما برای نماز جمعه میآید (قبل از آن) غسل نماید». بخاری ومسلم در حدیثی دیگر از ابوسعید الخدری س روایت کردند که: «أشهد على رسول الله ج قال: الغسل يوم الجمعة واجب على كل محتلم وأن يستن وأن يمس طيباً إن وجد». «گواهی میدهم که رسول الله ج فرمود: غسل کردن در روز جمعه بر هر مسلمانی که به سن بلوغ (احتلام) برسد واجب است». بیشتر دانشمندان بر این رأی هستند که غسل کردن در روز جمعه سنت موکده است، اما مطابق با احادیث صحیح، غسل کردن در روز جمعه از واجبات میباشد، همانگونه که در حدیث قبلی ذکر شد. اما شیخ الاسلام ابن تیمیه / میگوید: این حدیث دارای ظروف و مناسب خاصی میباشد، زمانی که اهالی العوالی (یکی از محلهای مدینه) که از مسجد دور بودند برای خواندن نماز جمعه میآمدند، بوی بدی از آنان به مشام میرسید، بدین سبب رسول الله ج این حدیث را بیان داشتند. رأی وسط و میانه آن است که: هر کس بدنش کثیف بوده و بوی بدی از آن متصاعد میشود، واجب است که غسل نماید، اما اگر بدنش کثیف نبوده و بوی بد از آن به مشام نمیرسید، برای وی سنت تأکیدی است که غسل نماید. حدیث دیگری در ارتباط با واجب بودن غسل جمعه، امام بخاری و امام مسلم از عمروبن سلیم انصاری روایت کرده اند که وی میگوید: گواهی و شهادت میدهم که ابوسعید الخدری گفت: أشهد على رسول الله ج قال: الغسل يوم الجمعة واجب على كل محتلم وأن يستن وأن يمس طيباً إن وجد، قال عمرو: أما الغسل فأشهد أنَّه واجب، أما الاستنان والطيب، فالله أعلم، أواجب هو أم لا». «گواهی و شهادت میدهم که رسول خدا ج فرمود: غسل روز جمعه بر هر مسلمان بالغ که به سن احتلام رسیده است واجب است، و اینکه مسواک بزند و اگر عطر یافت، خودش را معطر بسازد. عمرو میگوید: اما درباره غسل شهادت میدهم که واجب است، ولی در ارتباط با مسواک زدن و معطر ساختن شخص نمیدانم، آیا واجب است یا نه؟». در حدیثی از ابن عمر ل آمده است که: أنَّ عمر بن الخطاب س بينما هو قائم في الخطبة يوم الجمعة إذ دخل رجل من المهاجرين الأولين من أصحاب النبي ج فناداه عمر: أية ساعة هذه؟ قال: إني شغلت فلم أنقلب إلى أهلي حتى سمعت التأذين، فلم أزد أن توضأت، فقال: والوضوء أيضاً؟ و قد علمت أنَّ رسول الله ج كان يأمر بالغسل». (البخاری ومسلم). «عمر بن خطاب س هنگام خواندن خطبه روز جمعه ایستاده بود که ناگاه یکی از مهاجرین و اصحاب اولیه پیامبر ج وارد مسجد شد، عمر س او را صدا زد و گفت: الآن چه ساعتی است؟ (چرا تأخیر کردهای و دیر آمدهای؟) آن صحابی جواب داد: گرفتار و مشغول بودم و هنوز به خانهام نرفته بودم که یکدفعه صدای اذان را شنیدم، و تنها توانستم وضو بگیرم، عمر س گفت: فقط وضو گرفتی؟ حال آنکه میدانی که رسول الله ج به غسل کردن در روز جمعه فرمان داده است». ابن منذر از اسحاق بن راهویه روایت میکند که: داستان عمر و عثمان (همان صحابی مهاجری که عمر س وی را در خطبه جمعه خطاب کرده و صدا زد) بر واجب بودن غسل جمعه دلالت صریح دارد، زیرا میبینیم که عمر س خطبه خواندن را قطع کرده و به صحبت و سخن گفتن با آن صحابی (عثمان س) میپردازد و وی را مورد عتاب و سرزنش قرار میدهد، بنابر این اگر غسل کردن مباح بود، خلیفهى المسلمین چنین نمیکرد که خطبه خواندن را ترک کرده، به مناقشه با وی پرداخت. مواردی كه غسل كردن سنت است: ١ـ کسی که مردهای را میشویـد، بـرای وی غسل کردن سنـت است ، رسول الله ج در این ارتباط میفرماید: «ليس عليكم في غسل ميتكم غسل إذا غسّلتموه فإنَّ ميتكم ليس بنجس، فحسبكم أن تغسلوا أيديكم». (الحاکم والبیهقی). «آنگاه که مرده تان را غسل میدهید، بر شما غسل کردن واجب نمیشود، براستی که مرده شما (مسلمانان) نجس نیست، و همین مقدارکه دستهایتان را بشویید کافی است». ٢ـ غسل کردن در روز عید: در حدیثی از عمرو بن السائب بن یزید روایت است که «أنَّهما كانا يغتسلان للعيدين». (أحکام العیدین تألیف الفریابی). «آنها در عیدها (عید قربان و عید فطر) غسل میکردند». این مطلب ثابت است که در روز عید غسل میکردند. ٣ـ غسل کردن هنگام پوشیدن احرام در حج تمتع و عمره و هنگامی که وارد مکه میشود. در حدیث آمده است که: «إنَّ من السنة أن يغتسل إذا أراد أن يحرم وإذا أراد أن يدخل مكة». (الحاكم والدارقطني). «از موارد سنت آن است که هر کس بخواهد احرام ببندد، یا آنگاه که بخواهد وارد مکه شود، غسل نماید». ٤ـ غسل کردن هنگام داخل شدن به مکه، در حدیثی از ابن عمر ل نقل شده است که: «أنَّه كان لا يدخل مكة إلاَّ بات بذي طوى حتى يصبح ويغتسل ثم يدخل مكة نهاراً، ويذكر عن النبي ج أنَّه فعله». (البخاری ومسلم). «عبد الله بن عمر ل به شهر مکه وارد نمیشد مگر آنکه شب در (ذی طوى) میگذراند، و هنگام صبح غسل میکرد، و سپس در روز وارد مکه میشد، و یادآوری میکرد که پیامبر ج چنین میکرد». غیر از مواردی که ذکر شد، غسل کردن در روز عرفه، غسل کردن کسی که از هوش رفته و به هوش آمده، و همچنین برای زنی که مبتلا به استحاضه میباشد، برای هر وعده نمازش غسل کردن سنت است. چگونگی غسل پيامبر ج: امام بخاری و امام مسلم در حدیثی که از ام المؤمنین از عایشه ل روایت میکنند، چگونگی غسل پیامبر ج را چنین نقل میکنند: «أنَّ النبي ج كان إذا اغتسل من الجنابة بدأ فغسل يديه ثم يتوضأ كما يتوضأ للصلاة ثم يدخل أصابعه في الماء فيخلل بها أصول الشعر ثم يصب على رأسه ثلاث غرف بيديه ثميفيض الـماء على جلده كله».«پیامبر ج آنگاه که غسل جنابت میکرد، ابتدا دستهایش را میشست سپس همانگونه که برای نماز خواندن وضو میگرفت، وضو گرفته، و بعد از آن انگشتانش را در آب فرو برده و با آنها موهایش را خلال میکرد، و به اندازهى سه کفِ دست، آب بر روی سرش میریخت، و سرانجام آب را به تمامی پوست بدنش میرساند». همچنین بخاری ومسلم در حدیثی دیگر از ام المؤمنین میمونه ك چگونگی و کیفیت غسل کردن رسول الله ج را چنین نقل میکند. «توضأ رسول الله ج وضوءه للصلاة، غير رجليه، وغسل فرجه وما أصابه من الأذى، ثم أفاض عليه الماء، ثم نحى رجليه فغسلهما، هذه غسلة من الجنابة». «رسول الله ج همانگونه که وضو میگرفت، وضو گرفت، جز آنکه پاهایش را نشست، و شرمگاهش را شست و از آنچه که بر آن رسیده بود پاک نمود، سپس آب را به تمام بدن رساند، و سرانجام پاها را کنار کشید و شست. این همان روش غسل از جنابت میباشد».