۲- از کارها و سخنان ضد و نقیض
بسیاری از مردم زمانیکه حکمی از احکام شرعی را میشنوند که بعضی از چیزهاییکه نفس او آن را دوست دارد، حرام کرده و از آن نهی نموده است، این حکم را سخت و ناخوشایند میداند و تسلیم شدن در برابر این حکم و فرمان بر او سنگینی میکند. در نتیجه بحث و جدل را شروع میکند و میپرسد: چرا حرام شده است؟ حکمت و فلسفهای حرام بودن آن چیست؟ چه کسی آن را حرام کرده است؟ علت این تشدّد و سختگیری چیست؟ و سایر سؤالهایی از این قبیل که پایان ندارند!
دلیل تناقض این جاست که اگر همین فرد ذکر شده که این حکم از او خواسته شده است، اگر پزشک ماهری داروی معینی را با صفت و اندازهای تعیین شده در اوقات معین و مشخص برای او مقرر سازد یا او را از بعضی غذاها و نوشیدنیها منع کند. آیا او از حکمت و فلسفهای ممنوعیت این غذاها سؤال میکند؟ و آیا میپرسد که چرا باید این دارو به این مقدار و در این اوقات مشخص خورده شود!؟
طبیعتاً از هیچ کدام از این موارد پرسش نخواهد کرد. بلکه خیلی اوقات جر و بحث با پزشک در این موارد سفاهت و ابلهی به حساب میرود که چنین کاری شایستهای عاقلان و خردمندان نیست.
تسلیم او میشود و صد در صد فرمان او را بدون چون و چرا میپذیرد. اما نسبت به دستوراتیکه از جانب کسیکه حکیم و خبیر است و بدون حکمت چیزی را دستور نمیدهد و چیزی را ممنوع نمیکند، بحث و جدل راه میاندازد! این افراد کجایند که این آیه را بخوانند، ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا٦٥﴾[النساء : ٦٥]
«ما هیچ پیامبری را نفرستادیم؛ مگر برای اینکه به فرمان الله (از وی) اطاعت شود. و اگر آنها هنگامیکه بر خویشتن ستم میکردند، نزد تو میآمدند، و از الله طلب آمرزش میکردند، بیگمان الله را توبهپذیر مهربان مییافتند».
و کجایند که این آیه را بخوانند، ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤۡمِنٖ وَلَا مُؤۡمِنَةٍ إِذَا قَضَى ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥٓ أَمۡرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ ٱلۡخِيَرَةُ مِنۡ أَمۡرِهِمۡۗ وَمَن يَعۡصِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ ضَلَّ ضَلَٰلٗا مُّبِينٗا٣٦﴾[الأحزاب : ٣٦]
«و هیچ مرد مؤمن و زن مؤمنی را نسزد؛ هنگامیکه الله و پیامبرش کاری را حکم کند، آنکه آنها در کارشان اختیاری باشد، و هرکس الله و پیامبرش را نافرمانی کند، به راستیکه در گمراهی آشکاری گرفتار شده است».