۲۳- از کارهای ضد و نقیض
تضاد و تناقض دیگر متعلق به تربیت فرزندان میباشد. ملاحظه میشود که بعضی از پدرها به فرزندانشان بعضی از الفاظ جاهلی تلقین میکنند، مثل فخر و تکبر به وطن و نسب و طایفه و یا اینکه حرکات زشت و قبیحی را مانند رقص و پایکوبی به او عادت میدهند و بچه را با این مسائل آشنا میکنند. شاعر میگوید:
وَینشَأُ ناشِیءُ الفتیان فینا
علی ما کانَ عوّدَهُ أبوهُ
بچهها، در میان ما چنان رشد میکنند که، پدرشان آنها را عادت داده است. آن چه حیرت انگیزتر است این است که، این پدران به این نوع تربیت بچههایشان افتخار میکنند و در مجالس بیان میکنند که فرزندش چنین و چنان میگویند و فلان کار را انجام میدهد!
اگر از این پدر بپرسی آیا به بچهات کلمۀ توحید و بسم الله یاد دادهای؟ آن را سخت و سنگین میداند و میگوید: بچه نادان است و این جور چیزها را نمیفهمد! یا میگوید اینها را در مدرسه یاد خواهد گرفت. و درست مثل مسئلۀ بالا بعضی از پدران، بچههایشان را از گرگ، سگ و یا غیره میترسانند و بچهها هم با این ترس بزرگ میشوند و پیوسته گرگ و سگ نزد او از ترسناکترین چیزها در درون او خواهد بود.
اگر این پدر، به جای اینها، فرزندش را از آتش جهنم و شدت حرارت و عمق آن میترساند و او را برای بهشت و آنچه از نعمتهای فراوانکه در آن وجود دارد تشویق میکرد، وضع و حال فرزندش خوب و بهتر میشد.
از ابوهریرةسروایت شده است: حسن بن علیبروزی خرمایی از خرمای صدقه را برداشت و آن را در دهان گذاشت که بخورد پیامبر ج فرمود (کخ، کخ) (واژهای است که به بچهها میگویند تا به چیزی نزدیک نشوند یا به آن دست نزنند) پیامبر ج این را گفت تا حسن آن را دور بیاندازد. سپس فرمود: «أَما شعرتَ أَنّا لا نأکُلُ الصَّدَقَة» [۱٧]. آیا خبر نداریکه ما صدقه را نمیخوریم؟ و برای ما جایز نیست از صدقه استفاده کنیم؟
حافظ ابن حجر/در مورد فایدۀ این حدیث میفرماید:
این حدیث به ما یاد میدهد که بچهها را به آنچه که برای آنها نفع دارد، ادب کنیم و از آنچه که برای آنها ضرر است، منع کنیم. همچنین از خوردن مال حرام آنها را بر حذر داریم، با اینکه به سن بلوغ هم نرسیده باشند تا این کار تمرینی برای آنها باشد.!
امام بیهقی/در کتاب سنن خود (بخش آنچه بر پدران و مادران از تعلیم بچهها نسبت به طهارت و نماز واجب است) میفرماید:
پیامبر ج در این زمینه میگوید: «علِّموُا الصَّبِيَ الصَّلاةَ ابنَ سَبعٍ وَاضرِبُوه علیها ابنَ عشرٍ» [۱۸].
«هنگامیکه بچه به سن هفت سالگی رسید، نماز را به او یاد دهید و اگر به سن ده سالگی رسید و نماز نخواند او را بزنید».
امام ابن القیم/میفرماید: زمانیکه بچه خواست حرف بزند، کلمۀ لاإله إلا الله محمداً رسول اللهرا به او تلقین کنید، تا اولین چیزیکه به گوش او میرسد، شناخت خدا و توحید و یکتا پرستی باشد و به او یاد بدهد که خداوند بالای عرش است، آنها را نگاه میکند، سخنانشان را میشنود هر جاکه باشند با آنها است. طایفۀ بنیاسرائیل خیلی اوقات فرزندانشان را «عمانویل» نامگذاری میکردند که معنی آن این است: خدای ما همیشه با ماست [۱٩].
[۱٧] أخرجه البخاری ۳/۳۵۴ از فتح الباری. [۱۸] السنن الکبری ۳/۸۳. [۱٩] تحفة المودود ص ۱۸٧.