۲۲- از کارهای ضد و نقیض
عدهای از مردم، رابطۀ خود را با فردیکه دارای مقام و منزلت دنیوی است، به خاطر اینکه در قضیۀ با هم موافق نیستند قطع میکنند یا اینکه به دلیل حرفیکه میان آنها پیدا شده باهم قهر میشوند.
یکی از دوستان آنها میآید و بین آنها صلح و آشتی ایجاد میکند و تلاش میکند، این تنفّر و کینه را بین آنها خارج سازد و از بین ببرد. که این از اخلاقهای زیبای هر مسلمانی میباشد. اما اگر فردی به خاطر خدا و به خاطر اصرار بر معصیت و گناهی با دوستش قطع رابطه کند، همین شخص مصلح ذکر شده در مقابل فرد گناهکار بلند نمیشود و او را نصیحت کند یا به او تذکر دهد، بلکه برعکس شخصی را که به خاطر خدا قطع رابطه کرده است، مورد سرزنش قرار میدهد و کار را ساده جلوه میدهد و وانمود میکند که این شخص شایستۀ اینها نیست! و یا هر زمانیکه پدری با فرزندی به خاطر اینکه فرزند از او پولی دزدیده قطع رابطه کند، این قضیه را بزرگ و آتش فتنه را بر پا میکنند و او را در میان مردم و در مجالس رسوا و بد نام مینمایند. اما اگر چنانچه پدری فرزندش را به خاطر گناه و معصیتیکه بر آن اصرار میورزد قطع رابطه کند، بعضی از مردم این کار را ناشایست میدانند و احیاناً پدر را به قساوت قلب و ظلم و بیرحمی متهم میکنند.