مبحث نهم: سخن در باره زندگی پیامبران علیهم السلام
در مورد مرگ پیامبران دلایل قطعی موجود است تنها در مورد عیسی؛یک استثناء وجود دارد و آن این است که الله تعالی او را به سوی خود بالا برده و هم اکنون زنده است چنانکه توضیح آن خواهد گذشت.
الله تعالی در باره مرگ انبیاء میفرماید: ﴿أَمۡ كُنتُمۡ شُهَدَآءَ إِذۡ حَضَرَ يَعۡقُوبَ ٱلۡمَوۡتُ﴾[البقرة: 133]. «آيا وقتي كه يعقوب در حال احتضار بود شما آنجا حاضر بوديد؟» و میفرماید: ﴿وَلَقَدۡ جَآءَكُمۡ يُوسُفُ مِن قَبۡلُ بِٱلۡبَيِّنَٰتِ فَمَا زِلۡتُمۡ فِي شَكّٖ مِّمَّا جَآءَكُم بِهِۦۖ حَتَّىٰٓ إِذَا هَلَكَ قُلۡتُمۡ لَن يَبۡعَثَ ٱللَّهُ مِنۢ بَعۡدِهِۦ رَسُولٗاۚ﴾[المؤمن 34]. «يوسف از قبل با دلايل روشن به سوي شما آمد ولي شما پيوسته به آنچه به سوي شما ميآمد در شك بوديد تا وقتي كه از دنيا رفت گفتيد خداوند بعد از او هرگز فرستاده اي را برنخواهد انگيخت» الله تعالی در باره سلیمان؛میفرماید: ﴿فَلَمَّا قَضَيۡنَا عَلَيۡهِ ٱلۡمَوۡتَ مَا دَلَّهُمۡ عَلَىٰ مَوۡتِهِۦٓ إِلَّا دَآبَّةُ ٱلۡأَرۡضِ تَأۡكُلُ مِنسَأَتَهُۥۖ﴾[سبأ: 14]. «چون مرگ را بر او مقرر داشتيم جز جنبنده اي خاكي كه عصاي او را ميخورد از مرگ او آگاه نگردانيديم» و الله تعالی خطاب به پیامبرصمیفرماید: ﴿إِنَّكَ مَيِّتٞ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ ٣٠﴾[الزمر: 30]. «تو ميميري و آنها نيز خواهند مرد». بعضی از مفسران گفتهاند این خبر به پیامبر و صحابه، اعلامی برای صحابه است که اوصمیمیرد. و خداوند از مردن هر مخلوقی خبر میدهد: ﴿كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ﴾[آلعمران: 185]. «هر نفسي طعم مرگ را خواهد چشيد».
این آیات بر فوت انبیاء و اینکه آنها میمیرند همچنانکه سایر انسانها میمیرند جز در مورد عیسی؛ که الله عزوجل خبر داده او را به سوی خود بالا برده است، دلالت دارند. میفرماید: ﴿إِذۡ قَالَ ٱللَّهُ يَٰعِيسَىٰٓ إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ﴾[آلعمران: 55]. «آنگاه كه الله تعالي فرمود يا عيسي من تو را برگرفته و دريافت مينمايم و به سوي خود بالا ميبرم و از صحبت كردن با كساني كه كافر شدند تو را پاك ميكنم» این آیه بر بالا بردن عیسی؛به وسیله جسم و روحش توسط خداوند به سوی آسمان و اینکه او نمرده است، دلالت دارد. اما کلمه الوفاة در آیه که الله تعالی میفرماید: ﴿مُتَوَفِّيكَ﴾در تفسیر آن آمده که او را بلند نموده و به سوی خود بالا برد. ابن جریر طبری آن را گفته و بیشتر مفسرین گفتهاند که وفاة مذکور همان خواب است همانگونه که الله تعالی میفرماید: ﴿ٱللَّهُ يَتَوَفَّى ٱلۡأَنفُسَ حِينَ مَوۡتِهَا وَٱلَّتِي لَمۡ تَمُتۡ فِي مَنَامِهَاۖ﴾[الزمر: 42]. «خداوند روح مردم را هنگام مرگشان به تمامي باز ميستاند و روحي را كه در خوابش نمرده است».
این آیه بیان میدارد که عیسی؛زنده است و در حال حاضر در آسمان میباشد. و خداوند از مرگش قبل از برپایی قیامت خبر داده است: ﴿وَإِن مِّنۡ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِ إِلَّا لَيُؤۡمِنَنَّ بِهِۦ قَبۡلَ مَوۡتِهِۦۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ يَكُونُ عَلَيۡهِمۡ شَهِيدٗا ١٥٩﴾[النساء: 159]. «و از اهل كتاب كسي نيست مگر اينكه پيش از مرگ حتماً به او ايمان خواهد آورد و در روز قيامت بر آنان شاهد خواهد بود». مرگ مذکور اینجا همان مرگ عیسی؛در آخر الزمان بعد از اینکه از آسمان پایین میآید و صلیب را میشکند و خوک را میکشد، و جزیه را برمی دارد، میباشد کما اینکه بر آن احادیث صحیح در نزول عیسی؛در آخر الزمان شاهد است که در صحیحین و غیر این دو آمده است.
و همچنین گفته شده که ادریس؛که از جمله پیامبران میباشد نیز نمرده است. بعضی از اهل علم ذکر نمودهاند که او نمرده بلکه خداوند او را به مانند عیسی؛بالا برده است و به این سخن الله تعالی استدلال مینمایند: ﴿وَٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ إِدۡرِيسَۚ إِنَّهُۥ كَانَ صِدِّيقٗا نَّبِيّٗا ٥٦ وَرَفَعۡنَٰهُ مَكَانًا عَلِيًّا ٥٧﴾[مریم: 56-57]. «و در اين كتاب از ادريس ياد كن كه او پيامبري صديق بود و ما او را به مكاني بلند بالا برديم» مجاهد میگوید: (إدريس رفع فلم يمت كما رفع عيسى)«ادریس به مانند عیسی بالا رفته و نمرده است». ابن عباس میگوید: (رفع إلى السماء فمات بها)«به سوی آسمان بالا رفته و در آنجا مرده است» و دیگران گفتهاند: (رفع إلى السماء الرابعة والعلم في ذلك عند الله تعالى)«به آسمان چهارم بالا برده و الله تعالی به آن عالم است» اختلاف بین اهل علم در مرگ ادریس از نبود آن است و این جزو مسلمات است که اگر نمرده باشد، بخاطر این سخن الله تعالی بلاخره خواهد مرد: ﴿كُلُّ نَفۡسٖ ذَآئِقَةُ ٱلۡمَوۡتِۗ﴾[آل عمران: 185]. «هر نفسي طعم مرگ را خواهد چشيد».
و جز در مورد عیسی و ادریس علیهما السلام از پیامبران کسی از اهل علم مورد اعتماد در امت نگفته که پیامبران زنده هستند همانگونه که از نصوص گذشت شواهدی بر مرگشان وجود دارد.
ولی در بعضی از نصوص اَشکالی وجود دارد که فهم آن بر بعضی در این باب سخت شده است مانند آنچه در احادیث معراج روایت شده که او بعضی از پیامبران را در آسمان دیده و با آنها صحبت نموده است بر آنچه در حدیث انس آمده که شیخین روایت کردهاند. در آن آمده: «ثُمَّ عَرَجَ بِنَا إِلَى السَّمَاءِ فَاسْتَفْتَحَ جِبْرِيلُ فَقِيلَ مَنْ أَنْتَ قَالَ جِبْرِيلُ قِيلَ وَمَنْ مَعَكَ قَالَ مُحَمَّدٌ قِيلَ وَقَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ قَالَ قَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ فَفُتِحَ لَنَا فَإِذَا أَنَا بِآدَمَ فَرَحَّبَ بيوَدَعَا لِي بِخَيْرٍ ثُمَّ عَرَجَ بِنَا إِلَى السَّمَاءِ الثَّانِيَةِ فَاسْتَفْتَحَ جِبْرِيلُ عَلَيْهِ السَّلَام فَقِيلَ مَنْ أَنْتَ قَالَ جِبْرِيلُ قِيلَ وَمَنْ مَعَكَ قَالَ مُحَمَّدٌ قِيلَ وَقَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ قَالَ قَدْ بُعِثَ إِلَيْهِ فَفُتِحَ لَنَا فَإِذَا أَنَا بِابْنَيْ الْخَالَةِ عِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَيَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّاءَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا فَرَحَّبَا وَدَعَوَا لِي بِخَيْرٍ» [183]«سپس ما را به آسمان بالا بردند جبریل از (دربان) خواست که در را باز کند. گفته شد: تو کیستی؟ گفت: جبریل. گفته شد چه کسی با توست؟ گفت: محمدص. گفته شد: دعوت شده است؟ گفت: بله، دعوت شده است. پس در را برایمان باز کرد در این هنگام با آدم؛روبه رو شدم به من خوش آمد گفت و برایم دعای خیر کرد. سپس ما را به آسمان دوم بالا بردند. جبریل (از دربان) خواست در را باز کند. گفته شد: تو کیستی؟ گفت: جبریل. گفته شد: چه کسی با توست؟ گفت: محمدص. گفته شد: دعوت شده است؟ گفت: بلی، دعوت شده است. پس در را برای ما باز کردند در این اثنا با پسر خالهها عیسی بن مریم و یحیی پسر زکریا علیهما السلام رو به رو شدم آنها به من خوش آمد گفتند و برایم دعای خیر نمودند» تا پایان حدیث که در آن صورت یوسف را در آسمان سوم دید که نصف زیبایی و جمال به او بخشیده شده بود. ادریس را در آسمان چهارم، هارون را در آسمان پنجم، موسی را در آسمان ششم و ابراهیم را در آسمان هفتم دید در حالیکه پشتش را به سمت بیت المعمور تکیه داده بود و همه آنها به او خوش آمد گفتند و برای او دعای خیر نمودند.
و در حدیث ابن عباس مدر صحیحین آمده که پیامبرصفرمودند: («رَأَيْتُ لَيْلَةَ أُسْرِيَ بيمُوسَى رَجُلًا آدَمَ طُوَالًا جَعْدًا كَأَنَّهُ مِنْ رِجَالِ شَنُوءَةَ وَرَأَيْتُ عِيسَى رَجُلًا مَرْبُوعًا مَرْبُوعَ الْخَلْقِ إِلَى الْحُمْرَةِ وَالْبَيَاضِ سَبِطَ الرَّأْسِ»...) [184]«شب اسراء موسی؛را دیدم. او مردی گندم گون، بلند قامت و دارای موهای مجعد بود گویا یکی از مردان قبیلۀ شنوءه است. و عیسی ؛را دیدم که دارای قامتی متوسط و چهارشانه بود و رنگش، متمایل به سرخ و سفید مینمود. و موهایی فروهشتهای داشت».
بعضی از مردم از این نصوص و غیر از آن اینگونه برداشت نمودهاند که پیامبران فوت نکردهاند و به آن استدلال میکنند که پیامبران زنده هستند. حقیقت این است که آنها جز آنچه در نصوص در حق عیسی؛و آنچه در حق ادریس؛که اختلاف است آمده بقیه مردهاند. و جز این دو، نصوص بر مردن بقیه بصورت قطعی و بدون هیچگونه شکی ثابت است. پیشتر دلایل آن آمد. اما آنچه در احادیث از اخبار پیامبرصدر شب معراج در باره رؤیت پیامبران آمده و آنچه در معنای آن در نصوص دیگری آمده حق است و تعارضی بین آنها وجود ندارد. و آن این است که پیامبرصارواح پیامبران را در شکل بدنهایشان دیده است اما اجسادشان در زمین است مگر کسانی که نصوص به بلند شدن آنها دلالت دارد و این چیزی است که امامان محقق از اهل سنت بر آن هستند.
یکی از امامان راسخ در تحقیق این مسئله میگوید: (وأما رؤيته غيره من الأنبياء ليلة المعراج في السماء لما رأى آدم في السماء الدنيا، ورأى يحيى وعيسى في السماء الثانية، ويوسف في الثالثة وإدريس في الرابعة، وهارون في الخامسة، وموسى في السادسة، وإبراهيم في السابعة، أو بالعكس، فهذا رأي أرواحهم مصورة في صور أبدانهم. قد قال بعض الناس: لعله رأى نفس الأجساد المدفونة في القبور، وهذا ليس بشيء. لكن عيسى صعد إلى السماء بروحه وجسده، وكذلك قيل في إدريس. وأما إبراهيم وموسى، وغيرهما فهم مدفونون في الأرض)«اما دیدن پیامبران در شب معراج در آسمان همانگونه که آدم را در آسمان دنیا، یحیی و عیسی را در آسمان دوم، یوسف در آسمان سوم، ادریس در آسمان چهارم، هارون در آسمان پنجم، موسی در آسمان ششم، و ابراهیم را در آسمان هفتم یا بلعکس، دیدن ارواحشان است که به شکل بدنهایشان بوده است. بعضی از مردم گفتهاند: شاید او جسدهایی که در قبرها مدفونند را دیده باشد. و این فاقد مدرک است. ولی عیسی با روح و جسمش به آسمان بلند شده همچنانکه در مورد ادریس گفته شده است. اما ابراهیم و موسی و غیر این دو از پیامبران در زمین دفن شدهاند».
بایستی اقرار نمود که الله تعالی همانگونه که شایسته پیامبران است را با بلند کردن ارواحشان به سوی آسمان اکرام نموده و خداوند هرکس که بخواهد نعمت میبخشد، و اجسادشان را در زمین حفظ نموده و خوردن آن را بر زمین حرام کرده است چنانکه از اوس بن اوسسثابت است که رسول اللهصفرمودند: «إِنَّ مِنْ أَفْضَلِ أَيَّامِكُمْ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فَأَكْثِرُوا عَلَيَّ مِنْ الصَّلَاةِ فِيهِ فَإِنَّ صَلَاتَكُمْ مَعْرُوضَةٌ عَلَيَّ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ وَكَيْفَ تُعْرَضُ صَلَاتُنَا عَلَيْكَ وَقَدْ أَرِمْتَ قال يَقُولُ بَلِيتَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ حَرَّمَ عَلَى الْأَرْضِ أَجْسَادَ الْأَنْبِيَاءِ» [185]«از بهترین روزها، روز جمعه است. و در آن روز بسیار بر من صلوات بفرستید زیرا درود و سلام شما بر من عرضه میشود. گفتند: ای رسول خدا چگونه درود و سلام ما بر شما عرضه میگردد در حالیکه استخوانهایتان پوسیده است؟ فرمود: خداوند خوردن اجساد پیامبران را بر زمین حرام کرده است».
و بدین وسیله حق در این مسئله مهم روشن میگردد؛ بر مسلمان واجب است که به آن معتقد باشد والله تعالی اعلم.
[183] صحیح البخاری برقم (3570)، ومسلم برقم (162) [184] صحیح البخاری برقم (3239)، ومسلم برقم (165). [185] رواه أحمد فی المسند : 4 / 8 وأبو داود فی السنن 1 / 443 برقم (1047) والدارمی فی السنن 1 / 307 برقم (1580)، وقال الإمام النووی إسناده صحیح.