آنچه در مقابل سرپرستان امور واجب است
کتاب و سنت و اجماع سلف امت اطاعت امام را اگر در انجام احکام الهی باشد و به معصیت و گناه امر نکند، واجب دانستهاند. اگر به معصیت و گناه امر کند پس در معصیت و نافرمانی خالق از مخلوق اطاعت نمیشود. نماز خواندن پشت سرش، حج و جهاد با او و اطاعت نمودن در مواردی که محل اجتهاد است، واجب میباشد. و در مواردی که محل اجتهاد است اطاعت از پیروانش (هر مذهب و عالمی) بر او واجب نیست بلکه بر آنها است که در آن موارد از او (امام مسلمانان) اطاعت کنند و رأیشان را به خاطر رأی او ترک کنند زیرا مصلحت جماعت و اتحادشان و دوری از فساد تفرقه و اختلاف در آن است و آن بزرگتر از دستور مصلحت خاص است. همچنین واجب است که او را به وسیله راههای مشروع نصیحت کنند و از درگیری و خروج بر علیه او خودداری نمایند.
امام طحاوی:میگوید: (ولا نرى الخروج على أئمتنا وولاة أمورنا وإن جاروا، ولا ندعو عليهم، ولا ننزع يدًا من طاعتهم ونرى طاعتهم من طاعة الله عز وجل فريضة، ما لم يأمروا بمعصية، وندعو لهم بالصلاح والمعافاة)«بر رهبران و سرپرستان امورمان هرچند ستم کنند رأی ما خروج بر آنها نمیباشد، و بر علیه آنها دعا نمیکنیم و اطاعت و فرمانبری آنها را ترک نمینماییم و اطاعت از آنها مادامی که امر به معصیت و گناه ننمایند، همانند اطاعت از الله تعالی واجب است و بر اصلاح و درستی برای آنها دعا میکنیم».
دلیل بر آن از کتاب و سنت بسیار است الله تعالی در کتابش میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ﴾[النساء: 59]. «اي كساني كه ايمان آوردهايد از خدا، رسول و سرپرستان امورتان اطاعت كنيد».
و از سنت حدیث ابوهریرهسمیباشد که پیامبرصمیفرماید: «مَنْ أَطَاعَنِي فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ عَصَانِي فَقَدْ عَصَى اللَّهَ وَمَنْ أَطَاعَ أَمِيرِي فَقَدْ أَطَاعَنِي وَمَنْ عَصَى أَمِيرِي فَقَدْ عَصَانِي» [279]«هرکس مرا اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده و هرکس مرا نافرمانی کند، خدا را نافرمانی کرده است. هرکس از امیر اطاعت کند مرا اطاعت نموده و هرکس از امیر نافرمانی کند مرا نافرمانی کرده است». و از ابن عمر مروایت است که رسول اللهصفرمودند: «السَّمْعُ وَالطَّاعَةُ عَلَى الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ فِيمَا أَحَبَّ وَكَرِهَ مَا لَمْ يُؤْمَرْ بِمَعْصِيَةٍ فَإِذَا أُمِرَ بِمَعْصِيَةٍ فَلَا سَمْعَ وَلَا طَاعَةَ» [280]«بر شخص مسلمان اطاعت و فرمانبری در آنچه امیر دوست دارد و ناپسند میدارد تا زمانیکه به معصیت امر نکند واجب است پس هنگامی که به گناه امر شد اطاعت و فرمانبری بر او نیست».
سنت نصیحت برای امام را بصورت پنهانی و بدور از تحریک نمودن و آشوب ترویج میکند که دلیل بر آن، آنچه است که ابن ابی عاصم و دیگران از عیاض بن غنمسروایت میکنند که رسول اللهصفرمود: «مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْصَحَ لذي سلطان فلا يبده علانية، وليأخذ بيده فإن سمع منه فذاك، وإلا أدى الذي عليه» [281]«هرکس خواست حاکمی را نصیحت کند بصورت آشکار اینکار را انجام ندهد و بصورت نهانی اینکار را بکند تا نصیحت را از او بگیرد اگر از او قبول نمود پس مقصود حاصل شده و گرنه آنچه بر او است ادا نموده است».
این نصوص از قرآن و سنت همگی به اطاعت از امامان و سرپرستان امور در غیر نافرمانی خداوند امر میکنند.
خلاصه آنچه گفته شد این میشود که:
1- اطاعت و فرمانبری در هر حال در غیر نافرمانی خداوند واجب است.
2- عدم خروج برسرپرستان امور هنگامی که نصیحت نمیپذیرند.
3- کسی که سرپرستان امور را نصیحت میکند و به طریق شرعی بر آنها خرده میگیرد باید از گناه بری باشد.
4- دوری از آشوب و فتنه و اسباب بوجود آمدن فتنه.
5- بر فرمانروایان تا زمانی که از آنها کفر بواح و روشنی ظاهر و آشکار نشود نباید قیام و خروج نمود یعنی کفر آشکاری که امکان تأویل نداشته باشد.
6- ضرورت حفظ جماعت مسلمانان واجب است که بر هدایت کتاب و سنت بصورت قولی، عملی و اعتقادی باشد و دوستی آنها، تبعیت و پیروی از راهشان و حرص و آز بر جمع شدن آنها بر حق و عدم تفرقه و جدایی بر آنها باید باشد.
همانگونه که الله تعالی میفرماید: ﴿وَمَن يُشَاقِقِ ٱلرَّسُولَ مِنۢ بَعۡدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ ٱلۡهُدَىٰ وَيَتَّبِعۡ غَيۡرَ سَبِيلِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ نُوَلِّهِۦ مَا تَوَلَّىٰ وَنُصۡلِهِۦ جَهَنَّمَۖ وَسَآءَتۡ مَصِيرًا ١١٥﴾[النساء: 115] «و هركس بعد از روشن شدن حق و هدايت با رسول خدا مخالف نمود و راه غير مؤمنان را براي پيروي برگزيد او را در همان جهت انتخابي قرار داده و سرانجام وارد جهنمش خواهيم كرد كه سرانجام بدي است» و رسول اللهصمیفرماید: «عليكم بالجماعة فإن يَد اللَّه مَعَ الْجَمَاعَةِ وَمَنْ شَذَّ شَذَّ إِلَى النَّارِ» [282]«بر شما واجب است که با جماعت باشید زیرا دست خداوند با جماعت است و هرکس تنها شد سرانجامش آتش است» و از ابن عباس مروایت است که رسول اللهصمیفرماید: «مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا فَكَرِهَهُ فَلْيَصْبِرْ فَإِنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ يُفَارِقُ الْجَمَاعَةَ شِبْرًا فَيَمُوتُ إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» [283]«هرکس معصیتی را از حاکم اسلامی مشاهده کرد پس آن را ناپسند بداند، بر آن صبر نماید زیرا هیچ احدی به اندازه یک وجب از جماعت مسلمانان جدا نمیگردد جز اینکه اگر بمیرد بر مرگ جاهلیت مرده است».
این نصوص بر ضرورت حفظ جماعت و عدم درگیری با اهلش دلالت دارد و وعید شدید برای کسی است که با آن مخالفت نماید. زیرا جماعت رحمت و تفرقه و جدایی عذاب است.
[279] صحیح البخاری برقم (7137). [280] صحیح البخاری برقم (7144) [281] رواه ابن أبی عاصم فی السنة (2 / 507) بسند صحیح [282] الترمذی برقم (2167)، السنة لابن أبی عاصم برقم (80). [283] صحیح البخاری برقم (7143)