فصل دوم: مختصری از عقیدهٔ اهل سنت و جماعت دربارهٔ اهل بیت
عقیدهٔ اهل سنت و جماعت، در تمامی موضوعات اعتقادی میانه رو بوده و در بین افراط و تفریط و زیاده روی و بیمهری قرار دارد و عقیدهٔ آنها در بارهٔ اهل بیت پیامبرصنیز اینچنین است و آنها هر مرد و زن مسلمانی که از نسل عبدالمطلب باشد را دوست دارند. آنها همچنین تمامی همسران پیامبرصرا دوست دارند و آنان را بر اساس دادگری و انصاف و نه هوی و هوس و خودکامگی میستایند و در جایگاهی که سزاوار آنها است، قرارشان میدهند.
همچنین برای کسانی که الله شرافت ایمان و شرافت نسب را با هم به آنها داده، برتری و فضیلت قائلند، بنابراین اهل سنت اهل بیتی که از اصحاب رسول اللهصباشد را به خاطر ایمان و تقوا و همنشینی و خویشاوندیاش با پیامبرصدوست دارند؛ و اهل بیتی که از صحابه نیستند را بر اساس ایمان و تقوا و خویشاوندیاش به رسول اللهصدوست دارند و باور دارند که افتخار نسب پیرو افتخار ایمان است و کسی که خداوند این دو را به وی عطا کرده باشد، صاحب دو نیکی میباشد، اما کسی که توفیق ایمان نداشته باشد افتخار نسب هیچ سودی به وی نمیرساند همانگونه که الله عزوجل فرموده: ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ﴾[الحجرات: ١٣] «بزرگوارترین شما نزد خدا پرواپیشهترین شماست».
و رسول اللهصدر حدیثی طولانی که امام مسلم در صحیح خویش (۲۶۹۹) آن را از ابوهریره سروایت کرده میفرماید: «وَمَنْ بَطَّأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ يُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ»یعنی: آنکه کردارش وی را به عقب انداخت، نسبش او را پیش نمیاندازد.
حافظ ابن رجب/در شرح این حدیث، در کتابش جامع العلوم و الحکم (ص:۳۰۸) میگوید: «معنایش این است که عمل همان چیزی است که درجههای آخرت را برای بنده فراهم میکند همانگونه که الله متعال فرموده: ﴿وَلِكُلّٖ دَرَجَٰتٞ مِّمَّا عَمِلُواْۚ﴾[الأنعام: ١٣٢] «هر گروه درجاتى متناسب با اعمالشان دارند؛ و صاحباختیار تو از آنچه مىکنند غافل نیست»، و کسی که عملش او را از رسیدن به جایگاههای بلند نزد الله متعال، باز داشت، نسب وی او را به پیش نمیاندازد تا اینکه به این درجهها برسد؛ زیرا الله پاداش بر اساس اعمال قرار داده است نه نسبها همانگونه که میفرماید: ﴿فَإِذَا نُفِخَ فِي ٱلصُّورِ فَلَآ أَنسَابَ بَيۡنَهُمۡ يَوۡمَئِذٖ وَلَا يَتَسَآءَلُونَ﴾[المؤمنون: ١٠١] «وقتى که [براى برپایى قیامت] در صدا دهنده بزرگ دمیده شود، [علایق] خویشاوندى میانشان منتفى است و سراغ یکدیگر را نمىگیرند».
همچنین الله متعال فرمان داده که برای رسیدن به آمرزش و رحمت وی بوسیلهٔ اعمال بشتابیم چنانکه فرموده: ﴿وَسَارِعُوٓاْ إِلَىٰ مَغۡفِرَةٖ مِّن رَّبِّكُمۡ وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِينَ ١٣٣ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي ٱلسَّرَّآءِ وَٱلضَّرَّآءِ وَٱلۡكَٰظِمِينَ ٱلۡغَيۡظَ﴾[آل عمران: ۱۳۳-۱۳۴] «و براى نیل به آمرزش صاحباختیار خویش و بهشتى که پهنه آن [همچون پهنه] همه آسمانها و زمین است [و] براى پرواپیشگان آماده شده است، بشتابید؛ همانان که در آسایش و گزند انفاق مىکنند و خشم [خویش] را فرومى نشانند» و فرموده: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ خَشۡيَةِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ ٥٧ وَٱلَّذِينَ هُم بَِٔايَٰتِ رَبِّهِمۡ يُؤۡمِنُونَ ٥٨ وَٱلَّذِينَ هُم بِرَبِّهِمۡ لَا يُشۡرِكُونَ ٥٩ وَٱلَّذِينَ يُؤۡتُونَ مَآ ءَاتَواْ وَّقُلُوبُهُمۡ وَجِلَةٌ أَنَّهُمۡ إِلَىٰ رَبِّهِمۡ رَٰجِعُونَ ٦٠ أُوْلَٰٓئِكَ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَهُمۡ لَهَا سَٰبِقُونَ ٦١﴾[المؤمنون: ۵۷-۶۱] «کسانى که از ترس [مجازات] صاحباختیارشان هراسانند، ۵۷ و آنان که آیات صاحباختیارشان را باور دارند، ۵۸ و آنان که هیچ کس را در قدرت صاحباختیارشان شریک نمىدانند، ۵۹ و آنان که آنچه مىبخشند در حالى مىبخشند که دلهاشان از اینکه [براى محاسبه] به پیشگاه صاحباختیارشان بازمى گردند هراسان است، ۶۰ اینان در نیکویى ها شتاب مىورزند و بدان سبقت مىگیرند».
سپس نصوصی را در موضوع تشویق به انجام کارهای نیک ذکر کرده و اینکه دوستی رسول اللهصفقط با تقوا و کردار نیک به دست میآید، سپس سخنش را با حدیث عمر بن العاص سکه در صحیح بخاری (۵۹۹۰) و صحیح مسلم (۲۱۵)، وجود دارد، خاتمه داده و میگوید: «و آنچه در صحیحین از عمرو بن العاص روایت شده، بر درستی تمام چیزهایی که ذکر شد گواهی میدهد، او روایت نموده که از پیامبرصشنیده که فرمود: «أَلَا إِنَّ آلَ أَبِي يَعْنِي فُلَانًا، لَيْسُوا لِي بِأَوْلِيَاءَ، إِنَّمَا وَلِيِّيَ اللَّهُ، وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ» «آگاه باشید که آل ابو فلان، دوستان من نیستند، همانا دوست من الله و مؤمنان نیکوکار است». پیامبرصاشاره میفرماید که دوستی وی از راه نسب، هر چند هم نزدیک باشد، به دست نمیآید، بلکه بوسیلهٔ ایمان و کردار شایسته به دست میآید، و آنکه ایمان و کردارش کاملتر باشد، دوستیاش با وی بزرگتر است و تفاوتی نمیکند که نسب نزدیکی با او داشته باشد یا نداشته باشد و در همین مفهوم برخی گفتهاند:
لعمرک ما الإنسان إلا بدینه
فلا تترک التقوى اتکالا على النسب
لقد رفع الإسلام سلمان فارس
وقد وضع الشرک النسیب أبا لهب
یعنی: قطعا ارزش انسان جز به دین او نیست، پس پرهیزکاری را به امید نسب رها نکن، همانا اسلام، سلمان فارسی را بالا برد و شرک، ابولهب را که صاحب اصل و نسب بود پست کرد.
***