فضیلت اهل بیت و جایگاه بلند آنها نزد اهل سنت و جماعت

فهرست کتاب

فصل نهم: مقایسهٔ عقیدهٔ اهل سنت با دیگران در بارهٔ اهل بیت

فصل نهم: مقایسهٔ عقیدهٔ اهل سنت با دیگران در بارهٔ اهل بیت

پیش از این بیان شد که عقیدهٔ اهل سنت و جماعت در مورد اهل بیت پیامبرصدر میانه و به دور از افراط و تفریط، زیاده روی و بی‌مهری قرار دارد و آنها همهٔ اهل بیت را دوست داشته و به آنها محبت می‌ورزند و به هیچ‌یک از آنها بی‌مهری نکرده و در مورد هیچکدام غلو نمی‌کنند همانگونه که آنها همهٔ صحابه را دوست داشته و محبتشان را در دل دارند بنابراین محبت صحابه و اهل بیت را یکجا گرد آورده‌اند و این برخلاف دیگرانی است که اهل هوی و هوس می‌باشند، کسانی که در برخی از اهل بیت زیاده روی کرده و به بسیاری از آنها و صحابهشبی‌مهری می‌کنند.

نمونه‌ای از غلو و زیاده روی آنها در مورد امامان دوازده گانه از اهل بیت یعنی علی و حسن و حسینشو نه نفر از فرزندان حسین،‌ مطالبی است که در کتاب اصول کافی، نوشتهٔ کلینی آمده است که برخی از ابواب آنه چنین است:

- باب: اینکه امامان -- جانشینان الله عزوجل در زمین و دروازه‌های او هستند که از طریق آنها به باید به سویش رفت (۱/۱۹۳).

- باب: اینکه امامان -- نشانه‌هایی هستند که الله عزوجل در کتابش آنها را ذکر کرده است (۱/۲۰۶)».

در این باب سه حدیث از احادیث آنها آمده که شامل تفسیر این سخن خداوند متعال است: ﴿وَعَلَٰمَٰتٖۚ وَبِٱلنَّجۡمِ هُمۡ يَهۡتَدُونَ[النحل: ١٦] «و [براى راهیابى مردم] نشانه‏ها[یى مقرّر داشت]؛ و [از جمله] به وسیله ستاره راه [خود را] باز مى‏یابند» تفسیر کرده‌اند که ستاره: رسول اللهصاست و نشانه‌ها امامان هستند.

- باب: امامان -- نور الله –عزوجل- هستند (۱/۱۹۴).

شامل احادیثی است از جمله حدیثی که به ابی عبدالله (یعنی جعفر صادق) منتهی می‌شود و در تفسیر این سخن الله عزوجل است: ﴿ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ[النور: ٣٥] «خدا روشنى [بخشِ] آسمانها و زمین است» است. آنگونه که ادعا می‌کنند وی می‌گوید: ﴿مَثَلُ نُورِهِۦ كَمِشۡكَوٰةٖ«مَثَل نورش چون چراغدانى است» فاطمه -علیها السلام- است،‌ ﴿فِيهَا مِصۡبَاحٌ«حاوى چراغ» حسن است ﴿ٱلۡمِصۡبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ«در حبابى بلورین» حسین است ﴿ٱلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوۡكَبٞ دُرِّيّٞ«همچون ستاره‏اى درخشان» ﴿يُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَكَةٖ«که از [عصاره] درخت مبارک فروغ مى‏گیرد» ابراهیم ÷است ﴿زَيۡتُونَةٖ لَّا شَرۡقِيَّةٖ وَلَا غَرۡبِيَّةٖ«زیتون که نه شرقى است و نه غربى» نه یهودی و نه مسیحی ﴿يَكَادُ زَيۡتُهَا يُضِيٓءُ«و عصاره‏اش [از شدّت صفا] نزدیک است روشنى دهد» نزدیک است که علم بوسیلهٔ آن منفجر شود ﴿وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖۚ«گرچه آتشى به آن نرسیده باشد؛ نورى است افزون بر نور» امامی پس از امام دیگر ﴿يَهۡدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُ«خدا هر که را خواهد، به نور خود هدایت خواهد کرد» خداوند هر چه را بخواهد به سوی امامان هدایت می‌کند ...».

- باب: نشانه‌هایی که الله -عزوجل- در کتابش ذکر نموده همان امامان هستند (۱/۲۰۷).

در این باب سخن الله عزوجل: ﴿وَمَا تُغۡنِي ٱلۡأٓيَٰتُ وَٱلنُّذُرُ عَن قَوۡمٖ لَّا يُؤۡمِنُونَ[یونس: ١٠١] «و[لى] این نشانه ها و [تذکرِ] هشداردهندگان، به حال گروهى که ایمان نمى‏آورند، سودمند نخواهد بود» چنین تفسیر شده که منظور از آیات: امامان هستند!!

همچنین در همین باب این سخن خداوند متعال: ﴿كَذَّبُواْ بِ‍َٔايَٰتِنَا كُلِّهَا[القمر: ٤٢] «[ولى] آنان تمامى آیات ما را دروغ شمردند» اینگونه تفسیر شده که منظور از آیات: تمامی اوصیا هستند!!!

یعنی علت عذابی که آل فرعون را در بر گفت این بود که آنها اوصیاء یعنی امامان را تکذیب کردند!!

- باب: همانا اهل ذکر، همان کسانی که الله مردم را فرمان داده از آنها بپرسند، امامان هستند (۱/۲۱۰).

- باب: اینکه قرآن به سوی امام هدایت می‌کند (۱/۲۱۶)

در این باب، سخن الله عزوجل: ﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ يَهۡدِي لِلَّتِي هِيَ أَقۡوَمُ[الإسراء: ٩] «این قرآن به بهترین راه هدایت مى‏کند» اینگونه تفسیر شده که قرآن به سوی امام هدایت می‌کند!!

در این باب همچنین سخن الله –عزوجل- ﴿وَٱلَّذِينَ عَقَدَتۡ أَيۡمَٰنُكُمۡ[النساء: ٣٣] «و کسانی که با آنها پیمان بسته‌اید» به امامان تفسیر شده است یعنی الله –عزوجل- بوسیلهٔ آنها پیمان‌هایتان را منعقد می‌کند!!

- باب: نعمتی که الله -عزوجل- در کتابش ذکر نموده، امامان -- هستند (۱/۲۱۷)

در تفسیر این سخن الله -عزوجل-‌ ﴿أَلَمۡ تَرَ إِلَى ٱلَّذِينَ بَدَّلُواْ نِعۡمَتَ ٱللَّهِ كُفۡرٗا[إبراهیم: ٢٨] «آیا به [داستانِ] کسانى که [شکرِ] نعمت خدا را به ناسپاسى بدل کردند و قوم خود را به گرداب هلاکت کشاندند، توجّه نکرده‏اى؟» ادعا کرده‌ که علی سگفته است: «ما نعمتی هستیم که الله برای بندگانش فرستاده و آنکه در قیامت پیروز شود بوسیلهٔ ما پیروز شده است»!!

در این باب تفسیر سخن الله -عزوجل- در سورهٔ الرحمن ﴿فَبِأَيِّ ءَالَآءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِچنین آمده است: «آیا پیامبر یا وصی را دروغ می‌پندارید؟!!».

- باب: عرضه شدن اعمال بر پیامبرصو امامان -- (۱/۲۱۹).

- باب: تمامی کتاب‌هایی که از سوی الله -عزوجل- نازل شده نزد امامان است و آنها با وجود تفاوت زبان‌هایشان آنها را می‌فهمند (۱/۲۲۷).

- باب: جز امامان کسی همهٔ‌ قرآن را گرد نیاورده است و آنها تمامی دانش‌های آن را می‌دانند (۱/۲۲۸).

- باب: امامان -- تمامی علم‌هایی که به فرشتگان و پیامبران و رسولان -- داده شده را می‌دانند (۱/۲۵۵).

- باب: امامان -- می‌دانند چه هنگام می‌میرند و آنها جز با اختیار خودشان نمی‌میرند (۱/۲۵۸).

- باب: امامان -- علم آنچه بوده و آنچه می‌شود را می‌دانند و هیچ چیزی بر آنها پنهان نمی‌ماند درود الله بر آنها باد (۱/۲۶۰).

- باب: الله عزوجل هیچ علمی را به پیامبرش نیاموخت مگر اینکه به وی فرمان داد تا آن را به امیر المؤمنین ÷آموزش دهد و او شریک پیامبر در علم است (۱/۲۶۳).

- باب: اینکه مردم هیچ چیزی از حق را در دست ندارند مگر اینکه از نزد امامان -- آمده و اینکه هر چیزی که از سوی آنها نیامده پس باطل است (۱/۳۹۹).

این ابواب شامل برخی از احادیث آنهاست که از کتاب چاپ انتشارات مکتبة الصدوق در طهران سال (۱۳۸۱هـ ) نقل شده است.

این کتاب یکی از با ارزش‌ترین کتاب‌های آنان است اگر با ارزش‌ترینشان نباشد. و در مقدمه، از کتاب و مؤلف آن بسیار ستایش شده است . مؤلف کتاب در سال ۳۲۹ هجری وفات یافته.

آنچه برای شما نقل کردم نمونه‌هایی از غلو گذشتگان در مورد امامان است اما غلو یکی از متأخرین آنها از گفتهٔ یکی از بزرگان معاصرشان یعنی خمیـنی در کتابش «الحکومة الإسلامیة»(ص۵۲) انتشارات المکتبة الإسلامیة الکبری در تهران است که می‌گوید: «اثبات ولایت و حاکمیت برای امام به این معنی نیست که وی را از جایگاهی که نزد الله دارد برکنار کنیم و به معنای این نیست که او را مانند حاکمان دیگر بگردانیم زیرا امام دارای مقامی ستایش شده و درجه‌ای والا و خلافت تکوینی است که ناشی از ولایت و سیطرهٔ او بر تمامی ذرات این جهان است و از امور بدیهی در مذهب ما این است که امامان ما مقامی دارند که هیچ فرشتهٔ مقرب و پیامبری به آن دست نمی‌یابد و بر اساس روایات و احادیثی که نزد ما است رسول اعظمص و امامان -- پیش از بوجود آمدن این جهان نور بوده‌اند و الله آنها در اطراف عرش خویش قرار داده بود و برای آنها جایگاه و قربی قرار داده که جز الله کسی نمی‌داند و چنانکه در روایات معراج آمده جبرئیل گفت: اگر سرانگشتی نزدیک‌تر شوم می‌سوزم در حالی که از آنها -- روایت شده: همانا با الله حالاتی داریم که فرشته‌ای مقرب یا نبی مرسل گنجایش آن را ندارند»!!!

هنگامی که انسان چنین سخنی را می‌بیند یا می‌شنود چاره‌ای ندارد جز اینکه بگوید: ﴿رَبَّنَا لَا تُزِغۡ قُلُوبَنَا بَعۡدَ إِذۡ هَدَيۡتَنَا وَهَبۡ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحۡمَةًۚ إِنَّكَ أَنتَ ٱلۡوَهَّابُ[آل عمران: ٨] «[و مى‏گویند] صاحب‌اختیارا، پس از آنکه هدایتمان کردى، دلهاى ما را دستخوش انحراف مگردان و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى دار که بخشاینده تویى، تو».

آنکس که اندک بینشی داشته باشد اطمینان می‌یابد که آنچه آنها از امامان نقل کرده‌اند دروغ و تهمتی بر آنها است و آن بزرگان از افراط و غلو تندروان بیزارند.