روش حج
- شخص حاجی در روز هشتم ذی الحجه که آن را روز ترویه [۱٩۱]میگویند به نیت حج از جایی که ارادۀ حج نموده احرام میکند، به این صورت که لباس معمولی خود را از تن به در میآورد و همانند غسل جنابت غسل میکند و با بهترین عطری که دارد سر و ریش خود را خوشبو میکند و اگر در وقت فریضه بود نماز فرض را به جای میآورد و در غیر این صورت دو رکعت به نیت سنت وضو میخواند. پس از پایان نماز، احرام میکند یعنی به نیت اِحرام برای حج لبیک میگوید. روش لبیک برای حج چنین است: «لَبَّیكَ حَجّا»و اگر ترس این داشت که مانعی در راه حج وی قرار گیرد و نتواند آن را کامل کند در نیت خود شرط میگذارد و میگوید: «وإن حَبَسني حابِسٌ فمَحَلي حیثُ حبَسَتني»،یعنی اگر مانعی مرا باز داشت، محل من جایی است که مرا باز داشت، اما اگر ترس مانعی ندارد، شرط نمیگذارد.
- سپس به سوی مِنی خارج میشود و در آنجا نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء را به صورت قَصر و بدون جمع به جای میآورد (یعنی هر نماز را در وقت خود میخواند و نمازهای چهار رکعتی را دو رکعت به جای میآورد)، زیرا رسول الله ـ جـ در منی نمازها را قصر میکرد اما جمع نمیکرد. منظور از قصر، دو رکعت خواندن نمازهای چهار رکعتی است.
- با طلوع خورشیدِ روز عرفه از منی به سوی عرفه میرود و در صورتی که برایش امکان داشت تا زوال آفتاب در نمره توقف میکند، اما اگر برایش ممکن نبود اشکال ندارد، زیرا توقف در نمره سنت است.
- با زوال آفتاب نماز ظهر و عصر را در وقت ظهر در دو رکعت به جای میآورد، سپس همۀ وقت خود را در عرفه به ذکر و دعا و تضرع به درگاه خداوند عزوجل صرف میکند و رو به قبله دستان خود را بلند میکند و هر دعایی را که میخواهد از درگاه خداوند میخواهد.
بیشترین دعای پیامبر در آن جایگاه بزرگ چنین بود: «لا إله إلا الله وحدَه لا شریك له، له الملك وله الحمدُ وهوَ علی کلِّ شيء قدیر»، و سعی میکند تا آخرین وقتِ روز فرصت دعا را غنیمت بشمارد زیرا بهترین دعا، دعای روز عرفه است.
- با غروب خورشید به سوی مزدلفه میرود و پس از رسیدن به آنجا نماز مغرب و عشاء را یکجا میخواند، مگر آنکه پیش از عشاء به مزدلفه برسد که در این صورت مغرب را در وقت آن میخواند، سپس منتظر میماند تا وقت عشاء فرا رسد و آن را نیز در وقت خود به جای میآورد.
اما اگر به سبب خستگی یا کم بودن آب یا هر مشکل دیگری نیاز به جمع بین دو نماز داشت اشکالی ندارد که نماز مغرب و عشاء را با هم بخواند حتی اگر وقت عشاء وارد نشده باشد، و اگر میترسد تا پیش از نیمه شب به مزدلفه نرسد میتواند پیش از رسیدن به مزدلفه نمازهایش را بخواند و به تاخیر انداختن نماز تا پس از نیمه شب جایز نیست.
- سپس شب را در مزدلفه میماند و با سر رسیدن وقت فجر نماز صبح را در اول وقت آن با یک اذان و یک اقامه به جای میآورد و به سوی مشعر الحرام میرود و لا اله الا الله و الله اکبر میگوید و هر دعایی که دوست دارد میکند تا هوا کاملا روشن شود. اما اگر نتوانست به مشعر الحرام برود همان جایی که هست دعا میکند به این صورت که رو به قبله دستانش را به آسمان بلند میکند.
- پس از آنکه هوا روشن شد پیش از طلوع خورشید به منی میرود و در «وادی محسر» سرعت خود را زیاد میکند. پس از آنکه به منی رسید هفت سنگریزۀ پی در پی ـ یکی پس از دیگری ـ را به سوی جمرۀ عقبه پرتاب میکند و با انداختن هر سنگریزه تکبیر میگوید. سنگریزۀ رمی جمرات باید تقریبا به اندازۀ هستۀ خرما باشد. عقبه آخرین جمرات و نزدیکترین آنان به مکه است.
- پس از پایان رمی، هَدی خود را قربانی میکند، سپس اگر مَرد است سر خود را میتراشد و اگر زن است تنها به اندازۀ یک بند انگشت از موی سرش را کوتاه میکند.
- سپس به مکه میرود و طواف و سعیِ حج را به جای میآورد و به منی برمیگردد و شبهای یازدهم و دوازدهم را در آنجا میماند و جمرات سه گانه را پس از زوال آفتاب در دو روز رمی میکند. بهتر آن است که پای پیاده برای رمی جمرات برود، اما اگر سواره برود اشکالی ندارد. نخست جمرۀ اول را که دورترین جمره از مکه است و پس از مسجد خیف قرار دارد با هفت سنگریزۀ پی در پی رمی میکند و با هر پرتاب تکبیر میگوید. سپس کمی جلو میرود و دعای طولانی میکند ـ در دعایی که دوست دارد ـ اما اگر زیاد ایستادن و دعا کردن برایش سخت است هر قدر که برایش ممکن است دعا میکند، اما شایسته نیست ایستادن و دعا را ترک کند زیرا دعا سنت است. سپس جمرۀ عقبه را با هفت سنگریزۀ پی در پی رمی میکند و با هر پرتاب تکبیر میگوید و پس از آن دعا نمیکند.
- با پایان رمی جمار در روز دوازدهم اگر خواست زودتر از آنجا میرود و در منی منزل میگیرد، و اگر خواست تأخیر کند، به منی میرود و شب سیزدهم را در منی میماند. همانطور که پیشتر گفتیم رمی جمرههای سه گانه پس از زوال آفتاب است، و دیرتر رفتن به منی بهتر است. رمی سوم واجب نمیشود مگر پس از غروب خورشید روز دوازدهم در حالی که خودش در منی است. در این صورت باید در منی بماند تا جمرات سهگانه را پس از زوال آفتاب رمی کند. اما اگر در روز دوم خورشید غروب کند در حالی که بر خلاف اختیار خود به سببی مانند ازدحام و ترافیک همچنان در منی باشد، ماندن در روز سیزدهم برای وی واجب نیست زیرا این ماندن خلاف اختیار او بوده [و قصد تاخیر نداشته است].
- وقتی میخواهد از مکه به سوی سرزمین خود بیرون رود پیش از رفتن، طواف وداع را به جای میآورد زیرا رسول الله ـ جـ میفرماید: «کسی از شما [به سرزمین خود] نرود مگر آنکه آخرین دیدارِ وی با خانه [ی کعبه] باشد». [۱٩۲]و در روایتی دیگر آمده که: «مردم را امر نمود تا آخرین دیدارشان با خانۀ کعبه باشد، جز آنکه برای زنان حائض تخفیف قائل شد». [۱٩۳]زیرا بانوانی که در عادت ماهیانه یا نفاس هستند طواف وداع ندارند.
- طواف وداع باید آخرین کاری باشد که حاجی پس از ارادۀ رفتن در مکه انجام میدهد اما اگر پس از طواف وداع به انتظار همسفران خود نشست یا برای بستن بار خود توقف کرد یا چیزی را که نیاز داشت در راهِ رفتن خریداری نمود اشکالی ندارد و طواف وداع را تکرار نمیکند مگر در صورتی که مثلا قصد نمود سفرش را تا آخر روز به تأخیر اندازد که در این صورت باید پیش از رفتن طواف وداع را دوباره تکرار کند تا آخرین کاری باشد که در مکه انجام میدهد.
- اگر شخصی حاجی خواست پیش از حج یا بعد از آن به زیارت مسجد نبوی برود باید نیت زیارت مسجد را داشته باشد نه زیارت قبر، زیرا بستن بار سفر به نیت عبادت برای زیارت قبور جایز نیست و بلکه تنها برای مساجد سهگانه یعنی مسجدالحرام و مسجد نبوی و مسجد الاقصی جایز است. پس از آنکه به مسجد نبوی رسید با پای راست وارد میشود و میگوید: «بسمِ الله، والصلاةُ والسلامُ علی رسولِ الله، اللهمَّ اغفر لی ذنوبي وافتَح لي أبواب رحمتِك، أعوذُ باللهِ العظیم، وبِوجهِهِ الکریم، وبِسلطانِهِ القدیمِ من الشیطانِ الرَّجیم». سپس هر مقدار که خواست نماز میخواند.
بهتر آن است که نمازش در روضه باشد. میان منبر پیامبر ـ جـ و حجرهاش که قبر ایشان در آن قرار دارد، را روضه میگویند زیرا باغی از باغهای بهشت است. سپس هر گاه نماز خواند و خواست قبر پیامبر ـ جـ را زیارت نماید، باید با ادب و وقار در برابر آن بایستد و بگوید: «السلامُ علیكَ أیُّها النّبي ورحمة اللهِ وبرکاته، اللهم صل علی محمد، وعلی آلِ محمد کما صلیتَ علی إبراهیم وعلی آلِ إبراهیم، إنك حمید مجید، اللهم بارك علی محمد وعلی آل محمد کما بارکت علی إبراهیم وعلی آل إبراهیم إنك حمید مجید. أشهد أنك رسول الله حقا، وأنك قد بلغت الرسالة، وأدیت الأمانة، ونَصَحت الأمة، وجاهَدتَ في الله حق جهاده، فجزاك الله عن أمتك أفضل ما جزی نبیّا عن أمته». سپس کمی به راست میرود و بر أبیبکر صدیق سسلام میگوید و از وی اعلام خشنودی میکند، سپس کمی به راست میرود و بر عمر بن الخطاب سسلام میکند و برای وی دعای خشنودی میکند، و اگر برای وی و ابوبکر صدیق بدعای مناسبی کند خوب است.
- زنان به زیارت قبر پیامبر ـ جـ و قبر هیچکس دیگری نمیروند زیرا پیامبر ـ جـ زنانی را که به زیارت قبور میروند و کسانی را که بر قبرها مسجد میسازند و آن را چراغانی میکنند نفرین کرده است. [۱٩۴]اما [در روضه] نماز میگزارد و از همان جایی که هست بر رسول خدا ـ جـ سلام میکند. برای مردان شایسته است به زیارت بقیع که قبرستان مدینه است بروند و بگویند: «السلام علیکم أهل الدیارِ من المؤمنین والمسلمین وإنا إن شاء الله بکم لاحقون، یرحم الله المستَقدِمین منا ومنکم والمستأخرین، نسأل الله لنا ولکم العافية، اللهمَّ لا تَحرمنا أجرهم، ولا تفتنّا بعدهم، واغفر لنا ولهم». [۱٩۵]
[۱٩۱] روز هشتم ذی الحجه را برای این ترویه نام نهادهاند که مردم در این روز از مکه به منی آب میبردند به طوری که تا آخرین روز ایام حج برایشان کافی باشد زیرا در آن دوران در منی آب وجود نداشت. برخی گفتهاند برای این آن را ترویه نام نهادهاند که خداوند متعال در آن روز مناسک را به ابراهیم نشان داد (از ریشۀ رؤیه). [۱٩۲] به روایت مسلم در کتاب الحج، باب وجوب طواف الوداع وسقوطه عن الحائض (۱۳۲۷). [۱٩۳] بخاری در کتاب الحج، باب طواف الوداع (۱۷۵۵)، و مسلم در کتاب الحج، باب طواف الوداع (۱۳۲۸). [۱٩۴] به روایت احمد (۴/ ۴۵۸) به شماره (۱۹۲۶) و ابوداود در کتاب الجنائز، باب «في زیارة النساء للقبور» (۲۸۱۷) و ترمذی در أبواب الصلاة، باب «ما جاء في کراهیة أن یتخذ علی القبر مسجدا» (۲۹۴) ونسائی در کتب الجنايز، باب «التغلیظ في اتخاذ السرج علی القبور» (۲۰۱۶). شیخ آلبانی این روایت را در مشکاة به شماری ۷۴۰ صحیح دانسته است. [۱٩۵] مسلم در کتاب الجنائز، باب ما یقال عند دخول القبور والدعاء لأهلها (۹۷۴ و ۹۷۵) و ابن ماجه در کتاب ما جاء في الجنائز، باب ما جاء فیما یقال إذا دخل المقابر (۱۵۴۷).