شیعه و عقیدۀ تقیه
یکی از معاصرین شیعه تقیه را اینگونه تعریف میکند: «تقیه یعنی اینکه برای دفع ضرر از جان و مال و یا حفظ ارزش خود، سخن و یا فعلی بر خلاف عقیدهات اظهار کنی» [۴۱]. آنان میپندارند که حضرت پیامبرصهنگام وفات عبدالله بن أبی بن سلول رئیس منافقان، تقیه کرده است، آنگاه که خواست بر جنازهاش نماز بخواند، عمر گفت: مگر خداوند تو را از نماز خواندن بر منافقان منع نکرده، پیامبرصدر پاسخ گفت: وای بر تو، چه میدانی که من برایش چه دعایی کردهام، من چنین دعا کردم، پروردگارا شکم و قبرش را از آتش پر کن و او را در آتش بیانداز» [۴۲].
برادر مسلمان! ببین که چگونه به حضرت پیامبرصدروغ نسبت میدهند، مگر معقول است که صحابه بر جنازه عبدالله بن أبی بن سلول دعای رحمت کنند و نبی رحمتصنفرین کند؟!
کلینی نقل میکند که: «ابوعبدالله گفت: ای ابوعمر نه دهم دین در تقیه است، هرکس تقیه نکند دین ندارد، در هر چیزی میتوان تقیه کرد مگر در نبیذ و مسح بر موزه (خف)» [۴۳]. و همچنین نقل میکند که ابوعبدالله گفت: دین خود را با تقیه حفظ کنید و کسی که تقیه نکند ایمان ندارد» [۴۴].
آری روافض تقیه را فرض میدانند که بدون آن مذهب وجودی ندارد و اصولش را نهان و آشکار میآموزند و با مردم تقیه میکنند خصوصاً که در شرایط نامطلوبی قرار داشته باشند، پس ای مسلمان مواظب و هوشیار باشید که فریب تقیۀ شیعهها را نخورید.
[۴۱] محمد جواد مغنیه، الشيعة في الميزان ص ۴۸. [۴۲] فروع کافى، کتاب الجنائز ص ۱۸۸. [۴۳] نوعى جوراب ضخیم که از پوست و غیره ساخته مىشود. [۴۴] کلینی، اصول کافى ص۴۸۲-۴۸۳.