ده مورد بیان ذکر در قرآن کریم
ابن قیم / در کتاب «مدارج السالکین» در زمینه موارد ذکر در قرآنکریم نوشته است:
فصل: ذکر در قرآن به ده شکل آمده است:
اول: به صورت مطلق و مقید بدان امر شده است.
دوم: از متضاد آن یعنی غفلت و فراموشی نهی شده است.
سوم: فلاح و رستگاری به دوام ذکر و کثرت آن وابسته شده است.
چهارم: اهل ذکر مورد ستایش قرار گرفتهاند و از آنچه الله متعال برای آنها مهیا نموده خبر داده است؛ از جمله بهشت و مغفرت.
پنجم: قرآن از فرجام بد کسانی خبر داده که از ذکر الهی سرباز زده و بدان پشت کرده و به چیزی جز آن روی آوردند.
ششم: خداوند متعال پاداش ذکر و یاد بندگانش از او را ذکر و یاد آنها قرار داده است.
هفتم: خبر داده که ذکر او از هر چیزی بزرگتر است.
هشتم: خداوند متعال ذکر و یادش را خاتمهی اعمال صالح قرار داده است چنانکه آنرا مفتاح و آغاز هر عمل نیکی قرار داده است.
نهم: در مورد اهل ذکر خبر داده که ایشان از جمله کسانی هستند که به وسیلهی آیاتش بهرهمند میگردند و تنها آنان هستند که صاحبان عقل و خرد میباشند.
دهم: خداوند متعال ذکرش را مقرون به تمام اعمال صالح و روح آنها قرار داده است؛ پس هرگاه بدون ذکر باشند همچون جسدی بدون روح خواهند بود.
فصلی در تفصیل این موارد:
١- اما مورد اول: مثال آن این است که الله متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ ذِكۡرٗا كَثِيرٗا٤١ وَسَبِّحُوهُ بُكۡرَةٗ وَأَصِيلًا٤٢ هُوَ ٱلَّذِي يُصَلِّي عَلَيۡكُمۡ وَمَلَٰٓئِكَتُهُۥ لِيُخۡرِجَكُم مِّنَ ٱلظُّلُمَٰتِ إِلَى ٱلنُّورِۚ وَكَانَ بِٱلۡمُؤۡمِنِينَ رَحِيمٗا٤٣﴾[الأحزاب: ٤١-٤٣]«ای کسانی که ایمان آوردهاید! الله را بسیار یاد کنید. و صبح و شام او را تسبیح گویید. او کسی است که بر شما درود میفرستد و فرشتگانش (نیز بر شما درود میفرستند) تا شما را از تاریکیها به سوی نور بیرون برد و (الله) نسبت به مؤمنان مهربان است».
و میفرماید: ﴿وَٱذۡكُر رَّبَّكَ فِي نَفۡسِكَ تَضَرُّعٗا وَخِيفَةٗ﴾[الأعراف: ٢٠٥]«و پروردگارت را در دل خود با تضرع و بیم یاد کن».
در معنای این بخش «فِي نَفۡسِكَ» دو قول وجود دارد:
اول اینکه: یعنی در نهانی و قلبت
دوم اینکه: با زبانت چنانکه خودت آنرا بشنوی.
٢- اما مثال نهی از امر متضاد آن این آیه است: ﴿وَلَا تَكُن مِّنَ ٱلۡغَٰفِلِينَ٢٠٥﴾[الأعراف: ٢٠٥]«و از غافلان مباش».
و اینکه میفرماید: ﴿وَلَا تَكُونُواْ كَٱلَّذِينَ نَسُواْ ٱللَّهَ فَأَنسَىٰهُمۡ أَنفُسَهُمۡ﴾[الحشر: ١٩]«و همچون کسانی نباشید که الله را فراموش کردند، پس الله (نیز) خودشان را فراموششان ساخت».
٣- اما وابسته بودن فلاح و رستگاری به ذکرِ زیاد مانند این آیه است که میفرماید: ﴿وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ١٠﴾[الجمعة: ١٠] «و الله را بسیار یاد کنید تا رستگار شوید».
٤- و مثال اینکه اهل ذکر مورد ستایش قرار گرفتهاند و پاداش نیکی در انتظار آنان است این آیه است که میفرماید: ﴿إِنَّ ٱلۡمُسۡلِمِينَ وَٱلۡمُسۡلِمَٰتِ وَٱلۡمُؤۡمِنِينَ وَٱلۡمُؤۡمِنَٰتِ وَٱلۡقَٰنِتِينَ وَٱلۡقَٰنِتَٰتِ وَٱلصَّٰدِقِينَ وَٱلصَّٰدِقَٰتِ وَٱلصَّٰبِرِينَ وَٱلصَّٰبِرَٰتِ وَٱلۡخَٰشِعِينَ وَٱلۡخَٰشِعَٰتِ وَٱلۡمُتَصَدِّقِينَ وَٱلۡمُتَصَدِّقَٰتِ وَٱلصَّٰٓئِمِينَ وَٱلصَّٰٓئِمَٰتِ وَٱلۡحَٰفِظِينَ فُرُوجَهُمۡ وَٱلۡحَٰفِظَٰتِ وَٱلذَّٰكِرِينَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا وَٱلذَّٰكِرَٰتِ أَعَدَّ ٱللَّهُ لَهُم مَّغۡفِرَةٗ وَأَجۡرًا عَظِيمٗا٣٥﴾[الأحزاب: ٣٥]«همانا مردان مسلمان و زنان مسلمان، مردان مؤمن و زنان مؤمن، مردان فرمانبردار و زنان فرمانبردار، مردان راستگو و زنان راستگو، مردان صابر و زنان صابر، مردان با خشوع و زنان با خشوع، مردان صدقه دهنده و زنان صدقه دهنده، مردان روزهدار و زنان روزهدار، مردانی که شرمگاه خود را حفظ میکنند و زنانی که شرمگاه خود را حفظ میکنند و مردانی که الله را بسیار یاد میکنند و زنانی که الله را بسیار یاد میکنند، الله برای (همۀ) آنان آمرزش و پاداش عظیمی آماده کرده است».
٥- اینکه هرکس از ذکر و یاد الهی غافل گردد (وروی گرداند) چیزی جز زیان و فرجام بد در انتظارش نخواهد بود در این آیه بدان اشاره شده است که میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تُلۡهِكُمۡ أَمۡوَٰلُكُمۡ وَلَآ أَوۡلَٰدُكُمۡ عَن ذِكۡرِ ٱللَّهِۚ وَمَن يَفۡعَلۡ ذَٰلِكَ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡخَٰسِرُونَ٩﴾[المنافقون: ٩]«ای کسانی که ایمان آوردهاید، اموالتان و فرزندانتان شما را از یاد الله غافل نکند و هرکس که چنین کند، پس آنان زیانکارانند».
٦- اما اینکه خداوند متعال پاداش ذاکرانش را ذکر آنها قرار داده، مثال آن این آیه است که میفرماید: ﴿فَٱذۡكُرُونِيٓ أَذۡكُرۡكُمۡ وَٱشۡكُرُواْ لِي وَلَا تَكۡفُرُونِ١٥٢﴾[البقرة: ١٥٢]«پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و سپاس مرا گویید و ناسپاسیام نکنید».
٧- و اینکه خداوند متعال در قرآن خبر داده که ذکر او از هر چیزی بزرگتر است اشاره به این آیه است که میفرماید: ﴿ٱتۡلُ مَآ أُوحِيَ إِلَيۡكَ مِنَ ٱلۡكِتَٰبِ وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَۖ إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ تَنۡهَىٰ عَنِ ٱلۡفَحۡشَآءِ وَٱلۡمُنكَرِۗ وَلَذِكۡرُ ٱللَّهِ أَكۡبَرُ...﴾[العنكبوت: ٤٥]«(ای پیامبر!) آنچه را از (این) کتاب بر تو وحی شده است تلاوت کن، و نماز را بر پا دار، یقیناً نماز (انسان را) از زشتیها و منکر باز میدارد، و البته یاد الله بزرگتر است...».
و در این مورد چهار قول وجود دارد:
- ذکر الله متعال بزرگتر از هر چیزی است؛ بلکه برترین عبادتها میباشد چراکه مقصود از همهی عبادات اقامهی ذکر الهی است. ذکر خداوند متعال راز تمام عبادات و روح آنها میباشد.
- به این معناست که: هرگاه شما ذکر و یاد خداوند کنید، شما را ذکر و یاد میکند؛ حال آنکه ذکر الله متعال از شما، بسیار بزرگتر از ذکر شما از الله متعال است. در اینصورت ذکر مصدرِ مضاف به فاعل(الله) است و در صورت اول مضاف به مذکور(الله) است.
- به این معناست که: ذکر الله متعال بزرگتر از آن است که همراه آن عمل زشت و منکری باقی بماند. بلکه اگر ذکر الهی به تمام و کمال رعایت گردد، هر گناه و معصیتی را نابود میکند.
این مواردی بود که مفسران در معنای این بخش از آیه ذکر نمودهاند.
- اما من از شیخ الاسلام ابن تیمیه / شنیدم که فرمودند: معنای آیه این است که: در نماز دو فایده بزرگ نهفته است: اینکه از فحشا و منکر بازمیدارد. و فایده دوم اینکه: ذکر الهی را دربردارد و متضمن آن میباشد و بخشی که ذکر الهی را دربردارد بزرگتر از بخشی است که از فحشا و منکر بازداشته است.
٨- اما اینکه ختم اعمال صالحه با ذکر خداوند است مثال آن ختم شدن روزه با آن میباشد چنانکه میفرماید: ﴿وَلِتُكۡمِلُواْ ٱلۡعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ ٱللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَىٰكُمۡ وَلَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ١٨٥﴾[البقرة: ١٨٥]«و تا شمار (روزهای رمضان) را کامل کنید و الله را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بدارید و باشد که شکر گزاری کنید».
و حج با آن به پایان میرسد: ﴿فَإِذَا قَضَيۡتُم مَّنَٰسِكَكُمۡ فَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَذِكۡرِكُمۡ ءَابَآءَكُمۡ أَوۡ أَشَدَّ ذِكۡرٗا﴾[البقرة: ٢٠٠]«پس چون مناسک (حج) خود را به جای آوردید، الله را یاد کنید همانند یاد کردن پدرانتان بلکه بیشتر از آن».
و نماز با آن به پایان میرسد: ﴿فَإِذَا قَضَيۡتُمُ ٱلصَّلَوٰةَ فَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ قِيَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِكُمۡ﴾[النساء: ١٠٣]«پس چون نماز را به پایان رساندید، الله را ایستاده و نشسته و بر پهلوی خویش (خوابیده) یاد کنید».
و نماز جمعه با آن به پایان میرسد: ﴿فَإِذَا قُضِيَتِ ٱلصَّلَوٰةُ فَٱنتَشِرُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَٱبۡتَغُواْ مِن فَضۡلِ ٱللَّهِ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ١٠﴾[الجمعة: ١٠]«پس هنگامی که نماز پایان یافت، (برای کسب رزق و روزی) در زمین پراکنده شوید و از فضل الله طلب کنید و الله را بسیار یاد کنید تا رستگار شوید».
بر این اساس پایان زندگی دنیا بوده و چون آخرین کلام بنده باشد خداوند متعال او را وارد بهشت میکند.
٩- اما اینکه فقط ذاکران از آیات الهی بهره میبرند و آنها صاحبان عقل و خرد و مصداق اولو الالباب هستند، مثال آن در کتاب الهی این آیه است: ﴿إِنَّ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفِ ٱلَّيۡلِ وَٱلنَّهَارِ لَأٓيَٰتٖ لِّأُوْلِي ٱلۡأَلۡبَٰبِ١٩٠ ٱلَّذِينَ يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ قِيَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ﴾[آل عمران: ١٩٠-١٩١]«به راستی در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز، نشانههای (آشکاری) برای خردمندان است. کسانی که الله را در حال ایستاده و نشسته و بر پهلوی خویش (آرمیده) یاد میکنند».
١٠- و اینکه ذکر الهی همراه تمام اعمال و مقرون آنها و روح اعمال است، مصادیق متعددی در قرآن دارد. خداوند متعال آنرا مقرون به نماز ذکر میکند: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ لِذِكۡرِيٓ١٤﴾[طه: ١٤]«و نماز را برای یاد من بر پا دار». و آنرا مقرون به روزه و حج و مناسک آن آورده است. بلکه ذکر الهی روح حج و اصل و اساس آن و مقصود آن میباشد. چنانکه رسول الله ج فرمودند: «إِنَّمَا جُعِلَ الطَّوَافُ بِالْبَيْتِ وَالسَّعْيُ بَيْنَ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ وَرَمْيُ الْجِمَارِ لِإِقَامَةِ ذِكْرِ اللَّهِ»[٨]: «طواف خانه و سعی بین صفا و مروه و رمی جمرات همگی برای اقامهی ذکر الهی وضع شدهاند».
و آنرا مقرون به جهاد آورده است؛ و به هنگام رویارویی و جنگ با دشمنان به ذکرش دستور داده است؛ الله متعال میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا لَقِيتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ وَٱذۡكُرُواْ ٱللَّهَ كَثِيرٗا لَّعَلَّكُمۡ تُفۡلِحُونَ٤٥﴾[الأنفال: ٤٥]«ای کسانی که ایمان آوردهاید، هنگامی که با گروهی (از دشمن) روبرو شدید، پایدار (و ثابت قدم) باشید و الله را بسیار یاد کنید تا رستگار شوید».
و در حدیثی قدسی وارد شده که خداوند متعال میفرماید: «إِنَّ عَبْدِي كُلَّ عَبْدِيَ الَّذِي يَذْكُرُنِي وَهُوَ مُلَاقٍ قِرْنَهُ»[٩]: «بندهی واقعی من کسی است که هنگام روبرو شدن با دشمنش مرا یاد کند».
از شیخ الاسلام ابن تیمیه قدساللهروحه شنیدم که بدان استشهاد میکرد و از او شنیدم که میگفت: محبان به ذکر محبوب خود در چنین وضعیتی افتخار میکنند. چنانکه عنتره میگوید:
ولقد ذكرتكِ والرماحُ كأنها
أشطانُ بئرٍ في لَبَانِ الأدهَمِ
براستی تو را یاد کردم درحالیکه نیزهها مانند ریسمان بلند چاه در سینه اسبم فرو رفته بود.
و دیگری گفته است:
ذكرتُكِ والخطيُّ يخطُرُ بيننا
وقد نهلتْ منا المثقَّفَةُ السُّمْرُ
تو را یاد کردم درحالیکه نیزهها میان ما در حرکت بود و خون را از ما جاری کرده بودند.
و دیگری گفته است:
ولقد ذكرتُكِ والرِّمَاحُ شواجرٌ
نَحْوِي وبِيضُ الهندِ تقطرُ من دَمِي
و تو را یاد کردم درحالیکه نیزهها از هر طرف بسوی من میبارد و از شمشیر سفید هندی خونم میچکید.
و این مسأله در بسیاری از اشعار آنها وارد شده است که بر قوت محبت دلالت میکند. چراکه ذکر و یاد محب از محبوبش در چنین وضعیتی که انسان جز به فکر جان خود نیست، بر این دلالت دارد که محبوب نزد محب همچون جانش یا برتر از آن میباشد. و این بر صداقت در محبت دلالت میکند. والله اعلم
[٨]- سنن ابوداود (١٨٨٨)، مسند احمد (٢٤٣٥١)؛ شیخ البانی این روایت را ضعیف دانسته است.
[٩]- سنن ترمذی (٣٥٨٠)؛ شیخ البانی این روایت را در سلسلة الأحاديث الضعيفة، (٣١٣٥) ضعیف دانسته است.