باب سوم: کتاب عبادات
اصول و قواعد شرعی
مصادر فقه اسلامی:
قرآن، سنت، اجماع و قیاس هستند.
اصل دلیلهای شرعی قرآن و سنت میباشند.
اجماع: اتفاق علمای امت بر یک حکم شرعی مبنی بر کتاب و سنت، مانند اجماع بر وجوب نمازهای پنجگانه.
قیاس: ملحق نمودن فرع به اصل به خاطر علتی که بین آن دو وجود دارد.
مثال: حرام بودن مخدرات، قیاس بر تحریم شراب، به علت سُکر و نشئهای که وجود دارد.
اقسام احکام شرعی
تقسیم احکام شرعی به پنج قسمت:
اول - واجب: شارع انجام فعل و عملی را به صورت قطعی و حتمی طلب مینماید، به فاعل آن به خاطر اطاعت کردن ثواب میرسد و کسیکه ترک نماید، مستحق عقاب و مجازات میشود، مانند ترک نمازهای پنجگانه.
دوم - مستحب: شارع انجام فعلی را به صورت غیر حتمی طلب مینماید، به فاعل آن به خاطر اطاعت کردن ثواب میرسد و ترک کنندهاش مجازات نمیشود. مانند انواع سنتهایی که در نماز و روزه و صدقات و اذکار و مانند آنها وجود دارد و مندوب و مسنون و تطوع نیز نامیده میشود.
سوم - حرام: شارع ترک فعلی را به صورت قطعی و حتمی طلب مینماید. و به تارکش به خاطر اطاعت ثواب میرسد و فاعلش مستحق عقاب و مجازات میشود، مانند شرک، کفر، زنا، ربا، ظلم و تجاوز و مانند آنها از گناهان کبیره و سایر محرمات.
چهارم - مکروه: شارع ترک آن را به صورت غیر حتمی طلب مینماید، به تارک آن به خاطر اطاعت کردن ثواب میرسد و فاعل آن مجازات نمیشود، مانند آویزان بودن لباس در نماز و غیره.
پنجم - مباح: در ذات خویش به امر و نهی تعلق ندارد و آن است که الله بین فعل و ترک آن، به فرد مسلمان اختیار داده است، به فاعل آن ثواب نمیرسد و تارک آن نیز محاکمه و مجازات نمیشود، مانند خوردن انواع پاکیها، صید دریا و خشکی، خوردن غذای اهل کتاب و ازدواج با دختران و زنان آنان.
اگر با انجام کار مباح، نیت طاعت الله ﻷ را داشته باشد پس به خاطر نیتش به او ثواب میرسد. و اگر به وسیلهی کار مباحی به کارهای خیر میرسد، پس به وظایف ملحق میشود و اگر با انجام کار مباحی به کار بدی برسد، پس به امور ممنوعه ملحق میگردد.
اقسام اوامر شرعی
اوامر شرعی از حیث ثبات و تغییر به دو قسم تقسیم میشوند:
اول - احکامی که ثابت هستند و با زمان و مکان و اجتهاد ائمه تغییر نمیکنند، مانند احکامی که به وسیلهی نص در قرآن و سنت بیان شدند، مانند وجوب واجبات و تحریم حرامها و حدودی که شرع مشخص نموده و ارکان اسلام و غیره.
دوم - احکامی که بر حسب اقتضای مصالحی که در زمان و مکان و حالت تغییر میکنند و مصالح و منافع با توجه به زمان و مکان و حالت تغییر مینمایند. مانند عادتها و عرفها و مقدار تعزیرات.
و این احکام اجتهادی هستند و بر نص شرعی به صورت مستقیم استناد نمیشوند، بلکه مصدر آنها عرف یا مصلحتی است که نصوص شرعی در مورد آنها سکوت نمودند.
الله بلندمرتبه میفرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا٥٩﴾[النساء: ٥٩]. «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از [کتاب] الله و [احادیث صحیح] پیامبر و کارگزاران [و فرماندهان مسلمانِ خود] اطاعت کنید و اگر در چیزی اختلاف کردید، آن را به [کتاب] الله و [احادیث صحیح] پیامبر بازگردانید. اگر به الله و روز قیامت ایمان دارید، [یقین داشته باشید که] این [بازگشت به قرآن و سنت، برایتان] بهتر و خوشفرجامتر است».
حکم انجام دادن اوامر شرعی
اوامر الله ﻷ بر عدل و احسان و آسانی و نرمی و رحمت بنا شدند. بنده باید اوامر را به اندازهی استطاعت انجام دهد و از اموری که نهی شده است به طور کامل دوری نماید.
١. الله بلندمرتبه میفرماید: ﴿فَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ مَا ٱسۡتَطَعۡتُمۡ وَٱسۡمَعُواْ وَأَطِيعُواْ وَأَنفِقُواْ خَيۡرٗا لِّأَنفُسِكُمۡۗ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ١٦﴾[التغابن: ١٦]. «تا آنجا که میتوانید، از الله پروا کنید و [حق را] بشنوید و فرمان برید و انفاق کنید که برای خود شما بهتر است؛ و کسانی که از بُخل و حرصِ نفس خویش در امان بمانند، آنانند که رستگارند».
٢. عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ س عَنِ النَّبِيِّ ج قَالَ: «دَعُونِي مَا تَرَكْتُكُمْ، إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِسُؤَالِهِمْ وَاخْتِلاَفِهِمْ عَلَى أَنْبِيَائِهِمْ، فَإِذَا نَهَيْتُكُمْ عَنْ شَيْءٍ فَاجْتَنِبُوهُ، وَإِذَا أَمَرْتُكُمْ بِأَمْرٍ فَأْتُوا مِنْهُ مَا اسْتَطَعْتُمْ».[٨٧٩]
ابوهریره س روایت میکند که رسول ج فرمود: «مرا با همان مسایلی که برای شما میگویم، رها کنید (و سؤال بیمورد درباره مسایلِ ناگفته نپرسید)؛ زیرا امتهای گذشته را کثرت سؤال و مخالفت با پیامبرانشان به هلاکت رساند؛ هرگاه شما را از چیزی بازداشتم، از آن دوری نمایید و چون شما را به انجام کاری دستور دادم، تا آنجا که میتوانید به آن عمل کنید».
دانستن و فقه اقوال و افعال پیامبر صلی الله علیه وسلم
هنگامیکه پیامبر ج بر عملی امر و نهی فرمود، سپس خلاف آن را انجام داد، دلیلی بر جواز آن است، ولی باید کوشش کند که افضل را انجام دهد.
مثال: پیامبر ج تشویق فرمود که اعضای وضو سه مرتبه شسته شوند، اما گاهی خودش یک یا دو مرتبه شست.
و از نوشیدن در حالت ایستاده منع فرمود، در حالی که گاهی خودش ایستاده نوشید، و در حالت پیاده و سواره طواف خانهی کعبه را انجام داد.
و پا برهنه و با کفش راه رفت. همهی اینها و امثال آن دلیلی بر جواز میباشد، ولی همواره بر افضل اهتمام داشت. در بحث وضو، سه مرتبه میشست و نشسته مینوشید و پیاده طواف میکرد و با کفش راه میرفت.
قول بر فعل مقدم است، زیرا احتمال دارد فعل، عملی شخصی باشد، ولی قول، قطعی و دلیلی بر عموم میباشد.
مهمترین اصول و قواعد شرعی در فقه اسلامی
یقین با شک از بین نمیرود. اصل و اساس در هر چیزی، طهارت و پاکی است مگر اینکه دلیلی بر نجاست آن باشد. اصل این است که شخص ذمهاش بری باشد، مگر اینکه دلیلی بر خلاف آن یافت شود. اصل در اشیاء اباحت است مگر دلیلی بر نجاست یا تحریمش باشد. مشقت و سختی، آسانی را میطلبد. ضرورتها، ممنوعات را مباح مینماید. و به اندازهی ضرورت جواز داده میشود. عمل به واجبات، بعد از علم و آگاهی و توانایی انجام آن واجب میگردد. با عجز و ناتوانی، واجبی نیست. هنگام ضرورت، حرامی نیست. واجبات بر مکلفین، لازم میشود. تمامی شروط در عبادات و معاملات بر حسب مکان اعتبار دارند. از بین بردن مفاسد بر جلب مصالح مقدم است. هنگام وجود دو مصلحت، بهترین و بالاترین اختیار میشود. زمانی که دو مفسده کنار هم باشند، خفیفترین آن انتخاب میگردد. زمانی که علت باشد، حکم نیز به وجود میآید، اما اگر علت از بین رفت، حکم نیز از بین میرود. کسیکه چیزی را تلف کرد، مکلفین باید جبران نمایند. اصل در عبادات، ممنوعیت میباشد، مگر اینکه دلیلی برای انجام آن باشد. ولی اصل در عادات و معاملات، اباحت است، مگر دلیلی از شرع در تحریم آن باشد. اصل در اوامر شرعی، وجوب است، مگر دلیلی بر استحباب یا اباحت باشد. اصل در نواهی، تحریم است، مگر دلیلی بر کراهت آن باشد. اصل در منفعتها حلال بودن و اصل در نجاسات و ضررها حرام بودن است.
هر عبادتی از اجزایی تشکیل شده که دو امر در آن ضروری و لازم است؛ ترتیب و پی در پی انجام دادن. مانند وضو، نماز، حج، عمره و غیره.
فرق بین فرض کفایه و فرض عین:
فرض عین به عامل و عمل کننده تعلق دارد، مانند نمازهای پنجگانه و مانند آنها، و فرض کفایه به عمل مطلوب تعلق دارد، مانند اذان، تجهیز میت و مانند آنها. زمانی که یکی شرکت نماید و آن را انجام دهد، گناه و مسئولیت از بقیه ساقط میشود.
افعال پیامبر صلی الله علیه وسلم
افعال پیامبر ج بر سه قسم هستند:
اول - افعال جِبلّی (فطری) که مقتضای طبیعت بشر است، مانند ایستادن و نشستن و خوردن و نوشیدن و خواب و بیداری که پیامبر ج آنها را به خاطر تشریع و پیروی کردن از آن انجام نمیداد. پس کسی نمیگوید: بلند میشوم و مینشینم به خاطر تقرب به الله و اقتدا به پیامبر ج .
دوم - افعالی که فقط تشریعی هستند، مانند افعال نماز، افعال حج و مانند آن از احکام شریعت، پس آنها و همانند آنها را پیامبر ج به خاطر تبعیت و پیروی کردن از آن، انجام میداد. پس ما همانطوری انجام میدهیم، که او انجام داد -و این غالب است - پس اقتدا و پیروی کردن از رسول ج در سیرت و اخلاق و سنت وی بر ما واجب و ضروری است.
سوم - فعلی که هم احتمال تشریعی بودن و هم جبلی بودن را دارد:
و ضابطهاش این است که طبیعت بشری آن را اقتضا نماید، ولی متعلق به عبادت و یا وسیلهای است که عبادت با آن انجام میشود. مانند سواری در حج، جلسهی استراحت در نماز، برگشتن از نماز عید از مسیر دیگری، بین دو رکعت سنت صبح و نماز فرض صبح یک بار بر پهلوی راست دراز کشیدن، بعد از رفتن به منا با سرعت برگشتن، و مانند آن. چنین مثالهایی هردو امر تشریعی و جبلی را احتمال دارد و فرد مختار است که آن را انجام دهد و یا ترک نماید.
الله بلندمرتبه میفرماید: ﴿لَّقَدۡ كَانَ لَكُمۡ فِي رَسُولِ ٱللَّهِ أُسۡوَةٌ حَسَنَةٞ لِّمَن كَانَ يَرۡجُواْ ٱللَّهَ وَٱلۡيَوۡمَ ٱلۡأٓخِرَ وَذَكَرَ ٱللَّهَ كَثِيرٗا٢١﴾[الأحزاب: ٢١]. «یقیناً پیش از عذاب بزرگ [آخرت]، از عذاب نزدیک [و سختیهای این دنیا] به آنان میچشانیم؛ باشد که [به درگاه الهی] بازگردند».
شروط مقبولیت عمل صالح
عمل صالح با سه شرط کامل میشود:
اول - اینکه عمل، خالص برای الله ﻷ باشد، برای اینکه الله بلندمرتبه میفرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ٥﴾ [البينة: ٥].
«و آنان فرمان نیافتند جز اینکه الله را عبادت کنند در حالی که دین خود را برای او خالص گردانند [و از شرک و عبادت معبودان باطل،] به توحید روی آورند؛ و نماز برپا دارند و زکات بپردازند؛ و این است آیین راستین و مستقیم».
دوم - اینکه موافق با آن چیزی باشد که پیامبر ج آورده است، برای اینکه الله میفرماید: ﴿مَّآ أَفَآءَ ٱللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِۦ مِنۡ أَهۡلِ ٱلۡقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي ٱلۡقُرۡبَىٰ وَٱلۡيَتَٰمَىٰ وَٱلۡمَسَٰكِينِ وَٱبۡنِ ٱلسَّبِيلِ كَيۡ لَا يَكُونَ دُولَةَۢ بَيۡنَ ٱلۡأَغۡنِيَآءِ مِنكُمۡۚ وَمَآ ءَاتَىٰكُمُ ٱلرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَىٰكُمۡ عَنۡهُ فَٱنتَهُواْۚ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ إِنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعِقَابِ٧﴾[الحشر: ٧]. «و آنچه الله از [اموالِ] اهل آبادیها [بدون پیکار] به پیامبرش بازگردانده [و بخشیده] است [= به این اموال فیء میگویند]، از آنِ الله و رسول و خویشاوندان او [= از بنیهاشم و بنیالمطلب است؛ این مورد جایگزینی است برای آنها به جای صدقهای که از آن محروم شدهاند] و یتیمان و بینوایان و در راهماندگان است. تا [این اموال،] در میان ثروتمندانِ شما دست به دست نشود؛ و آنچه که رسول الله به شما داد، بگیرید و از آنچه که شما را از آن نهی کرد دست بردارید؛ و از الله پروا کنید که الله سختکیفر است».
سوم - اینکه انجام دهندهی آن، مؤمن باشد، زیرا الله بلندمرتبه میفرماید: ﴿مَنۡ عَمِلَ صَٰلِحٗا مِّن ذَكَرٍ أَوۡ أُنثَىٰ وَهُوَ مُؤۡمِنٞ فَلَنُحۡيِيَنَّهُۥ حَيَوٰةٗ طَيِّبَةٗۖ وَلَنَجۡزِيَنَّهُمۡ أَجۡرَهُم بِأَحۡسَنِ مَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ٩٧﴾[النحل: ٩٧]. «هر کس - مرد یا زن - که کار نیک کند و مؤمن باشد، قطعاً او را [در دنیا] به زندگانی پاک و پسندیدهای زنده میداریم و [در آخرت نیز] بر اساس نیکوترین [طاعت و] کارى که مىکردند، به آنان پاداش میدهیم».
زمانی که این شروط وجود داشته باشد، الله عمل را قبول مینماید و اگر یکی از شرطها از بین برود، عمل باطل میشود.
الله بلند مرتبه میفرماید: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا١١٠﴾[الکهف: ١١٠]. «[ای پیامبر،] بگو: من فقط بشری [عادی] همچون شما هستم. به من وحی میشود که تنها معبودتان، اللهِ یکتاست؛ پس هر کس به دیدارِ پروردگارش [در آخرت] امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادتِ پروردگارش شریک نسازد».
آفات عمل صالح
هنگامیکه عامل، عملی مانند نماز، روزه، صدقات و مانند آنها انجام دهد، سه آفت برایش پیش میآید: رؤیت و دیدن عمل، طلب کردن عوض بر آن و رضایت و آرامش داشتن به آن.
١. کسیکه میخواهد از نشان دادن عملش به دیگران رهایی یابد، باید از منت و توفیق الله آگاهی داشته باشد که از جانب الله است، نه از جانب بنده.
٢. علم و آگاهی داشتن، انسان را از طلب کردن عوض در مقابل عملش رهایی میدهد، برای اینکه او بردهای است در مقابل سید و آقایش، که در مقابل خدمت، مزد دریافت نمینماید. اگر آقایش به او اجر و پاداشی دهد از احسان و انعام سید میباشد، نه اینکه عوضی در مقابل عملش باشد.
٣. و کسیکه او را از رضایت و آرامش او در مقابل عملش نجات میدهد، مطالعهی عیوب و کم کاری در عملش و هواهای نفسانی و شیطانی میباشد. و علم داشتن به اینکه حق الله بزرگ است و اینکه بنده، عاجزتر و ضعیفتر از این است که عمل را به کاملترین وجه انجام دهد. از الله، اخلاص و همکاری و استقامت و انجام عبادت نیکو را مسألت مینماییم.
الله بلندمرتبه میفرماید: ﴿وَمَا بِكُم مِّن نِّعۡمَةٖ فَمِنَ ٱللَّهِۖ ثُمَّ إِذَا مَسَّكُمُ ٱلضُّرُّ فَإِلَيۡهِ تَجَۡٔرُونَ٥٣﴾[النحل: ٥٣]. «و [ای مردم،] هر نعمتی که دارید، از سوی الله است؛ به علاوه، وقتی گزندی به شما میرسد، به پیشگاه او ناله و زاری میکنید».
حفظ عمل صالح
انجام دادن عمل صالح، کافی نیست، بلکه باید عمل صالح را در مقابل آنچه که او را فاسد مینماید و از بین میبرد، حفظ کرد. پس ریا، اگر چه کم هم باشد، عمل را فاسد مینماید و دروازههای زیادی دارد که محصور نیستند و انجام دادن عمل، بدون پیروی کردن از سنت، عمل را از بین میبرد و منت گذاشتن به وسیلهی عملش، بر الله بلند مرتبه در قلبش، نیز عمل را فاسد مینماید و اذیت کردن مخلوقات نیز آن را ناقص میکند، به صورت عمدی مخالفت دستورات الهی و اهانت به آنها باعث باطل شدن عمل میگردد. و نیز کارهایی همانند اینها که بنیان و اساس عمل صالح را از بین میبرد و ارکان آن را خراب و ویران میکند.
ای بندهی مسلمان، نفست را بیدار کن و پروردگار خویش را که پادشاه بر حقی است و صحبتهای تو را میشنود، آنطوری که شایستهی جلال و بزرگی و کبریاییاش است عبادت کن: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَنَا۠ بَشَرٞ مِّثۡلُكُمۡ يُوحَىٰٓ إِلَيَّ أَنَّمَآ إِلَٰهُكُمۡ إِلَٰهٞ وَٰحِدٞۖ فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا١١٠﴾[الکهف: ١١٠]. «[ای پیامبر،] بگو: من فقط بشری [عادی] همچون شما هستم. به من وحی میشود که تنها معبودتان، اللهِ یکتاست؛ پس هر کس به دیدارِ پروردگارش [در آخرت] امید دارد، باید کار شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادتِ پروردگارش شریک نسازد».
بدان، هنگامیکه عمل صالحی انجام میدهی، در مقابل عمل، به تو ثواب میرسد و زمانی که عمل بدی مرتکب میشوی، در مقابل عمل، به تو عقاب و جزایی میرسد: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ يُدۡخِلُ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ جَنَّٰتٖ تَجۡرِي مِن تَحۡتِهَا ٱلۡأَنۡهَٰرُۖ وَٱلَّذِينَ كَفَرُواْ يَتَمَتَّعُونَ وَيَأۡكُلُونَ كَمَا تَأۡكُلُ ٱلۡأَنۡعَٰمُ وَٱلنَّارُ مَثۡوٗى لَّهُمۡ١٢﴾[محمد: ١٢]. «الله مؤمنان نیکوکار را به باغهایی [از بهشت] وارد میکند که جویبارها از زیر [درختان] آن جاری است؛ و کافران [تنها در دنیا] بهرهمند مىشوند و همچون چارپایان مىخورند و آتش [دوزخ] جایگاهشان است».
اهمیت نیت
نیت در شریعت: عزم و اراده جهت انجام فعلی به خاطر تقرب به الله بلند مرتبه است.
شرط صحت عمل و مقبولیت و پاداش دادن به آن، نیت است که محل آن قلب میباشد. و در هر عملی لازم است، به خاطر قول پیامبر ج که فرمود:
«إِنَّمَا الأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ، وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى».[٨٨٠]
«به درستی که اعمال به نیات بستگی دارند و هرکس نتیجه نیت خود را درمییابد».
نیت به دو قسمت تقسیم میشود:
اول - نیت عمل: مانند نیت کردن مسلمان برای وضو و غسل و نماز.
دوم - نیت برای الله ﻷ که عمل به خاطر او انجام میشود. پس برای وضو و غسل و نماز یا غیر از آنها به خاطر تقرب و نزدیکی به الله یکتا نیت میکند. و این از اوّلی، مهمتر است و هردو در هر عملی لازم و ضروری هستند.
معنای اخلاص
اخلاص یعنی اینکه بندگان اعمالشان را در ظاهر و باطن برای الله خالص و تصفیه نمایند و هنگام انجام عمل توجه به هیچ مخلوقی نباشد.
صدق در اخلاص این است که باطنش از ظاهرش آبادتر باشد.
و هنگامیکه بنده اخلاص دارد، یعنی پروردگارش را انتخاب نموده و قلبش را زنده نگه داشته و به او نزدیک شده است و انجام دادن عبادات و طاعات نزد او محبوب، و معاصی نزدش ناخوشایند میباشند، بر خلاف قلبی که اخلاص ندارد و درخواستها و امیال در آن موج میزند؛ گاهی به خاطر ریاست و گاهی به خاطر شهوت و گاهی به خاطر درهم و دینار.
الله بلند مرتبه میفرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ حُنَفَآءَ وَيُقِيمُواْ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُواْ ٱلزَّكَوٰةَۚ وَذَٰلِكَ دِينُ ٱلۡقَيِّمَةِ٥﴾[البینة: ٥]. «و آنان فرمان نیافتند جز اینکه الله را عبادت کنند در حالی که دین خود را برای او خالص گردانند [و از شرک و عبادت معبودان باطل،] به توحید روی آورند؛ و نماز برپا دارند و زکات بپردازند؛ و این است آیین راستین و مستقیم».
حکم ایثار
ایثار سه قسم میباشد:
١. ایثار و از خود گذشتگی ممنوع: اینکه دیگری را در عملی بر خود ترجیح دهی که شرعا بر خودت واجب است، مانند آب وضویی که فقط برای یک نفر کافی است، بنابراین، جایز نیست که دیگری را بر خود ترجیح دهی. زیرا منجر به از دست دادنِ آن امرِ واجب میشود.
٢. ایثار مباح: مانند ایثار در امور مستحب و اینکه دیگری را در صف اول بر خود ترجیح دهی و ترک کردن چنین ایثاری بهتر است، مگر به خاطر مصلحت باشد، مثلا پدر خویش را بر خود ترجیح دهی.
٣. ایثار مستحب: اینکه دیگری را در امر غیر تعبدی بر خود ترجیح دهی، همانطور که گرسنه هستی، اما ترجیح میدهی که غذا را فرد دیگری استفاده نماید. ﴿وَٱلَّذِينَ تَبَوَّءُو ٱلدَّارَ وَٱلۡإِيمَٰنَ مِن قَبۡلِهِمۡ يُحِبُّونَ مَنۡ هَاجَرَ إِلَيۡهِمۡ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمۡ حَاجَةٗ مِّمَّآ أُوتُواْ وَيُؤۡثِرُونَ عَلَىٰٓ أَنفُسِهِمۡ وَلَوۡ كَانَ بِهِمۡ خَصَاصَةٞۚ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفۡسِهِۦ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُفۡلِحُونَ٩﴾[الحشر: ٩]. «و [نیز] کسانی که پس از آنها [= پس از مهاجران و انصار] آمدهاند، میگویند: «پروردگارا، ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دلهایمان نسبت به کسانی که ایمان آوردهاند کینهای قرار مده. پروردگارا، بیگمان، تو دلسوزِ مهربانی».
صفات و ویژگیهایی که اعمال به وسیلهی آنها ادا میشوند:
هر عملی برای ادا شدن به صفات و ویژگیهایی نیاز دارد تا به عنوان عمل صالح و ثمربخش و مقبول واقع شود، چه در عبادات باشد مانند نماز، زکات، روزه، حج و غیره، یا از معاملات باشد، مانند بیع، اجاره، صلح، وکالت و امثال آنها، یا از آداب و معاشرات یا اذکار یا دعاها و دیگر اوامر الله باشد، مانند دعوت به سوی الله و تعلیم شریعت الهی و امر به معروف و نهی از منکر.
مهمترین صفاتی که در هر عملی واجب است تا مقبول و ثمربخش باشد، عبارتاند از:
١. یقین: عملی که الله و رسولش به انجام آن امر فرمود، بر طرف کنندهی نیازها ما و به عنوان رستگاری و نجات ما در دنیا و آخرت است و در آن هیچ شکی نیست. ﴿يُصۡلِحۡ لَكُمۡ أَعۡمَٰلَكُمۡ وَيَغۡفِرۡ لَكُمۡ ذُنُوبَكُمۡۗ وَمَن يُطِعِ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ فَقَدۡ فَازَ فَوۡزًا عَظِيمًا٧١﴾[الأحزاب: ٧١]. «[پرهیزگار و راستگو باشید] تا الله کارهایتان را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد و [بدانید] هر کس از [کتاب] الله و [احادیث صحیح] پیامبرش اطاعت کند، یقیناً به کامیابی بزرگی دست یافته است».
٢. خالص نمودن عمل فقط برای الله یکتا که شریک ندارد، برای اینکه او ما را خلق و به سوی خویش هدایت نموده و به ما بر هدایت کمک کرده و بر آن به ما ثواب میدهد. ﴿ذَٰلِكُمُ ٱللَّهُ رَبُّكُمۡۖ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖ فَٱعۡبُدُوهُۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيۡءٖ وَكِيلٞ١٠٢﴾[الأنعام: ١٠٢]. «این است الله، پروردگار شما؛ هیچ معبودی [بهحق] جز او نیست؛ آفرینندۀ همه چیز است؛ پس او را عبادت کنید و [بدانید که] او [مراقب و] کارگزار همه چیز است».
اعمال دینی گرانقیمت هستند و کسی به غیر از الله یکتا نمیتواند قیمت آنها را بپردازد، پس تمام کسانی که در آسمانها و زمین هستند، نمیتوانند ثواب یک «سبحان الله» گفتن را بدهند.
پس عمل خود را برای کسیکه به تو وعدهی اجر و پاداش داده، خالص بگردان و آن فقط الله یکتاست که شریک ندارد.
٣. پیروی کردن از پیامبر ج در هر عملی، به این صورت که اعمالمان را به شکلی انجام دهیم که او انجام میداد. با خود تصور کنیم اگر پیامبر ج اینجا و یا به جای من بود در این حالت چه میکرد و ما نیز همان کار را کنیم. اگر نسبت به آن علم داریم آن را انجام دهیم و اگر علم نداریم، از کسیکه میداند، سؤال نماییم.
٤. تصور فضیلت عمل؛ زیرا اعمال، ارزشمند هستند و هنگامیکه فضایل آنها را بشناسیم، عمل به آنها و مداومت و زیاد انجام دادن، و دعوت به سوی آنها آسان میشود. پس فضایل ذکر، نماز، روزه، حج، دعوت به سوی الله، صلهی رحم و... از اعمال نیک را بشناسیم تا عمل کردن و مداومت بر آنها آسان گردد.
٥. احسان؛ اینکه الله را چنان عبادت نمایی که او را میبینی، پس اگر تو او را نمیبینی، او تو را میبیند. پس چنان تصور نماییم که الله ما را میبیند و سخن ما را میشنود و احوال ما را میداند و عملکرد ما را زیر نظر دارد.
پس عمل را برای الله و به روش نیکو انجام دهیم و او را چنان عبادت کنیم که گویا او را میبینیم، و چنان تصور نماییم که الله از ما اطلاع کامل دارد و در مقابل اعمالمان، ما را مجازات مینماید.
شایسته است بنده عمل را چه در تنهایی و چه در جمع مردم به یک روش و کیفیت انجام دهد و تنها به سوی او با قلب و جسم خویش متوجه شود و به غیر از او به سوی کسی دیگر توجه نکند، و کسیکه در حضور مردم، عمل را خوب انجام دهد، اما در تنهایی، عملش را بد انجام دهد، پس به درستی که او عظمت و بزرگی مخلوق را احساس نموده است، نه عظمت و بزرگی خالق را؛ و این نفاق است: ﴿فَلَا تَدۡعُ مَعَ ٱللَّهِ إِلَٰهًا ءَاخَرَ فَتَكُونَ مِنَ ٱلۡمُعَذَّبِينَ٢١٣﴾[الشعراء: ٢١٣]. «پس هیچ معبودی را با الله مخوان، که عذاب خواهی شد».
٦. سعی و تلاش و مجاهدت: پس با تمام وجود به سعی و تلاشمان در انجام عمل صالح سرعت بخشیم، و آنچه را که نفسهایمان دوست دارند و میخواهند، از آنها بگیریم و عملی را انجام دهیم که الله دوست دارد و میخواهد. و هرچه داریم را برای رضای الله ﻷ، بذل و بخشش نماییم و آنچه را که او دوست دارد انجام داده و از آنچه که او آن را ناپسند میداند دوری کنیم. شایسته است که بنده هدفِ الله و آنچه را که الله دوست دارد، بر هدف خویش و چیزی که نفسش دوست دارد مقدم بدارد. کسی را که الله چنین توفیقی دهد، مجاهد واقعی خواهد بود. ﴿وَٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ فِينَا لَنَهۡدِيَنَّهُمۡ سُبُلَنَاۚ وَإِنَّ ٱللَّهَ لَمَعَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ٦٩﴾[العنکبوت: ٦٩]. «کسانی که در راه [خشنودیِ] ما میکوشند، قطعاً آنان را به راههای خویش هدایت میکنیم و بیتردید، الله با نیکوکاران است».
اگر علم آموختیم و عملی را بدون این صفات انجام دادیم، علم و عمل بدون این صفات انتشار مییابد و جدال و اختلاف و طلب رخصتها، کسالت و ریا و فتنهها زیاد خواهد شد و احزاب و گروههای زیادی به وجود میآیند. الله بلندمرتبه میفرماید: ﴿فَٱسۡتَقِمۡ كَمَآ أُمِرۡتَ وَمَن تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطۡغَوۡاْۚ إِنَّهُۥ بِمَا تَعۡمَلُونَ بَصِيرٞ١١٢﴾[هود: ١١٢]. «پس [ای پیامبر،] چنان که فرمان یافتهای، [در برابر مشرکان] استقامت کن و کسی که همراه تو [به پیشگاه الهی] روی آورده است [نیز باید در دینداری استقامت کند] و سرکشی نکنید. بیتردید، او به آنچه میکنید بیناست».
و کسیکه برای انجام دادن عمل با صفاتی که بیان شد به پا خیزد، در دنیا و آخرت به وعدههای الله خواهد رسید. اما اگر کسی عملی انجام دهد و یکی از صفات مذکور از بین رود، وعدهای که به او داده شده، برایش حاصل نخواهد شد و از خسارت نجات نمییابد، مگر کسیکه اسباب نجات چهارگانه را کامل نماید. همانطور که الله بلند مرتبه میفرماید: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِي خُسۡرٍ٢ إِلَّا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣﴾[العصر: ١-٣]. «سوگند به عصر که انسان در زیان است. مگر مؤمنان نیکوکاری که یکدیگر را به حق سفارش نمودهاند و به شکیبایی توصیه کردهاند».
[٨٧٩]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره ٧٢٨٨ و مسلم حدیث شماره ١٣٣٧ با لفظ بخاری
[٨٨٠]- متفق علیه؛ بخاری حدیث شماره ١ و مسلم حدیث شماره ١٩٠٧ با لفظ بخاری