لحظه ای با اهل حق

فهرست کتاب

گفتگوی ابوحازم با سلیمان بن عبدالملک

گفتگوی ابوحازم با سلیمان بن عبدالملک

ابوحازم / از علمای برجسته آن زمان به شمار می‌رفت، یک دفعه سلیمان بن عبدالملک (از خلفای بنی امیه) وی را به قصر خلافت فراخواند و به او گفت: ای ابو حازم، برای چه از مرگ می‌ترسیم؟ ابوحازم در پاسخ گفت: زیرا زندگی دنیا را آباد و آخرت را ویران نموده‌اید و الان چون که از آبادی سوی ویرانه می‌روید به همین خاطر از مردان وحشت دارید.

سلیمان بن عبدالملک: درست گفتی، اکنون بفرمائید چه کاری بکنیم تا به سوی خدا متوجه شویم؟

ابوحازم: شخص نیکوکار همانند کسی است که از اهل و عیالش دور باشد، سپس به نزد آنان برگردد، اما شخصی که زندگی‌اش را در ارتکاب گناه و ارضای خواهشاتش گذرانده همانند غلامی فراری و سرکش می‌ماند که در محضر مالکش آورده شود.

سلیمان بن عبدالملک وقتی این جواب را شنید شروع کرد به گریستن نمود و گفت: ای کاش ما هم در پیش خداوند ارزش و مرتبه‌ای می‌داشتیم.

ابوحازم: ای خلیفه، خویشتن را در ترازوی عدل الهی قرار بده تا مشخص گردد از چه مقام و مرتبه‌ای برخوردار هستی.

سلیمان بن عبدالملک: این مرتبه و منزلت از کدام آیه استنباط می‌گردد؟

ابوحازم: از این آیه:

﴿إِنَّ ٱلۡأَبۡرَارَ لَفِي نَعِيمٖ ١٣ وَإِنَّ ٱلۡفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٖ ١٤ [المطففین: ١٣-١٤]. «بى‌گمان نيكان در ناز و نعمت‏اند. بر تخت‌ها [نشسته و] مى‏نگرند».

سلیمان بن عبدالملک: رحمت خداوندی کجا است؟

ابو حازم: ﴿إِنَّ رَحۡمَتَ ٱللَّهِ قَرِيبٞ مِّنَ ٱلۡمُحۡسِنِينَ[الأعراف: ٥٦]. «يقيناً رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است».

سلیمان بن عبدالملک: ای ابو حازم، برای ما دعا فرمائید.

ابوحازم: پروردگارا، اگر «سیلمان» دوست و محبوب تو می‌باشد به او توفیق روزافزون نیکی عنایت فرما و اگر از دشمنانت می‌باشد، پیشانی‌اش را گرفته و به سوی نیکی بیاورش. بعد از آن، ابوحازم / برخاست و همۀ هدیه‌هائی که خلیفه به او داده بود، همه را برگرداند و در آخر چنین گفت: مادامی که علما علمشان را از رؤسا و امیران، دور نگه دارند، از آنان در وحشت خواهند بود[١].

[١]- صفة الصفوة ج ٤ ص ١١٠.